سه‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۸
۰ نفر

وقتی کتاب «دا» ناگهان به یک پدیده تبدیل شد، همه، همه جور برنامه و فکری را برای استفاده از آن به شکل‌های مختلف طرح کردند؛ قرار شد فیلمش ساخته شود، سریالش ساخته شود، نمایش رادیویی‌اش ساخته شود، انیمیشنش ساخته شود و...

کتاب دا

سرانجام هم آنچه تلویزیون برای دا کرد پخش شد: یکی از بازیگران معروف، کتاب را دستش می‌گیرد، رو به دوربین می‌نشیند و بخش‌هایی از آن را می‌خواند. این بازیگر زن است تا برای ما که بینندگان این برنامه هستیم، راوی دا تداعی شود و معمولا هم به قدر کفایت معروف هست: مهتاب کرامتی، نیکی کریمی، لعیا زنگنه، نیوشا ضیغمی، پریوش نظریه، شقایق فراهانی، افسانه بایگان، بهنوش بختیاری، لیلا بلوکات، شبنم قلی خانی، گیتی خامنه، روناک یونسی، پرستو صالحی، بهناز جعفری، لادن طباطبایی، فریبا کامران، عسل بدیعی، سحر دولتشاهی، خاطره حاتمی، آشا محرابی، خاطره اسدی، مینا ساداتی، تینا آخوندتبار، فقیهه سلطانی و... آخر اکرم محمدی.

اکرم محمدی قسمت 71 کتاب دا را اجرا کرد؛ مجموعه‌ای که در گروه حماسه و دفاع شبکه یک سیما، به تهیه‌کنندگی علی تقی‌پور و کارگردانی سینا عطائیان در ۱۲۰ قسمت و با همکاری ۵۵ بازیگر زن تولید شده و در حال پخش است. البته لابه‌لای حضور این بازیگران که دا را دست‌شان می‌گیرند و روخوانی می‌کنند، تصاویر گرافیکی هم پخش می‌شود و برخی از صحنه‌ها را می‌بینیم...

این تا حالا تقریبا همه آن چیزی است که درباره دا و برای تبدیل این کتاب به شکل‌های دیگر انجام شده است. اگرچه همین کار با توجه به حضور بازیگران محبوب مردم، اصلا کوچک نیست و می‌تواند تا حدودی ماجرا را برای عامه مردم ملموس‌تر کند، اما اگر کمی سختگیرتر باشیم، اصلا راضی‌مان نمی‌کند، چرا که سردستی‌ترین و ساده‌ترین کاری است که می‌توان در این طور موارد انجام داد اما چرا چنین اتفاقی رخ داد و چرا تلویزیون به جای ساخت مجموعه‌ای جدی و داستانی و در یک کلمه درست‌وحسابی، این شیوه را انتخاب کرد؟ پاسخ تقریبا روشن است و در یکی از معروف‌ترین ویژگی‌های ما ریشه دارد: جوگیری!

وقتی دا منتشر شد و استقبال بی نظیر مردم، تبلیغات و اطلاع‌رسانی و سایر کارهای لازم برای فراگیر کردن آن که حوزه هنری خیلی خوب از پسش برآمد، فضایی فراهم شد که به نظر می‌رسید هر کس باید کاری در این باره بکند تا از قافله عقب نماند. برخی کارگردان‌های سینما ابراز علاقه کردند و رادیو و تلویزیون و سایر اهالی رسانه و هنر، در این فضای پرفشار حول و حوش دا، کاملا فرو رفته و کم و بیش دست و پایشان را گم کردند. نتیجه این شد که به جای رفتار معقول، آرام و با برنامه‌ریزی درست و رسیدن به یافته‌هایی بزرگ‌تر از یک کتاب، به دا حمله شد! روایت دا در رادیو و تلویزیون که تقریبا تنها کار عملی انجام شده برای این کتاب است، یکی از همین حمله‌هاست و روشن است که چه می‌شود: وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد و همه به خانه‌هایشان برگشتند،لابد قرار است دیگر کسی از دا سراغی نگیرد.

جو از بین رفته است و تنها چیزی که از این همه سروصدا نصیب ادبیات، ادبیات دفاع مقدس یا به طور کلی کتاب و کتابخوانی شده است، یکی دو اقدام شتابزده برای پاسخگویی به عطش جامعه است و مقدار زیادی سروصدا و گردوخاک. البته حوزه هنری به عنوان صاحب اصلی دا، برنامه‌هایی دارد. از جمله این‌که همایون اسعدیان مشغول کار برای تبدیل دا به مجموعه‌ای است که البته معلوم نیست سرنوشتش چه شود و روشن نیست در صورت پایان موفقیت‌آمیز، به تلویزیون فروخته شود یا به رسانه‌های تصویری و... حالا دست‌کم می‌توان به این نکته اندیشید که آیا بهتر نبود به جای این همه جوگیری و اندکی کار واقعی، به درک بزرگ‌تری از این ماجرا برسیم؟ مثلا شاید این درک که بد نیست از این پس برای استفاده مناسب از اینگونه آثار پر مخاطب و مورد استقبال مردم، آرام‌تر، عمیق‌تر و جدی‌تر تصمیم بگیریم.

کد خبر 173798

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز