نوشته جیم دین* - ترجمه احسان فتاحی: تجزیه و تحلیل اطلاعات محرمانه همواره مسیری دوگانه مبنی بر بررسی آنچه را که شما می‌توانید ببینید و آنچه را که نمی‌توانید ببینید، دنبال می‌کند.

پوشش رسانه‌ای اخیر در مورد افشاگری‌های اسنودن اساسا همگی یک نمایش بوده است چرا که بیشتر این مسائل قبلا افشا شده بود یا اینکه تمام آژانس‌های اطلاعاتی جهان از آن آگاه بودند.

دو کلیشه قدیمی به ذهن می‌آید...یکی «اشک تمساح» و دیگری جمله‌ای از نمایشنامه هملت اثر شکسپیر : «فکر می‌کنم وی زیاده از حد حرف می‌زند.» (اشاره به اینکه سخن بیش از اندازه در مورد یک موضوع -در اینجا رسوایی آژانس امنیت ملی امریکا، می‌تواند خود گواه بر عدم صداقت سخن گوینده در مورد آن موضوع باشد.) زمانی که همه گرد و غبار کنار می‌رود، ماهیتی بسیار ساده پدیدار می‌شود.

علی رغم لو رفتن حجم عظیمی از اطلاعات محرمانه که دارای اجزا و عناصر شرم آوری بود که بسیاری از کشورها نیز در آن نقش داشتند، به نظر ‌رسید نه اسنودن و نه آسانژ چیزی در مورد عملیات گسترده جاسوسی اسرائیل در سراسر جهان نمی‌دانند.

به عنوان مثال گزارش‌های میدانی از افغانستان و عراق نشان می‌دهد که اسرائیلی‌ها به عنوان پیمانکار در این کشورها انتحاب می‌شوند و مرتکب اقدامات بسیار زنند‌ه‌ای حتی علیه نیروهای امریکایی می‌شوند. هیچ یک از این گزارش‌ها در افشاگری‌های افشاگران دیده نشد. ما افرادی را داریم که برخی از این گزارش‌ها را منتشر کردند و این گزارش‌ها تبدیل به سرتیتر خبرها شد.

نظر من؟ افشاگرانی که به حجم عظیم عملیات جاسوسی کثیف علیه برخی کشورها دسترسی داشته و هرگز موردی از اسرائیل افشا نکرده‌اند، افشاگر واقعی نیستند. آنها عامل هستند.

از یک سو افرادی وفادار و حرفه‌ای در آژانس‌های اطلاعاتی حضور دارند که تلاش می‌کنند رخنه عناصر جاسوسی اسرائیل را زیر نظر گرفته و از آن جلوگیری کنند و از سوی دیگر گروهی سرکش و یاغی وجود دارد که در ازای دریافت امتیاز و پاداش به افراد بد کمک می‌کنند.

مبارزه بین این دو گروه مدتی طولانی است که در جریان است و گزارش‌های بسیاری از این مبارزه حتی در اسناد غیرمحرمانه وجود دارد. اگر می‌خواهید در این باره اطلاعات بیشتری بدست بیاورید، تنها کاری که باید بکنید این است که کمی جستجو کنید. در حقیقت، این رسوایی جاسوسی عصر ماست و این افشاگران تقلبی هیچ نقشی در آن نداشته‌اند.

نشریه وترنز تودی در پاییز ۲۰۱۱ و با کمک مصاحبه زبیگنیو برژینسکی با پی‌بی‌اس، جولیان آسانژ را تبدیل به یک مهره سوخته کرد. برژینسکی در این مصاحبه فاش ساخت اطلاعاتی که توسط آسانژ فاش می‌شوند، به صورت «گزینشی» انتخاب شده‌اند. برژینسکی به ادعاهای اولیه ما در وترنز تودی ابعاد و عمق بیشتری بخشید.

بنابراین، این مسئله تنها یک توضیح باور پذیر در مورد «عدم اشاره» به عملیات جاسوسی اسرائیل به جا می‌گذارد. به یاد بیاورید که پیشتر گفتم غیرممکن است که یک افشاگر واقعی چیزی در مورد عملیات جاسوسی اسرائیل نداند. و اگر آسانژ و اسنودن حقیقتا انسان‌های خوب و نوع دوستی هستند که از حق مردم در برابر عملیات جاسوسی دولت دفاع می‌کنند، چرا باید از کنار کارهایی که صهیونیست‌ها علیه همه ما انجام می‌دهند، به راحتی بگذرند؟

خوانندگان پرس تی‌وی ممکن است بخواهند دلیل این امر را بدانند.. پاسخ این است: این افراد در شبکه اسرائیل هستند.

اروپایی‌ها نیز در بخشی از این نمایش فریاد نارضایتی سر داده‌اند و اشک تمساح می‌ریزند. آنها همگی دست به شنود و عملیات جاسوسی مشابهی علیه مردم خود زده و می‌زنند و حتی شماری از آنها این عملیات را با تمهیدات مشترک با امریکا انجام می‌دهند.

آغاز همه اینها برمی‌گردد به ماجرای هواپیما ربایان حادثه ۱۱ سپتامبر. این هواپیماربایان در بسیاری از کشورهای اروپایی بوده‌اند و همچنین از یک حوزه قضایی به حوزه قضایی دیگر می‌رفتند. این عادی ترین روش برای فرار از نظارت سرویس‌های ضد اطلاعاتی در آن زمان بود.

کارکنان اطلاعاتی ارتباطات از راه دور نمی‌خواستند یک بار دیگر حمله‌ای بزرگ در این سطح از دستشان در برود به همین دلیل با همه ابزار ممکن به جمع آوری هر آنچه که می‌توانستند روی آوردند. نامی که آژانس امنیت ملی امریکا روی این روش گذاشت، «آگاهی کامل» بود. طی این روش گاهی اوقات، در برخی از حوزه‌های قضایی اقداماتی صورت می‌گیرد که انجام آن در کشور خودتان غیرقانونی است.

منبع: پرس تی وی

به عنوان مثال، وبسایت‌های جاسوسی کانادا می‌توانستند ارتباطات مردم امریکا را رهگیری کنند و همین موضوع در مورد وبسایت‌های جاسوسی امریکا در قبال مردم کانادا صدق می‌کرد. به همین ترتیب هر دو کشور توانستند شهادت دهند که در داخل کشور خود و علیه مردم خود دست به جاسوسی نمی‌زنند و از نظر فنی حقیقت را می‌گفتند. اما هرگز از آنها پرسیده نشد که آیا تمهیدات و برنامه‌های مشترکی با کشوری دیگر داشتند یا نه. این بخشی از جلسات و رسیدگی‌های نمایشی در کنگره است...

اسرائیلی‌ها اشتهای فزاینده‌ای برای شنود اطلاعات دارند و از لابی سیاسی خود استفاده کردند تا پیمانکارانشان را به گروه‌های عملیات اطلاعاتی بویژه ارتباطات از راه دور کشور امریکا وارد کنند. مایکل چرتاف در امریکا محافظت کامل از این افراد را در دوران دولت بوش و چنی تضمین کرد.

فراموش نکنید این همان دولتی بود که قصد داشت برنی کریک، یک ترک تحصیل کرده و کارآگاه درجه سوم را وزیر امنیت داخلی امریکا بکند. وی چیزی بیش از یک دست نشانده برای مربیان خود که همه چیز را در کنترل داشتند، نبود.

چه رهبری در جهان حاضر است از یک تراژدی مانند حادثه ۱۱ سپتامبر برای انتصاب فردی کاملا بی‌کفایت در بالاترین جایگاه بزرگ‌ترین مجموعه اطلاعاتی و انتظامی تاریخ استفاده کند؟ بسیاری بر این عقیده بودند که آنها می‌خواستند اطمینان حاصل کنند که راز حادثه ۱۱ سپتامبر و اینکه چه کسی حقیقتا عامل آن بود، فاش نشود. برنی برای چنین هدفی انتخابی عالی بود.

بنابراین باید گفت این یک خیانت بی‌رحمانه نه تنها در امریکا بلکه در بسیاری از کشورها بود. جنگ علیه ترور از سوی سردمداران سیاسی به عنوان دستاویزی جهت کنترل جمعیت‌ها و پرونده‌سازی علیه مردم قرار گرفت. پرونده سازی در سطحی که پیشتر تصور آن نیز غیر ممکن بود.

چرا چنین چیزی لازم بود؟ پاسخ این است: ترس از اینکه مردم پی ببرند دولت‌هایشان چه کاری با آنها کرده‌اند، هراس از اینکه مردم از میزان فساد دولت‌ها و تاراج شدن ثروت‌های خود آگاه شوند.

مردم اکنون در حال پی بردن به این موضوع هستند که دولت‌های آنها دزدیده شده است و این آگاهی، مردم را تبدیل به عناصری خطرناک می‌کند. مردم علیه افراد مسئول به پا خواهند خواست. در این صورت تنها نیروی دفاعی سردمداران قدرت این است که سریعا برای افرادی که توانایی رهبری، آگاهی و قدرت ایجاد شبکه برای مبارزه را دارند، پرونده سازی کنند و اطلاعات آنها را جمع آوری کنند.

توانایی داده‌کاوی دولت‌ها در حال حاضر بسیار ناچیر است. دولت‌ها می‌توانند به هر چیزی در مورد هر کسی که می‌خواهند به جز اسرائیلی‌ها پی ببرند. ما با این ابزارهای جدید، باید می‌توانستیم شبکه‌های جاسوسی اسرائیل در امریکا را نابود کنیم؛ شبکه‌های سیاسی، نظامی، مالی، رسانه‌ای، دانشگاه و اندیشکده‌ها.

کشورهای غربی از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر چند شبکه اطلاعاتی اسرائیل را منهدم کرده‌اند؟ پاسخ: صفر. صهیونیست‌ها به طرق مختلف به ملت‌های غربی رخنه کرده‌اند و ابزار اصلی آنها در این باره، جاسوسی سیاسی بوده است و بواسطه این ابزار، عناصر خود را در پست‌ها و مقام‌های کلیدی در غرب به کار گماشته‌اند.

اسرائیلی‌ها ده الی بیست سال و حتی شاید بیشتر را وقت تربیت عناصر وابسته به خود کردند تا در زمان مناسب آنها را در پست‌های حساس به کار گیرند. حتی وزارت دادگستری ما (امریکا ) نیز تحت نفوذ قرار گرفته‌ است. افراد وفادار این وزارتخانه هم دست به هر اقدامی زده‌اند، به آنها گفته شده که تعقیب کیفری «نهادهای محافظت شده» غیرممکن است.

آسانژ و اکنون اسنودن، تنها نمایش‌هایی فرعی هستند...کارکرد آنها منحرف کردن توجه مردم از تهدیدهای حقیقتا خطرناک است. شما نمی‌توانید به اسرائیلی‌ها در زمینه‌ای نقش بدهید و در آن زمینه امنیت داشته باشید. این دو با هم ناسازگار هستند.

افراد حرفه‌ای در آژانس‌های اطلاعاتی همگی این موضوع را می‌دانند اما رهبران سیاسی که بواسطه تقلب و فریبکاری روی کار آمده‌اند، روی آنها سلطه دارند. دموکراسی خواندن این کشورها مایه شرمساری است. این‌ها کشورهای تحت سلطه‌ای هستند که در آنها به گوش مردم داستان‌های خیالی و جن و پری خوانده می‌شد و این مردم اکنون در حال عبور از باورهای کودکانه خود هستند زیرا این دنیای خیالی اکنون در برابر چشمانشان در حال فروریزی است.

همه این کشورها و طبقه حاکم در آنها مردم را تهدید شماره یک خود می‌پندارند. و عاملان لابی اسرائیل در حالی که همچون چسب به سردمداران قدرت چسبیده‌اند، به آنها قول می‌دهند زمانی که اوضاع نابسامان شود، از آنها محافظت می‌کنند...لابی اسرائیل می‌گوید، آنها اگر در طرف گروه مناسب بمانند، مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد.

خوانندگان عزیز، ما در فهرست «گروه مناسب» آنها نیستیم. ما در فهرست گروه خطرناک و دورانداختنی هستیم. حتی کهنه سربازان «جنگ علیه ترور» نیز خود را در این گروه می‌بینند؛ با وجود این، هنوز خیلی‌ها حاضر نیستند چشمان خود را به روی حقیقت باز کنند.

اگر دوست دارید، می‌توانید من را پیام آور اخبار شوم بنامید اما این شما را نجات نخواهد داد. اندیشه و تفکر روشن، عزم راسخ و ایجاد ارتش‌های خیابانی مانند مصر چیزی است که برای نجات پیدا کردن به آن نیاز داریم.

زمانی که بتوانیم ۵۰ میلیون نفر را به خیابان‌ها سرازیر کنیم و ارتش را با خود همراه کنیم، می‌توانیم آن روز را روز استقلال بنامیم. و در آن روز اولین کاری که باید انجام دهیم پرده برداشتن از راز حادثه ۱۱ سپتامبر و به دام انداختن مسئولان و عاملان این حمله است.

* درباره نویسنده:

جیم دین تحلیل‌گر مسایل مربوط به امریکا و خاورمیانه است. وی در یک خانواده نظامی قدیمی در امریکا متولد شد. مقالات دین درباره امنیت ملی، امور اطلاعاتی، عملیات روانی، تاریخ نظامی-اطلاعاتی و جنگ‌ هستند. دین اخیرا در تلویزیون پی‌بی‌اس در مستندی به نام «در جستجوی لینکولن» همراه با پرفسور هنری لوئیز گیتز ظاهر شده است. جیم دین از مدیران نشریه وترنز تودی است

کد خبر 223719
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز