اما یادداشت حاضر نه به دنبال نقد و یا مدح دیپلماسی غربی و منطقهای ایران، بلکه به دنبال برجسته کردن نقش و اهمیت جنوب شرق آسیا (بویژه حوزه آ.سه.آن) در آینده معادلات منطقهای و بینالمللی و پرسش این سئوال است که «آیا دیپلماسی ایران تا آخر به سمت غرب و منطقه کج باقی خواهد ماند؟» یا چرخشی هم به سمت شرق بهویژه جنوب شرق آسیا صورت خواهد داشت؟ اگر بلی، سمت و سوی آن چیست؟ مبنای آن چه خواهد بود و چه تمهیداتی برای آن اندیشیده شده است؟
در زیر به برخی از مهمترین دلایل اهمیت جنوب شرق آسیا (حوزه آ.سه.آن) و چگونگی ارتباط آن با منافع ایران در زمان حال و آینده اشاره میشود:
1- ده کشور عضو اتحادیه آ.سه.آن براساس برنامه راهبردی از پیش تعیین شده قرار است تا سال 2015 به یک جامعه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی منسجم با بدنه تصمیمگیری واحد همانند اتحادیه اروپا تبدیل شود. تحقق این هدف که چندان دور از انتظار نیست، از لحاظ سیاسی بدین معنی است که در آینده نزدیک ایران و این بار در سمت شرق خود با یک «اتحادیه اروپایی» دیگری مواجه خواهد بود به طوری که اگر امروزه ما به دنبال کشورهایی همچون بلژیک، سوئد، سوییس و ... هستیم تا یک رأی در اتحادیه اروپایی برای مواقع اضطراری (مثلاً شکستن اجماع آنها در اعمال تحریم، و یا محکومیت در موارد نقض حقوق بشری و ...) داشته باشیم، فردا باید به دنبال کشورهایی همچون ویتنام، کامبوج، سنگاپور، لائوس، مالزی، اندونزی و ... باشیم تا بتوانیم دوستانی قابل اعتماد در این اتحادیه جدید و به عبارتی بازیگر جدید در عرصه منطقهای و بینالمللی داشته باشیم.
از لحاظ اقتصادی، تحقق جامعه آ.سه.آن بازار یکپارچه و بالقوه جذابی با جمعیتی بیش از 500 میلیون نفر ایجاد میکند که میتواند افق تازهای برای صادرات ایران گشوده و در دراز مدت نیز باعث متنوع ساختن سمت و سوی مبادلات تجاری کشورمان شود.
2- دولت آمریکا و شخص باراک اوباما بارها اعلام کرده که مرکز ثقل دیپلماسی ایالات متحده را از خاومیانه به سمت شرق و جنوب شرق آسیا تغییر داده و از این پس عمده برنامهریزیها، سیاستگذاریها و استراتژیهای این کشور متوجه این منطقه خواهد بود. هرچند این تغییر مرکزیت به هیچ وجه به معنای از دست رفتن اهمیت اروپا و خاورمیانه نیست، اما نشاندهنده اهمیت استراتژیک منطقه جنوب شرق آسیا برای آمریکا در وهله اول برای مهار قدرت نو ظهور چین و در مراحل بعدی برای استفاده از آن به مثابه اهرمی برای کنترل دیگر کشورهای مخالف آمریکا همچون ایران و ... میباشد.
همین ویژگیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه آ.سه.آن ، به ویژه بازار 500 میلیونی و نیز منابع طبیعی و زیرزمینی بکر و دست نخورده این منطقه باعث شده که علاوه بر آمریکا، دیگر قدرتهای جهانی و منطقهای از جمله روسیه، اتحادیه اروپا، کانادا، ژاپن و چین نیز تلاشهای گستردهای از گذشته برای نزدیکی بیشتر به این منطقه آغاز کنند.
3- سیاست نگاه به شرق ایران در هشت سال گذشته، درست یا غلط، بخش عظیمی از منابع مادی، اقتصادی و انسانی ایران را به سمت شرق گسیل داشته و رها ساختن آن و یا حتی کمتوجهی به آنها در خوشبینانهترین حالت میتواند به کاهش بهرهوری و کارایی آنها منجر شده و در بدترین حالت نیز باعث اضمحلال آنها شود. به عنوان مثال میتوان به ذخیره بخش عظیمی از ذخایر ارزی و طلای ایران در کشورهای هند، چین و مالزی، حضور هزاران دانشجوی نخبه ایرانی در کشورهای منطقه بویژه مالزی، چین، اندونزی و ... اشاره کرد.
4- حضور بیش از 2 میلیون 500 هزار شیعه در منطقه جنوب شرق آسیا که در کشورهای اندونزی، مالزی، تایلند، سنگاپور و ... پراکنده هستند. برخلاف پیروان سایر ادیان، ایدئولوژی در مذهب شیعه از اهمیت بسیاری برخوردار است و بر این اساس حضور این تعداد شیعه پتانسیل بالقوه بالایی برای هر گونه استراتژی و برنامهریزی بلندمت کشور محسوب میشود.
5- رقبای ایدئولوژیک و منطقهای ایران خیلی زودتر برنامهها و استراتژیهای گستردهای برای حضور و افزایش نفوذ خود در منطقه شرق و جنوب شرق آسیا آغاز کردهاند. از مدتها پیش مدارس و دانشگاههای وابسته به جریان «فتح الله گولن» در منطقه فعال و به تربیت نخبگان بومی برای روزهای مبادا مشغول بودهاند. همچنین نفوذ جریانهای سلفی وابسته به عربستان و مصر نیز از گذشته در منطقه به شدت مشهود بوده و هست. هم اکنون دهها هزار دانشجو از منطقه جنوب شرق آسیا در دانشگاههای مصر (تنها از مالزی 9 هزار دانشجو در مصر مشغول به تحصیل هستند) و یا دانشگاههای وابسته به عربستان سعودی در سراسر جهان مشغول به تحصیل هستند. مراکز موسوم به خانه «فرهنگ عربستان» فعالیتهای گستردهای در یارگیری در بین نخبگان طبقه حاکم، نخبگان روشنفکر و نیز اعطای بورسیههای کلان به دانشجویان بومی این منطقه داشته و دارد.
مجموعه دلایل فوق نشان میدهد که بویژه با رویکرد جدیدی که در سیاست خارجی کشور ایجاد شده، هرچه سریعتر دیپلماسی کشور از کجی متمایل به غرب فعلی خارج و چرخشی هم به سمت جنوب شرق آسیا داشته باشد، باز هم دیر خواهد بود. با توجه به شرایط منطقه و تغییر و تحولاتی که در حوزه آ.سه.آن و حوزههای پیرامونی آن در جریان است، تدوین یک دیپلماسی فعال برای ورود به این منطقه، شناسایی جریانها و کنشگران قدرت در این کشورها، شناسایی نخبگان و یارگیری در بین آنها، شناسایی منابع دانش و ثروت در این منطقه، جریانشناسی رسانهای، کشف حوزهها و حلقههای قابل نفوذ همسو و غیرهمسو، شناسایی فرصتها و موانع و ... ضروری است. باشد که دیر نشود.
* دکتر عباس قنبری ، استاد بخش ارتباطات و مدیریت روابط عمومی دانشگاه لیم کوک وینگ مالزی