یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۲ - ۰۶:۱۶
۰ نفر

یکی از تفاسیری که درباره تظاهرات ضددولتی این روزها در ترکیه وجود دارد این است که این تظاهرات یک اعتراض گسترده علیه رویکرد جدید دولت است.

اعتراضات و درگیری در استانبول ترکیه

 آنچه در ابتدا و با تجمعی کوچک و آرام علیه طرح‌های دولت برای تخریب پارک کوچکی در مرکز میدان تقسیم آغاز شد، خیلی زود به یک مناقشه بر سر ارزش‌ها تبدیل شد.در ظاهر، این ماجرا درگیری میان 2 دیدگاه متفاوت نسبت به ترکیه مدرن به‌نظر می‌رسد؛ دیدگاه سکولار در مقابل دیدگاه دولت اسلامگرای اردوغان. مقایسه‌هایی هم میان وقایع میدان تقسیم با جنبش اشغال وال‌استریت صورت گرفته‌است. بعضی حتی از بهار ترکی سخن گفته‌اند.

روشن است که بسیاری از شهروندان ترکیه به‌ویژه در شهرهای بزرگ از شیوه اقتدارگرایانه اردوغان، فشار او به رسانه‌ها، وضع قوانین و محدودیت‌های جدید، دستگیری مخالفان سیاسی و حالا سرکوب خشونت‌آمیز معترضان، ناخشنود هستند. سکولارها نگران به خطر افتادن میراث کمال آتاتورک هستند.

مسئله بعدی موضوع علوی‌های ترکیه است که اقلیت مذهبی مرتبط با شیعیان و صوفی‌ها هستند. علوی‌ها که تحت حمایت حکومت‌های قبلی ترکیه بوده‌اند، عمیقا نسبت به اردوغان بدبین هستند. یکی از جدیدترین دلایل این بدبینی، برنامه اردوغان برای نامگذاری پلی جدید روی تنگه بسفر به نام سلطانی از قرن شانزدهم ترکیه است که اجداد علوی‌ها را قتل عام کرده‌بود. بنابراین چنین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که اختلافات مذهبی هم از مشکلات کنونی ترکیه است. آنها رویکرد اردوغان و نگاه دولت او را مغایر با دمکراسی می‌دانند.

اما کل مسئله ترکیه به این سادگی نیست. حکومت سکولار کمالیست ترکیه اگر بیشتر از دولت اسلامگرای اردوغان اقتدارگرا نبوده باشد، کمتر نبوده‌است. نخستین اعتراض‌ها در میدان تقسیم استانبول علیه ساخت یک مسجد نبود بلکه علیه ساخت یک مرکز تجاری بود. مخالفان اردوغان تنها نگران قوانین تصویبی او نیستند بلکه مخالفت آنها با طرح‌های اردوغان در امتیازدهی به طبقه تجاری است که از دولت او حمایت می‌کند و در مقابل امتیازاتی شبیه ساخت مرکز تجاری در میدان تقسیم را می‌گیرند، بنابراین این اعتراض‌ها جنبه‌ای از چپگرایی هم دارد.

شاید بهتر باشد مشکلات کنونی ترکیه را به جای نگاه از دریچه مذهبی، از دریچه‌ دیگری ببینیم و آن دریچه مناقشه طبقاتی است. معترضان ترکیه‌ای چه لیبرال‌ چه چپ، به طبقه نخبه شهری تعلق دارند؛ طبقه‌ای که غربی، تحصیل‌کرده و سکولار است. اما اردوغان همچنان در شهرستان‌ها و مناطق روستایی ترکیه و میان مردمی محبوبیت دارد که تحصیلات کمتری دارند، فقیرتر، محافظه‌کارتر و مذهبی‌تر هستند. با وجود تمایلات اقتدارگرایانه فردی اردوغان که برای همه آشکار است، نباید اعتراض‌های کنونی را تنها مناقشه‌ای میان دمکراسی و استبداد تصور کرد. به هر حال موفقیت حزب عدالت و توسعه اردوغان و افزایش حضور نمادها و سنت‌های مذهبی در عرصه زندگی عمومی مردم ترکیه نتیجه دمکراسی بیشتر در این کشور است نه نتیجه دمکراسی کمتر.

سنت‌هایی که مورد سرکوب حکومت سکولار کمالیست ترکیه قرار می‌گرفت مانند پوشش حجاب برای زنان، دوباره در ترکیه زنده شده‌است. زنان جوان مذهبی بیشتری به دانشگاه‌ها می‌روند و آرای شهرستانی‌ها اکنون نفوذ بیشتری یافته‌است. از سوی دیگر هم‌پیمانی میان بازرگانان و مذهبی‌ها در ترکیه پدیده نادری نبوده‌است. بسیاری از کارآفرینان جدید را زنان محجبه‌ای تشکیل می‌دهند که به روستاهای آناتولی تعلق دارند. این شهروندان تازه ثروتمند‌شده در مقابل نخبگان قدیمی استانبول مقاومت می‌کنند. اما اینکه بگوییم ترکیه دمکراتیک‌تر شده به این معنی نیست که لیبرال‌تر هم شده‌است. این یکی از مشکلاتی است که بهار عربی آن را آشکار کرد. اینکه همه مردم در دولت صدایی داشته‌باشند برای هر دمکراسی‌ای حیاتی است. اما این صداها به‌ویژه در زمان انقلاب معمولا صداهای میانه‌‌ای نیستند.

آنچه در کشورهایی مانند مصر و ترکیه شاهد هستیم همان چیزی است که ایزیا برلین، فیلسوف لیبرال انگلیسی آن را ناسازگاری میان خوبان برابر خوانده است. اینکه فکر کنیم همه خوب‌ها همیشه در کنار هم قابل جمع هستند یک اشتباه است. گاهی میان این عوامل مناقشه جدی پیش می‌آید. مشکل دوران‌گذار سیاسی در خاورمیانه هم همین است. دمکراسی خوب است، آزاداندیشی و مدارا هم خوبند اما اینها با هم تلاقی پیدا می‌کنند. در حال حاضر در اکثر بخش‌های خاورمیانه مشکل این است که این پدیده‌ها با هم تلاقی پیدا کرده‌اند و این تلاقی دردسرساز شده‌است. دمکراسی بیشتر، به‌معنای آزادی کمتر و مدارای کمتر است. حمایت از شورشیان سوریه علیه دولت، کار آسانی برای غرب است اما اگر شورشی‌ها برنده این مناقشه شوند چه بر سر طبقه‌ نخبه شهری دمشق می‌آید که سکولار هستند و خواستار ادامه زندگی به شیوه قبلی خودشان، یا چه بر سر اقلیت‌های مسیحی می‌آید که جریان عادی زندگیشان به خطر می‌افتد. این افراد در همین حکومت بعث سوریه که چندان هم دمکراتیک نبوده، زندگی آرامی داشتند. آنچه در ترکیه می‌گذرد تنها رویارویی میان دمکراسی و مشی دولت اردوغان نیست. ترکیه هنوز یک دمکراسی است. باید امیدوار بود که این اعتراض‌ها علیه اردوغان، از اقتدارگرایی ترکیه کم کند..

یان بروما؛ استاد دمکراسی و حقوق بشر در هلند

کد خبر 219987

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز