پنجشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۶ - ۰۷:۰۱
۰ نفر

سهیلا بیگلرخانی: «مشکلات من مثنوی هفتاد من کاغذ است؛ وقت داری همه را بشنوی؟

 آن روز که ازدواج کردیم، فکر می‌کردیم چه گلی بر سر خودمان و دانشگاه زده‌ایم؛ ازدواج آسان، اسکان ساده و کلی حرف‌های قشنگ. فکر می‌کردیم همین حرف‌های قشنگ و اراده من و همسرم کافی است تا به سرعت برویم زیر یک سقف دانشجویی، اما...»

یک سوئیت کوچک است؛ بیست و چند متری؛ اتاقی و آشپزخانه کوچکی و یک سرویس بهداشتی. روشویی کوچکی کنار اتاق جا خوش کرده و حمام و توالت هم کنار آن. همه چیز زندگی زوج جوان دانشجو در همین یک اتاق خلاصه می‌شود. همین اتاق کوچک پای دانشجوی جوان را به جلسات مشاوره روانی باز کرد.

مرد جوان، دانشجوی یکی از دانشگاه‌های تهران است و زن، سال پیش فارغ‌التحصیل شده. سال پیش که به عنوان دانشجوی دوره کارشناسی ارشد پا به تهران گذاشت، گمان می‌کرد، مقطع تحصیلی و سکونت همسر فارغ‌التحصیلش در شهرستانی دور، برای گرفتن خوابگاه دانشجویی کفایت می‌کند.

چند ماه که سپری شد از یک‌سو حرف و حدیث‌هایی خانواده همسر برای شروع زندگی مشترک و از یک سو بیماری‌های همسر، دانشجوی جوان را آن‌قدر آزرده کرد که می‌خواست عطای تحصیلات عالیه را به لقای آن ببخشد. بعد از یک ترم به او اعلام شد که امتیازش برای گرفتن خوابگاه کافی نیست.

همین جمله، عزم دانشجوی جوان را برای انصراف از تحصیل جزم‌تر کرد. پس از گذشت چند ماه دیگر، برای تایید امتیازاتش او را به مشاوره ارجاع دادند. جایی که از او پرسیده شد: «آیا تا به حال تصمیم به خودکشی گرفته‌ای؟»، «پرخاشگری یا نه؟» و سؤال‌هایی از این دست. هنوز هم نمی‌داند این مشاوره و سؤال‌ها چه ربطی به گرفتن خوابگاه داشته! احتمال می‌دهد به خاطر پیگیری‌های متعدد و درگیری‌های لفظی در کش و قوس گرفتن خوابگاه، تصور نیاز او به مشاوره در مسئولان پدید آمده است. به هر حال از وضعیتی که در حال حاضر دارد راضی است.

دانشجوی فوق‌لیسانس یکی از دانشگاه‌های تهران می‌گوید: «اول که گفتند به تو خوابگاه تعلق نمی‌گیرد. مدارکم را بردم و مدارک بیماری همسرم را. همسرم در شهر دیگری بود و به خاطر بیماری باید حتما می‌آمد پیش من. نیاز به مراقبت داشت. بالاخره قبول کردند، به من خوابگاه بدهند، اما گفتند امتیازت کامل نیست».

نمی‌خواهد نامی از او برده شود. می‌ترسد بعد از این همه دوندگی برای گرفتن خوابگاه آن را از دست بدهد. برای تکمیل امتیازش، هفت‌خوانی از گرفتن دفترچه‌های قسطی که باید بپردازد تا معاینات پزشکی را گذرانده است؛ «گفتند مشاوره هم بشوم». بالاخره پس از یک ترم خوابگاه متاهلی گیرش آمد.

«می‌خواستم انصراف بدهم. البته خوابگاه هم هیچ امکاناتی نداشت؛ هیچ چیز. فقط یک اتاق خالی بود. مجبور شدیم جهیزیه خانمم را بیاوریم اینجا». می‌گوید پیش از این اگر مشکلی برای سوئیت کوچکشان پیش می‌آمد، تاسیسات خوابگاه‌، آن را رفع می‌کرد اما مدتی است برای این خدمات باید پول بپردازند. با کمترین امکانات زندگی می‌کند. از تاخیر در دریافت جیره خواربار هم گله‌مند است. «همین جیره کم برای ما کلی گره‌گشاست».

می‌داند که با این همه مشکل باید درسش را درست در زمان مقرر تمام کند چون تمدید زمان خوابگاه بیش از 2سال بسیار مشکل است. درست زمانی که براساس تقویم دانشگاهی سال‌های تحصیل در مقطع فوق لیسانس به پایان می‌رسد، باید خوابگاه را تخلیه کند. با این همه بعد از یک ترم که در نوبت بوده از اینکه خوابگاه گیرش آمده، خوشحال است.

یک خوابگاه قدیمی
حیاط خوابگاه قدیمی جلال آل‌احمد خلوت است. سر ظهر است و تک توک بچه‌ها به خانه برمی‌گردند. خوابگاه بیشتر به یک مجتمع مسکونی شباهت دارد؛ جز اینکه اینجا برخی از واحد‌ها از 30متر هم کوچک‌تر است. این مجتمع شامل واحد‌هایی است که با اجاره‌ای اندک در اختیار دانشجویان متاهل قرار گرفته.

این خوابگاه شاید بیش از 200 خانواده را در خود جا داده باشد، اما باز هم کفاف دانشجویان متاهل را نمی‌دهد. معطل‌ماندن در صف طولانی درخواست خوابگاه هنوز بزرگ‌ترین مشکل دانشجویان متاهل است. با آنکه اغلب این آپارتمان‌ها قدیمی‌اند اما به لحاظ استقلال برای ساکنانشان مزیت دارند. بیشتر خوابگاه‌های متاهلین در تهران به همین شکل است. با این حال در شهرستان‌ها وضع فرق می‌کند. زن جوان منتظر 3 فرزندش است تا به خانه برگردند.

«یک سال در نوبت خوابگاه بودیم. شش ماه هم ساکن یک سوئیت که فقط یک اتاق بود و آشپزخانه و سرویس بهداشتی. بالاخره بعد از یک سال و نیم، یک واحد 2خوابه گرفتیم. الان هم مشکل است. با 3 تا بچه، وقتی مهمان داریم خیلی جا کم است.» مادرش که انگار از شهرستان مهمان آنهاست، میان کلامش می‌پرد که خدا را شکر کن. یک سال مجبور شده ماهی 200هزار تومان کرایه خانه بپردازد.

می‌داند که خوابگاه، بیشتر از 2 سال به همسرش تعلق نمی‌گیرد. همسرش دانشجوی مقطع لیسانس است و خودش خانه‌دار. با این حال، بر اساس امتیاز فقط 2سال می‌تواند ساکن خوابگاه باشد. این خوابگاه به غیر از واحدهای مسکونی، امکانات دیگری ندارد. سالن مطالعه خوابگاه در زیرزمین قرار گرفته و دسترسی دانشجویان به اینترنت بسیار محدود است. دانشجویان مجبورند مهدکودکی بیرون از خوابگاه برای بچه‌های خود پیدا کنند.

 بالکن‌های حصیری
بالکن‌های آپارتمان‌ها با حصیر پوشانده شده‌اند یا با پارچه‌هایی کلفت. دانشجویان می‌گویند اتاق‌ها دید دارد؛ مجبوریم با حصیر بپوشانیم. زن جوان به همراه مادرش دست بچه‌ها را می‌گیرد و به خانه می‌روند. یک زوج جوان بی‌سر و صدا از کنار درخت‌ها می‌گذرند و می‌روند بیرون. مرد جوان دیگری تازه در آپارتمانش را بسته و پا به حیاط می‌گذارد که با او هم‌کلام می‌شوم.

از قدیمی‌بودن خوابگاه و مشکلاتش می‌گوید؛ «اغلب یا با فاضلاب مشکل داریم یا با آب لوله‌کشی. بعضی سوئیت‌ها هم واقعا کوچک است. چند تا وسیله می‌گذاری، دیگر نمی‌شود توی آن راه رفت. بهتر از کرایه‌های سنگین بیرون است، اما مهمان اصلا نمی‌توانیم داشته باشیم. اگر یک مهمان بیاید، خودمان باید بزنیم بیرون. آسانسور هم که نداریم.»

می‌گوید: «برای گرفتن همین سوئیت‌ها هم اگر پارتی داشته باشی خیلی راحت‌تری؛ همه چیز پارتی‌بازیه». خوابگاه غیر از محوطه مجتمع، امکانات ورزشی خاصی ندارد. او می‌گوید: «گرفتن همین امکانات ناچیز برای خانم‌های دانشجو به مراتب سخت‌تر است». او که مدت‌ها در انتظار خوابگاه مانده، ادامه می‌دهد: «معمولا تصور این است که همسر خانم دانشجو باید در فکر تهیه خانه باشد. به خاطر همین برای گرفتن خوابگاه، خانم‌ها باید امتیاز بیشتری داشته باشند.»

مقرراتی مانند پادگان
اگرچه خوابگاه جلال آل‌احمد از این قاعده مستثنی است اما برخی خوابگاه‌های متاهلین قوانین سختی برای آمدوشد دارند که بیشتر به مقررات پادگان شبیه است.
برای مثال در برخی خوابگاه‌ها پیش از 6صبح باز نمی‌شود و از ساعت 12شب به بعد اگر کسی به خوابگاه بیاید، باید پشت در بماند. یکی از دانشجویان ساکن در خوابگاه شهید بهشتی می‌گوید: «مقرراتی برای ورود و خروج گذاشته بودند که انگار اینجا پادگان است. البته این قوانین اصلاح شده».

با این حال دانشجویان وقتی موعد تخلیه خوابگاه فرا می‌رسد، نگرانند و به هر دری می‌زنند تا شاید بتوانند چند ماه بیشتر در خوابگاه بمانند. «مشکلات ما زیاد است اما حداقل جایی برای ماندن داریم. پرداخت کرایه آخر ماه خوابگاه برای آنها که شاغل نیستند، سخت است. ما هم باید دائم نگران باشیم. بعد از سهمیه 2ساله چه کنیم؟ کجا برویم با این کرایه‌های سنگین؟ از حالا در فکر تخلیه‌ام؛ اینکه چه کنم؛ چه نامه‌هایی باید در چه اداره‌هایی رد و بدل شود تا 6ماه بیشتر بمانم.»

کد خبر 22740

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز