چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۱
۰ نفر

دکتر احمد میرمطهری: در علم اقتصاد رابطه بین افزایش حجم نقدینگی و تورم قطعی است.

بر این اساس هنگامی که بودجه سنواتی تدوین و پیش‌بینی‌هایی برای فعالیت‌های اقتصادی در بودجه درنظر گرفته می‌شود برای اینکه اینگونه فعالیت‌ها تأمین مالی شوند مسئله افزایش نقدینگی یا حجم پول در گردش نیز پیش‌بینی می‌شود. اتفاقی که در ایران طی چند سال اخیر افتاده آن است که بخش مربوط به فعالیت‌های اقتصادی که مقرر شده به موقع آغاز شود و به پایان برسد اجرایی نمی‌شود اما حجم پول در گردش افزایش پیدا می‌کند. معمولا تورم یا ناشی از فشار هزینه است- به این معنا که هزینه‌ها مرتب افزایش یافته و منجر به تورم می‌شوند- و یا فشار تقاضا، به‌نحوی که تقاضا به حدی افزایش می‌یابد که قیمت‌ها سیر صعودی به‌خود می‌گیرند. اکنون در کشورمان این دو نوع تورم با یکدیگر ترکیب شده‌اند.

از یک سو فشار هزینه ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها پس از افزایش قیمت حامل‌های انرژی، هزینه تمام‌شده تولید را بالا ببرد و از سوی دیگر فشار تقاضا به‌دلیل بالا بودن حجم نقدینگی افزایش یافت که این امر بیشتر جنبه روانی داشت و مردم می‌بینند که اگر امروز کالایی را نخرند فردا باید همان کالا را گران‌تر بخرند. با این روند به‌رغم درآمد کم، امروز به بازار هجوم برده و نسبت به خرید اقدام می‌کنند. در این شرایط نمی‌توان شلوغی بازار را نشانه بهبود وضعیت درآمدی مردم قلمداد کرد بلکه این امر نشانگر نگرانی مردم برای تأمین کالاهای مورد نیاز به قیمت کمتر است. در نتیجه نوع تورمی که اکنون با آن مواجه هستیم به‌دلیل سیاست‌های متناقضی که طی سال‌های اخیر اتخاذ شده و گاهی اوقات به سمت رفع رکود یا تورم رفته و اکنون دچار رکود توأم با تورم شده‌ایم، موجب شده تا تورم موجود شکل گیرد که نخستین اثر آن کاهش ارزش پول ملی است که این روزها اتفاق افتاده است.

از سوی دیگر نحوه محاسبه بانک مرکزی یا مرکز آمار ایران برای سنجش میزان تورم موجب شکل‌گیری ذهنیت متفاوت مردم نسبت به نرخ رسمی تورم اعلام‌شده است؛ چرا که کالاهای مشمول سبد خانوار در این بررسی‌ها با تغییرات درآمد افراد تغییر می‌یابد به‌نحوی که یک روز ممکن است به کتاب و لباس به همان اندازه اهمیت داده شود که به غذا و بهداشت اما ممکن است روز دیگر قیمت بهداشت و غذا به حدی گران شود که کتاب و لباس جایگاه چندانی در این سبد نداشته باشند. در نتیجه وزن کالاهای مشمول این سبد مرتب جابه‌جا می‌شود. به این ترتیب نحوه محاسبه و وزن اقلام موجود در سبد مصرفی خانوار براساس فرمولی خاص محاسبه و نرخ تورم اعلام می‌شود. در این شرایط استدلال‌های علمی بانک مرکزی یا مرکز آمار ایران برای نحوه محاسبه نرخ تورم درست است اما وقتی مردم افزایش 1/5 تا دوبرابری یک کالا در بازار را شاهد بوده و از سوی دیگر با کاهش درآمد مواجه هستند مانند یک آمارگر واقعی تغییرات قیمتی کالاها را بهتر حس می‌کنند به‌ویژه آنکه اکنون مناقشه‌ای بین دستگاه‌های اجرایی مانند بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در زمینه نحوه محاسبه و اعلام نرخ تورم وجود دارد.

همچنین واقعیت‌های موجود اقتصادی مانند افزایش نرخ ارز به این باورها دامن زده و کالایی که تا قبل از این با دلار 1226تومانی وارد می‌شده اکنون باید با دلار بیش از دو هزارو800تومانی وارد شود. مسئله دیگر آن است که وقتی قیمت‌های انرژی در دنیا افزایش می‌یابد کشورهای فروشنده کالا به ایران نیز قیمت‌ها را افزایش می‌دهند؛ یعنی اکنون ما با انواع تورم ناشی از واردات، روش‌های غلط اداری، بی‌خبری از روند اقتصاد جهانی، فشار هزینه، فشار تقاضا و... مواجه هستیم. با بالا گرفتن مناقشه نرخ تورم یا میزان گرانی کالاها بسیاری از افراد این دو مقوله را در راستای یکدیگر به‌کار می‌گیرند اما اگر بخواهیم تفاوت بین تورم و گرانی را به شیوه‌ قابل فهم برای همه اقشار جامعه تبیین کنیم باید گفت تورم به‌معنای افزایش مداوم و پیوسته قیمت‌ها و گرانی متاثر از تغییر و افزایش هزینه تمام‌شده تولید یک کالاست که می‌تواند متاثر از افزایش نرخ دستمزد، حامل‌های انرژی، مواداولیه تولید و... باشد.

کد خبر 186702

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز