مجموع نظرات: ۰
سه‌شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۱:۲۵
۰ نفر

سهیلا بیگلرخانی: دوست بلژیکی‌ام می‌گوید: «به‌ندرت امکان دارد در اروپا زنی به اتکای درآمد همسرش قید اشتغال را بزند؛ حتی اگر خودش بخواهد، همسرش نمی‌پذیرد.

 کمتر مرد بلژیکی‌ای هم هزینه زندگی همسرش را تقبل می‌کند». نه استرسی هست و نه وضعیت ویژه‌ای. یک اداره مثل همه ادارات دیگر با تعدادی کارمند زن و مرد.

ساعت 4 بعدازظهر اداره تعطیل می‌‌شود و کارمندان راهی خانه. ساعت هنوز به 2 بعدازظهر نرسیده. خانم مژگان سلامی سرش به کاراست و گوشی تلفن به دست؛ گه‌گاه صدایش بلند می‌‌شود.

 به خودش می‌آید و آرام و با تحکم گفت‌وگو را ادامه می‌دهد. نگاهی به همکارانش می‌اندازد تا ببیند، گفت‌وگوی او چقدر جلب توجه کرده است؛ «نه مامان جان! بیرون نرو! غذات توی یخچاله. بیرون بیار و گرم کن و بخور. تو خونه بمون. به درسات برس تا من بیام. نه! همین که گفتم. می‌آم صحبت می‌کنیم».

 ارباب‌رجوع این پا و آن پا می‌شود. بالاخره تاب نمی‌آورد؛ «خانم الان ساعت کاریه! وقت تربیت بچه‌ت که نیست». خانم کارمند سرخ می‌شود و تحکم صدایش بیشتر؛ «می‌آم خونه صحبت می‌کنیم. فعلا کار دارم».

وقتی از اشتغال زنان سخن به میان می‌آید، چنان تصویرهای جورواجوری مقابل چشم جان می‌گیرد که انگار یک کلکسیون است که تنها نام مشترکی دارد، با عنوان اشتغال زنان و پیامد آن، کاهش ساعات حضور در خانه و استقلال مالی. جالب آنکه اغلب زنان شاغل طبق یک تعهد ننوشته پذیرفته‌اند، هم باید بیرون پا به پای همسرشان کار کنند و هم وظایف خانه‌داری تمام و کمال به عهده آنان است.

 اغلب زنان در زمینه مدیریت خانه و همسرداری و اشتغال، خود را موفق می‌دانند و معتقدند که بسیار بیشتر از توانشان کار می‌کنند، کم می‌خوابند، بچه‌‌داری می‌کنند و در نهایت، در محل کار هم مجبورند بدون ملاحظه به اندازه مردان و گاهی بیشتر از آنان کار کنند. گویا زن شاغل در جامعه ایرانی یعنی ابرزنی با قابلیت‌های بی‌شمار.

بیمارستان شلوغ است. مردم می‌آیند و می‌روند و بیماران خوشحال از این تجدید دیدار با اقوام و ساعتی جدایی از فضای بیمارستان. روز جمعه است. خانم پرستار ـ فرخنده صراف ـ مثل روزهای دیگر سر ساعت به بیمارستان آمده است تا بیماران بخش را تحویل بگیرد.

 این شلوغی را، هم دوست دارد و هم ندارد. اما همین شلوغی گاهی مخل کارش می‌شود. اشتغال زن در بیرون از خانه برای اغلب خانواده‌ها سخت است، چه رسد به او که مجبور است، روز تعطیل، همسر و فرزندش را در خانه بگذارد و به بیمارستان بیاید و ساعت 8 شب خسته‌تر از روزهای عادی به خانه برگردد. فرخنده می‌گوید: «در این حرفه اغلب خانم‌ها با خانواده مشکل دارند.

خصوصا اگر مجبور باشی شیفت شب هم بگذرانی. هم بچه‌ها و هم همسر با شیفت‌ها دچار مشکل می‌‌شوند. هر چند خدا را شکر همسر من در این زمینه خیلی همراه است. با این همه گاهی شیفت‌های روز تعطیل دلخورش می‌کند».

به اعتقاد وی، خانم‌هایی که شوهرانشان به لحاظ اقتصادی به کار کردن آنها نیاز دارند، مشکلات کمتری دارند. می‌‌گوید: «متاسفانه گاهی اتفاق افتاده که خانم‌های همکار مجبور شده‌ا‌ند بین شغل و همسرشان یکی را انتخاب کنند. به یکی از همکارانش اشاره می‌کند. مهناز قدیمی زن آرامی به نظر می‌رسد.

 به سختی تن به گفت‌وگو می‌دهد؛ « البته مشکل ما فقط کار کردن من نبود اما این اواخر این هم خیلی مشکل‌زا شد. بعد از شیفت خسته بودم. نمی‌توانستم به خانه برسم و آشپزی کنم. همسرم مدام از من می‌خواست کارم را ترک کنم. متاسفانه بیمارستان هم در آن شرایط با من همکاری نکرد و من موظف بودم مثل بقیه همکارانم شیفت بگذرانم.»

لازم به توضیح است که خانم‌های پرستار پس از گذشت سال‌های شروع کار به شیفت صبح منتقل می‌شوند، اما معمولا سال‌های اولیه زندگی مشترک برای آنان از این حیث مهم‌تر است.


همکار مهناز می‌گوید: «به هر حال، خودمان انتخاب کرده‌ایم. در بیمارستان را که نمی‌شود شب‌ها و روزهای تعطیل بست. مریضی مردم هم وقت نمی‌شناسد».

وقتی رئیس شدن سخت است
کار در بیمارستان سنگین است، به‌ویژه اگر در بخش اورژانس مشغول باشی. بیشتر کادر پرستاری را هم خانم‌ها تشکیل می‌‌دهند. وقتی از آنان می‌پرسم حقوقی که می‌گیرند، کفاف مشکلات شغلی‌شان را می‌دهد، هر دو به هم نگاه می‌کنند و می‌‌خندند. آزاده می‌گوید: «به نظر ما باید حقوق خانم‌ها بیشتر از آقایان باشد چون در خانه هم مجبورند کار کنند؛ اما اغلب آقایان در مقابل کار برابر، بیشتر از خانم‌ها حقوق می‌گیرند».

هر چند در این شغل به خاطر تعداد بالای خانم‌ها فرصت بیشتری برای ارتقای شغلی زنان فراهم است، اما در بخش‌های دیگر بیمارستان نظیر کادر پزشکی، زنان مجبورند چندین برابر مردها کار کنند و ثابت کنند که توانمندند تا امکان ارتقای شغلی آنها مثلا در حد ریاست بخش برایشان فراهم شود.

هنوز بسیاری از مردم بر این باورند که پزشک مرد قابلیت بیشتری دارد؛ حتی زنان. آزاده پزشک پوست است، همسرش هم. با آنکه کار آزاده وحیدی در برخی موارد از همسرش هم بهتر است، خصوصا در زمینه زیبایی، اما بسیاری از بیمارانش ترجیح می‌دهند وقتی پای خدمات تخصصی پوست به میان می‌آید، به همسرش مراجعه کنند.
با این استدلال، سپردن ریاست یک بیمارستان به یک زن چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، خیلی کم اتفاق می‌افتد.

با مشتری هماهنگیم
محیط کاملا زنانه است، با این همه معلوم نیست چرا هنوز نگاه‌‌ها به طور سنتی به او مطلوب نیست. او هم مجبور است سخت کار کند. از روزهای تعطیلش صرف‌نظر می‌کند. در حال آرایش عروس است. باید تا یک ساعت دیگر عروس آماده شده باشد. عادت کرده است ساعت‌ها سر پا بایستد.

اگر بخواهد به قول خودش نازنازی باشد و ساعت کاری‌ای مانند ساعت کار اداری برای سالنش تعریف کند، مشتری‌هایش را از دست می‌دهد. غزل میرشکاری می‌گوید:« خیلی از خانم‌ها دوست دارند، بعد از انجام تمام کارهایشان به آرایشگاه بیایند. اگر بخواهیم فقط از 8تا 5بعدازظهر کارکنیم، باید در سالن را ببندیم».

کارش را دوست دارد. هرچند سخت است اما شاد است؛«محیط هم کاملا زنانه است، همسرم راحت‌تر رضایت می‌دهد. اما همه مردها مثل هم نیستند. توی همکاران ما هم زیاد پیش می‌آید، که مردها با کار کردن خانمشان مشکل دارند. گاهی هم کاملا مخالفت می‌کنند، مثل همه شغل‌ها. شاید اگر نیاز مالی نباشد، خیلی از خانم‌ها کار نکنند».
اینجا درآمد بالاست.

شاید همین، انگیزه خوبی برای پذیرش سختی کار باشد. سالن آرایشگاه موقعیت مناسبی است برای اشتغال از انواع مختلف. کار و بار خانمی که فال می‌گیرد سکه است. غزل می‌گوید:«شوهرم چندان موافق نبود. من بیشتر از بقیه بچه‌ها می‌توانم ساعت کاری‌ام را محدود کنم. مثلا به مشتری‌هایم گفته‌ام فقط تا 5عصر فال می‌گیرم. چون خیلی خواهان هستند، سعی می‌کنند اگر شده مرخصی بگیرند و بیایند.

روزهای جمعه و تعطیل هم کار نمی‌کنم. به این شکل همسرم قانع شده. صبح، بعد از او از خانه بیرون می‌آیم و عصر هم پیش از او برمی‌گردم. راضی‌ام. بالاخره هر شغلی، مشکلات خاص خودش را دارد اما فکر می‌کنم من توانسته‌ام با این مشکلات کنار بیایم. مشتری‌های خودم را هم دارم».

یک‌بار هم درباره خودمان
مصایب شغل ما هم کم نیست. شاید برایتان قابل تصور نباشد. تحریریه در ساعات پایانی روز که باید صفحه‌ها به‌موقع به چاپخانه برسد، سراسر هیاهو است. باید تا پایان کار باشی. شب و دیر وقت ندارد. این کار، زن و مرد هم سرش نمی‌شود. برای هر دوی آنها به یک اندازه بی‌رحم است.

وقتی حادثه‌ای پیش می‌آید یا دادگاهی است یا جایی خبری است که اتفاقا برخی سعی در پنهان کردنش دارند، فرق نمی‌کند خبرنگار زن باشی یا مرد، باید بی‌فوت وقت بروی. پیه کتک خوردن و ممانعت را به تنت بمالی. بعد از کلی دردسر شاید سردبیر کارت را بپسندد. موبایلت باید همیشه روشن باشد. شاید ساعت 11شب خبری شد یا سردبیر هوس کرد سوژه فردا را تغییر دهد. همیشه آماده به خدمت قربان! ماموریت و سفر هم که جزو لاینفک روزنامه‌نگاری است.

 «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی!» روزنامه‌نگاران زن هم مثل بقیه مشاغل باید بیشتر از مردان کار کنند تا بتوانند به رده‌های بالای شغلی برسند. هنوز بسیاری فکر می‌کنند مدیران مرد بهتر مدیریت می‌کنند؛ حتی بسیاری از زنان ترجیح می‌دهند با مدیر مرد کار کنند تا مدیر زن!

زن باید در خانه بماند
کارمندان زن و مرد پا به پای هم کار می‌کنند. مژگان اسلامی گله‌مند است:«زنان بیشتر کار می‌کنند، کمتر حقوق می‌گیرند. درست است که به لحاظ قانونی برای هر دو یک‌جور حقوق در نظر گرفته شده اما خانم‌ها از آقایان مسئولیت‌پذیرترند. در نتیجه، بیشتر تن به کار می‌دهند.

در مورد اضافه کار هم برای آقایان ساعت بیشتری در نظر می‌گیرند. می‌گویند اینها زن و بچه دارند. ما هم مجبوریم یک خانواده را اداره کنیم. از این گذشته چه ربطی دارد؟ حقوق و اضافه کار باید با میزان کار تناسب داشته باشد. بعضی از ادارات هم که به زنان اجازه نمی‌دهند بیشتر از ساعت اداری کار کنند، فرصت درآمد بیشتر را از خانم‌ها می‌گیرند».

همکار مردش می‌گوید:« خوب خانم‌ها بهتر است در خانه بمانند. به خاطر بچه هم که شده. مادر باید کارهای او را انجام دهد. من که هرگز اجازه نمی‌دهم همسرم کار کند».  وقتی می‌پرسم:« بچه مال هر دوی شماست، چرا فقط زن باید از حضور اجتماعی، استقلال مالی و هویت شغلی صرف نظر کند به خاطر بچه؟»

می‌گوید:« چطور وقتی مرد بیکار است هزار جور حرف و حدیث هست که بی‌عرضه‌ای و نمی‌توانی کار پیدا کنی؟ چطور وقتی زن کار می‌کند، موظف نیست پولش را به خانه بیاورد؟ اینها را کسی نمی‌بیند، فقط کار کردن زن و مخالفت مرد را می‌بینند».

این هم حرفی است. انگار این طرف قضیه را به کلی فراموش کرده باشیم. هنوز هیچ عرف یا قانونی، زن را موظف نمی‌کند در صورت کار کردن، بخشی از هزینه‌های زندگی مشترک را به‌عهده بگیرد.

 برخی از زنان حاصل سال‌ها کار خود را فقط در حساب‌های شخصی نگهداری می‌کنند و به لحاظ مالی هیچ مشارکتی در زندگی ندارند؛ نکته‌ای که در کشورهای توسعه‌یافته کاملا متفاوت است. دوست بلژیکی‌ام می‌گوید:« زن در جامعه ما مجبور است نصف هزینه‌های زندگی مشترک را تامین کند، مرد هم نصف مسئولیت‌های خانه‌داری را به عهده می‌گیرد». سپس با قیافه حق به‌جانب ادامه می‌دهد: «زندگی مشترک یعنی همین دیگر!».

کد خبر 24072

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز