مایا شرفی: فیلم «گیرنده»نخستین تجربه سینمایی مهرداد غفارزاده است که موفق شد در سی‌امین جشنواره فیلم فجر در چندین رشته کاندیدا شود و جوایزی را نیز از آن خود کند.

سینما - فیلم گیرنده

 قصه این فیلم مربوط به نامه‌هایی است که مردم یک شهر کوچک به رئیس‌جمهور می‌نویسند و گروهی مأمور می‌شوند تا کیسه نامه‌ها را به مقصد برسانند و اتفاقاتی که در طول مسیر رخ می‌دهد، فراز و نشیب‌هایی را پیش می‌آورد که قصه را شکل می‌دهد و پیش می‌برد. سوژه‌ای که غفارزاده در این فیلم به آن می‌پردازد برای سینمای کشورمان سوژه‌ای نو و بدیع است و بنا به گفته این کارگردان، اثری ادبی نیز تا به حال با این مضمون خلق نشده و همین اتفاق، دلیل و انگیزه‌ای ‌شده تا گیرنده به‌عنوان نخستین تجربه سینمایی در کارنامه کارگردانی غفارزاده ثبت شود.

  • چه ویژگی‌هایی در گیرنده وجود داشت که تصمیم گرفتید به‌عنوان نخستین تجربه سینمایی‌تان این فیلم را بسازید؟

یکی از انگیزه‌هایم برای ساخت گیرنده خود سوژه فیلم بود. به‌دلیل اینکه تا به حال در مورد چنین موضوعی یعنی نامه‌های مردم به رئیس‌جمهور، فیلمی ساخته نشده بود (حداقل تا جایی که من اطلاع دارم) و حتی در حوزه ادبیات هم تا جایی که مطلع هستم و آثار را دیده‌ام به این موضوع پرداخته نشده و به‌خاطر همین تازه و بکر بودن تصمیم گرفتم سراغ این سوژه بروم.

  • پروسه تولید گیرنده چگونه طی شد؟

هنگامی که ما کار را آغاز کردیم در مورد پروسه تولید فیلم در رسانه‌ها خبرهای زیادی منتشر شد؛ به‌دلیل اینکه مراحل ساخت این فیلم اصلا ساده نبود و پیچیدگی‌های خاص خودش را داشت. سنگینی کار، تعدد لوکیشن‌ها و همینطور مشکلات آب و هوایی (به‌دلیل اینکه ما در فصل بهار کار فیلمبرداری را انجام می‌دادیم و با تغییرات آب و هوایی زیادی روبه‌رو می‌شدیم و بارندگی زیاد بود) برنامه‌ریزی‌های ما را دچار مشکل می‌کرد. از سوی دیگر به‌دلیل اینکه گیرنده نخستین فیلم من بود برایم خیلی اهمیت داشت که بتوانم اعتماد دیگران را نسبت به کارم جلب کنم. جدا از تهیه‌کننده و مرکز گسترش، باید اعتماد عواملی که بیشترشان تجربه کارهای سینمایی را داشتند نیز جلب می‌کردم و یک فضای اقناعی برای کار به‌وجود می‌آوردم و دیگران را قانع می‌کردم تا بتوانم فیلم را پیش ببرم. ایجاد فضایی برای جلب اعتماد افراد، انرژی زیادی از من گرفت و در کنار آن، سنگینی کار، هدایت بازیگران، پیش بردن داستان، میزانسن‌ها و کار کردن پشت وانتی که مدام در طول فیلم در حال حرکت بود، همگی دست به‌دست هم داده و باعث شده بودند فشار و استرس کار به‌شدت روی من سنگینی کند.

  • فکر می‌کنید اگر گیرنده نخستین تجربه کاری‌تان نبود، باز هم تا این اندازه مجبور بودید فشار کار را تحمل کنید؟

نه، شاید اگر این سوژه را به‌عنوان دومین یا سومین کارم انتخاب می‌کردم راحت‌تر می‌توانستم آن را جمع کنم و شکل بهتری پیدا می‌کرد اما متأسفانه به‌خاطر اینکه تجربه اولم در سینما بود مجبور شدم انرژی سخت و مضاعفی را برای ساخت این فیلم صرف کنم.

  • یکی از موضوعاتی که در فیلم شما قابل‌توجه است حضور بازیگران توانایی همچون سعید راد در کنار بازیگران متوسط و حتی افرادی است که برای نخستین‌بار شاهد حضورشان در سینما هستیم. این انتخاب‌ها بر چه مبنایی صورت گرفت؟

قطعا نخستین موضوعی که در انتخاب بازیگر برای یک اثر درنظر گرفته می‌شود استفاده از بازیگرانی است که برای مخاطب شناخته شده و به قولی چهره باشند و مردم آنها را دوست داشته باشند تا وقتی نقش اصلی یا مکمل را برعهده می‌گیرند مخاطب به‌خاطر آنها جذب داستان و فیلم شود که در نهایت تمایل پیدا کند برای دیدن فیلم به سینما بیاید. من هم مانند سایر کارگردانان دوست داشتم کارم دیده شود؛ به‌ویژه اینکه گیرنده نخستین تجربه سینمایی من بود. به همین دلیل به بازیگران چهره و سرشناس سینما فکر کردم که نخستین آنها پرویز پرستویی بود ولی به دلایلی این همکاری شکل نگرفت و پس از آن انتخابم سعید راد بود که او هم بعد از اینکه فیلمنامه را خواند با انگیزه قوی وارد کار شد.

از سوی دیگر مشکل بودجه باعث ایجاد محدودیت‌هایی برای ما شده بود و مجبور بودیم نقش‌های دیگر را مرتبه‌بندی کنیم و همه شرایط را درنظر بگیریم به همین دلیل هرچه از نقش‌های اصلی داستان دورتر می‌شدیم از بازیگران نیمه‌حرفه‌ای و حتی آماتور هم استفاده می‌کردیم. در واقع مشکل بودجه، ما را مجبور به این چیدمان می‌کرد.

  • یکی دیگر از نقش‌های مهم در گیرنده، شخصیت سرباز قصه است که علی محمدی آن را ایفا می‌کند. این انتخاب چگونه انجام شد؟ با توجه به اینکه بیشتر بازی این شخصیت مقابل سعید راد صورت می‌گیرد.

در مورد انتخاب علی محمدی که نقش سرباز را بازی می‌کرد هم باید بگویم که آشنایی ما به قبل از این فیلم بازمی‌گشت. علی محمدی از مجریان من در برنامه‌های مختلف تلویزیون مانند موج نو بود و به‌دلیل استعداد، چهره و صدای خوبی که برای بازیگری داشت در کنار سعید راد قرارش دادم و انصافا هم خیلی خوب از نقش خودش دفاع کرد. بالاخره بازی کردن در کنار آقای راد کار راحتی نیست؛ چنانکه افرادی که از بازیگران تئاتر بودند وقتی مقابل سعید راد بازی می‌کردند گاهی کم می‌آوردند اما علی محمدی به خوبی توانست در کنار او، ایفای نقش کند. همینطور فکر می‌کنم بازیگرانی که در وانت و پشت وانت حضور داشتند نیز به خوبی توانستند از عهده نقش‌شان برآیند.

  • با توجه به آنچه از خروجی کار می‌بینید، از انتخاب بازیگران راضی هستید یا فکر می‌کنید اگر انتخاب‌های دیگری می‌داشتید گیرنده مسیر دیگری را طی می‌کرد؟

هر کارگردانی وقتی فیلمش را می‌سازد و چندین بار کارش را می‌بیند به این فکر می‌کند که نتیجه کار می‌توانست بهتر از آنچه هست باشد؛ منظورم در همه بخش‌هاست اعم از کارگردانی، تدوین، موسیقی و انتخاب بازیگر. ولی من در مجموع از انتخاب‌هایم بسیار راضی هستم و از همه بازیگرانم به‌خصوص آن گروهی که همراه وانت بودند مانند سعید راد، چکامه چمن‌ماه، علی محمدی و... بسیار تشکر می‌کنم. همینطور از باقر صحرارودی که به‌خاطر سن و سالش واقعا کار کردن در آن شرایط برایش سخت بود و نمی‌توانست به راحتی حرکت کند و به همین دلیل حتی ناهارش را هم همانجا پشت وانت در آن شرایطی که وجود داشت، می‌خورد و در پلان‌هایی که تعقیب و گریز صورت می‌گرفت به‌دلیل پستی و بلندی جاده کمرش هم آسیب دید که امیدوارم به‌زودی مشکلش برطرف شود تا باز هم شاهد حضورش در عرصه سینما و تلویزیون باشیم. فکر می‌کنم به‌خاطر همراهی‌هایی که صحرارودی با ما داشت باید از او تشکر کنم.

  • موضوع دیگری که در مورد کار شما هم صدق می‌کند، حمایت از فیلم‌هایی است که تجربه اول کارگردانان هستند. با توجه به اینکه پیش‌تر به موضوع مشکل مالی اشاره کردید، این کمبودها تا چه اندازه روی بخش‌های مختلف کار و حتی خود شما تأثیر داشت؟

واقعیت این است که تا زمانی که پروانه ساخت را نگرفته بودم خیلی سخت به من اعتماد شد و 9، 8 ماه برای گرفتن پروانه ساخت به وزارت ارشاد می‌رفتم و مدام پشت در اتاق سجادپور که آن زمان مسئولیتی برعهده داشت، می‌نشستم و می‌خواستم جوابم را بدهند. من تا پیش از این فیلم، شش سریال برای تلویزیون ساخته بودم و تجربه کار داشتم اما اعتمادی که باید، خیلی سخت به‌وجود آمد. پس از گرفتن پروانه ساخت در مرحله پیش‌تولید، کارها خوب پیش رفت ولی دوباره در هفته اول فیلمبرداری از جانب محمد قهرمانی، تهیه‌کننده کار، از من سلب اعتماد شد و با توجه به شرایط سخت کار رفته‌رفته مشکلاتی بین ما پیش می‌آمد که گاهی بی‌سروصدا خاتمه پیدا می‌کرد. این روند تقریبا ادامه داشت تا کار وارد مرحله تدوین شد. زمانی که فاین کات کار آماده شد و آن را به آقایان قهرمانی، شفیع آقامحمدیان و تعدادی از دوستان دیگر نشان دادم تقریبا اعتمادها نسبت به من بیشتر از گذشته شد تا جایی که وقتی گیرنده برای حضور در جشنواره ارسال شد، می‌شنیدم که توجهات را به‌خود جلب کرده و شانس جایزه گرفتنش خیلی زیاد شده. البته من خیلی به جایزه‌ای که قرار بود برای فیلم بگیرم، امیدوار نبودم. اما در طول جشنواره می‌شنیدم که فیلم گیرنده به لحاظ سختی کار، کارگردانی، تدوین، مسائل فنی و... مورد توجه قرار گرفته و توانسته نظرات منتقدان و داوران را به‌خود جلب کند.

  • پیش‌تر در بعضی از خبرها آمده بود که فیلم گیرنده با تغییراتی روبه‌رو شده و برخی از قسمت‌ها را در اکران عمومی حذف کرده‌اید. این حرف واقعیت دارد یا آنچه امروز در سینماها نمایش داده می‌شود همان نسخه‌ای است که در جشنواره هم اکران شده؟

حتی یک پلان هم بین آنچه در جشنواره، نمایش داده شد با آنچه امروز در اکران عمومی می‌بینیم، تغییر صورت نگرفته است. قبل از اکران در جشنواره فیلم فجر، چهار ایراد به فیلم وارد شده بود که من سه ایراد را پذیرفتم ولی یکی از آنها را قبول نکردم که در فیلم ماند. در واقع دو پلان از یک سکانس و یک سکانس کامل در همان زمانی که فیلم برای حضور در جشنواره نمایش داده می‌شد از فیلم حذف شد ولی بعد از جشنواره و در اکران عمومی هیچ تغییری در گیرنده به‌وجود نیامده است.

  • به‌عنوان کارگردان فکر می‌کنید مخاطبان چه برخوردی با گیرنده داشته باشند و این فیلم تا چه اندازه می‌تواند در جذب مخاطب موفق عمل کند؟

آنچه در اینجا لازم می‌دانم بیان کنم این است که در کنار تمام توجهی که دوستان در وزارت ارشاد و مرکز گسترش سینمای تجربی به فیلم داشتند و همینطور میانجیگری‌هایی که شفیع آقامحمدیان در اختلافاتی که هنگام تولید پیش می‌آمد، به عمل می‌آوردند و حامی خیلی خوبی بودند و با حضور به موقع‌شان به‌شدت پخته عمل می‌کردند و مشکلات را برطرف می‌ساختند اما حقیقتا در رابطه با موضوع اکران آنچنان که باید عمل نکردند. من هم از شفیع آقامحمدیان و هم از شمقدری گله‌مندم و توقع‌ام این بود که در زمان اکران حمایت بیشتری از فیلم داشته باشند. چون این فیلم هم در جشنواره فیلم فجر مورد توجه داوران قرار گرفته و هم فیلم تحسین شده بوده است.

  • مشکل اصلی اکران گیرنده را از کجا می‌دانید؟

در درجه اول فکر می‌کنم که فیلم را در بد فصلی اکران کردند. ما از شهریورماه تا به حال هر چه سعی کردیم که اکران فیلم را جلوتر بیندازیم، نشد و حال گیرنده زمانی اکران شده که مناسب نیست و همه‌‌چیز دست به‌دست هم داده تا فیلم سخت دیده شود مگر آنکه تبلیغات وسیعی برایش شود که این هم تا به امروز صورت نگرفته. البته این را بگویم که تبلیغات مطبوعاتی، یا تبلیغات در مترو خیلی بد نبوده و یا آنونس‌های تلویزیونی خوبی برای فیلم پخش می‌شود اما در سطح شهر تبلیغات به‌شدت ضعیف است یا اصلا وجود ندارد. انتظار من این بود که شفیع آقامحمدیان و شمقدری فیلمی را که خودشان تأیید کردند، بیش از اینها مورد حمایت قرار می‌دادند. من که کارگردان این فیلم هستم انگار سرمایه ساخت فیلم را خودم گذاشته‌ام و بیشتر از مرکز گسترش تلاش می‌کنم که فیلم تبلیغات خوبی داشته باشد. ناگفته نماند سعید راد هم بیشتر از من دلش به حال فیلم و اکران و دیده شدن آن می‌سوزد و به‌شدت پیگیر مسائل اکران و تبلیغات فیلم است چراکه به این فیلم، نقش‌اش و فیلمنامه آن خیلی علاقه دارد و از نتیجه کار هم راضی است اما عملا می‌بیند که فیلم در شرایط بدی اکران می‌شود.

کد خبر 197869

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز