چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۶:۵۴
۰ نفر

سعید مروتی: ماجرای پروژه «لاله» اسدالله نیک‌نژاد مهم‌ترین حاشیه سینمای ایران در روزهای اخیر بوده است.

سینما - حلقه فیلم

میزان واکنش‌هایی که سینماگران و سیاستمداران نسبت به ساخت این پروژه و کارگردانش نشان داده‌اند با توجه به اینکه هنوز فیلمی جلوی دوربین نرفته، بی‌سابقه است. تاریخ سینمای ایران به‌یاد ندارد برای فیلمی که هنوز ساخته نشده این همه جنجال و هیاهو به راه بیفتد. دفاع تمام قد جواد شمقدری از اسدالله نیک‌نژاد نشان می‌دهد که پروژه «لاله» برای سازمان سینمایی کشور تبدیل به موضوعی حیثیتی شده و قرار است به هر قیمتی این فیلم جلوی دوربین برود. اعتراضی که در محافل بیشتر غیرسینمایی درباره این پروژه به راه افتاده ناظر بر کارنامه اسدالله نیک‌نژاد معروف به اسی‌ نیک‌نژاد است. کارنامه‌ای که در سایت IMDB ثبت شده و حالا شهرتی برای سازنده‌اش رقم زده که در ایران آن را نشانه بدنامی می‌دانند. اگر در هالیوود مشارکت در تولید آثاری غیراخلاقی تنها یک شغل عادی است در جمهوری اسلامی ایران نمی‌توان از چنین کارنامه‌ای دفاع کرد.

هر چند شمقدری فعالیت بحث‌انگیز نیک‌نژاد در هالیوود را به مشارکت قطعه‌سازی شبیه دانسته که قطعه‌ای را ساخته و به کارخانه اصلی تحویل داده است! از سوی دیگر مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی اعلام کرده همه چیز برای تولید فیلم لاله مهیاست. پروژه‌ای که قرار بوده به فیلمی جهانی برای عرضه در بازارهای بین‌المللی بینجامد دچار حاشیه‌‌های فراوانی شده ولی حتی ورود سیاستمداران به ماجرا هم مدیران سینمایی را از تولید این پروژه منصرف نکرده است.

موضع سینماگران از طیف‌های مختلف در خصوص تولید پروژه‌ای چند میلیاردی توسط نیک‌نژاد نشان می‌دهد که برای ساخته شدن «لاله» جز مدیران سینمایی و احیانا یکی دو فیلمساز همسو، تقریبا هیچ موافقی وجود ندارد. بحث اینکه کارنامه نیک‌نژاد غیراخلاقی است یا او قطعه‌ساز بوده(!) به کنار؛ پهن کردن فرش قرمز برای کسی که نزدیک به سه‌دهه در آمریکا به فعالیت مشغول بوده نوعی دهن‌کجی به فیلمسازانی است که در این سال‌ها با خون دل در مملکتشان فیلم ساخته‌اند. در واقع سینماگران ما حق دارند معترض شوند که چرا و بر چه مبنایی و براساس کدام سابقه درخشان باید میلیاردها تومان از بودجه عمومی صرف پروژه یک فیلم اولی شود؟! کل تجربه سینمایی نیک‌نژاد به عنوان کارگردان سینما، ساخت چند سکانس از فیلم «برنج خونین» است و ظاهرا تنها 10دقیقه پایانی این فیلم را او کارگردانی کرده که این تنها پیشینه نیک‌نژاد در فیلمسازی برای سینما محسوب می‌شود. سریال «پاییز صحرا» هم هست که در دهه60 سروصدای زیادی به پا کرد و در دورانی که تلویزیون کمترین میزان فیلم و سریال را روی آنتن می‌برد و در فقر برنامه‌های سرگرم‌کننده به عنوان ملودرامی خانوادگی با محوریت دعوای مادرشوهر و عروس توانست مخاطب زیادی را جذب کند.

فعالیت نیک‌نژاد در هالیوود هم به شهادت دفاعیات رئیس سازمان سینمایی بیشتر شبیه قطعه‌سازی است تا فیلمسازی. فرض بر این بگیریم که فیلم‌های ثبت شده در کارنامه نیک‌نژاد ربطی به او ندارد و او به عنوان یک فیلمساز ایرانی حق دارد که در وطنش فیلم بسازد. نکته اینجاست که چرا باید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برخلاف مأموریتی که برایش تعریف شده تولید این پروژه را که نه تجربی است و نه مستند بر عهده بگیرد و سؤال کلیدی‌تر اینکه این میزان حمایت مدیران سینمایی از یک فیلمساز مقیم هالیوود چه دلیلی دارد وقتی که همین مدیریت در سال‌های اخیر با طیف قابل توجهی از سینماگران نامهربان بود و اینکه آیا راه افتادن این همه جنجال و حاشیه باعث نمی‌شود مشکلات اصلی سینمای ایران فعلا به فراموشی سپرده شود و مثلا کسی نپرسد چرا وعده اعلام چارت سازمان سینمایی کشور و معرفی مدیرانش باز هم عملی نشد؟ چرا کمیته ساماندهی را تقریبا هیچ صنف سینمایی قبول ندارد؟ چرا 80درصد فیلم‌ها در مرحله اکران شکست می‌خورند؟ چرا وعده ساخت سالن‌های متعدد سینما عملی نشد و چندین و چند سؤال دیگر که فعلا ماجرای لاله و اسی‌نیک‌نژاد آنها را به حاشیه برده است.

کد خبر 178738

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز