مایا شرفی: نیاز به دیدن فیلمی که فارغ از مشکلات روزمره باشد و این فرصت را به افراد بدهد تا ساعتی را به دور از گرفتاری‌های معمولشان سپری کنند، مطمئنا طبیعی‌ترین نیاز افراد یک جامعه است؛ چیزی که سینمای ایران در آن اگر نخواهیم بگوییم خالی است، می‌توانیم اینطور عنوان کنیم که فقیر است.

سینمای ایران - فیلم کمدی

طنزو کمدی واژگانی هستند که در این چند سال اخیر بسیار مورد ظلم برخی سازندگان این ژانر قرار گرفته‌اند و همچنان نیز در این وضعیت اسفناک به سر می‌برند؛ آثاری که به خاطر تهی و بی‌مغز بودنشان نه تنها وقت اندک و سرمایه اندک‌تر مخاطب را زایل می‌کنند که از آن‌سو سرمایه‌های عظیم مادی و معنوی‌ای را که برای ساخت این دست از آثار صرف می‌شود، بر باد می‌دهند. البته جای خوشحالی دارد که بگوییم در این 3-4سال آمار استقبال از این آثار پایین آمده و مخاطبان کمتری هنوز وقتشان را صرف دیدن این فیلم‌ها می‌کنند؛ چه در حوزه سینما و چه در بخش سینمای خانگی، اما سؤال اینجاست که چرا همچنان کمدی سخیف ساخته می‌شود؟

اما این قصه تلخ از کجا شروع شد؟ از بی‌سلیقگی فیلمسازان این عرصه؟ از بیسوادی افرادی که هنوز معنای طنز را درک نکرده، شروع به ساخت فیلم کمدی کردند؟ آیا سطح سلیقه و درک مخاطب به موازات بیسوادی برخی از فیلمسازان این ژانر پایین آمده و منجر به این فاجعه شد یا اینکه مشکلات زندگی آنقدر زیاد شد که هم فیلمساز و هم مخاطب از فرط خستگی حوصله اندیشیدن و تلخی نهفته در طنز را از دست دادند و کار به جایی کشید که نباید؟ مطمئنا برای رسیدن به پاسخ این سوالات باید زیاد اندیشید، فکر کرد، تحقیقات میدانی داشت و... تا به آنچه حقیقت است رسید. اما حقیقت تلخی که با رسیدن به هر پاسخی وجود دارد این است مخاطبانی که در دوره‌ای با حضورشان آمارهای فروش فیلم‌هایی همچون: اجاره‌نشین‌ها، از کرخه تا راین، لیلی با من است، آژانس شیشه‌ای و... بالا می‌بردند در روزگاری به استقبال آثاری می‌روند که نمی‌توان هیچ نامی جز هجو، هزل و... روی آنها گذاشت. اتفاق تلخی که چند سال سینمای ایران را فلج ‌کرده ولی خوشبختانه به‌نظر می‌رسد به پایانش نزدیک می‌شود. حال مسئله‌ای که در این بین جای سؤال دارد این است که به چه دلیل این ژانر با کاهش استقبال مخاطب روبه‌رو شد؟ با توجه به اینکه در همین چندین سال پیش این آثار سخیف ساخته می‌شدند و مورد استقبال تماشاگران نیز قرار می‌گرفتند، چه اتفاقی افتاد که مخاطب از این آثار روی برگرداند و امروز غالبا به استقبال آثاری می‌رود که به درستی نام کمدی را با خود یدک می‌کشند.

احمد طالبی نژاد درخصوص این تغییر می‌گوید: به‌نظرم دلیل این اتفاق به این بازمی‌گردد که ملت ایران، ملت بسیار باهوش و شعورمندی است و فرق سره را از ناسره می‌داند. آن فیلم‌های سخیف زمانی بازار پیدا کردند که نمونه‌های خوب کمدی کمتر اکران شده بودند (البته متأسفانه هنوز هم بین قشری از مردم این آثار طرفدار دارند) اما با اکران سن پترزبورگ، ورود آقایان ممنوع و حتی قهوه تلخ و... مردم متوجه شدند که می‌شود برای خندیدن هم بهانه‌های بهتری پیدا کرد و به مسائل جدی‌تر توجه داشت. به‌نظر من این اتفاق خودبه‌خود افتاده و بسیار هم باعث خوشحالی است؛ چراکه نشان می‌دهد مردم ایران، مردم بسیار باشعوری هستند، برخلاف نظر برخی از سازندگان آن دسته از فیلم مبتذل، اما جمال ساداتیان در این مورد معتقد است: به‌نظرم قصه‌های خیلی تکراری باعث عدم‌استقبال مخاطب شدند. به هر حال وقتی مسئله‌ای زیاد تکرار می‌شود دیگر آن شادابی‌‌اش را از دست می‌دهد. درست است که برخی از آن آثار عمقی نداشتند اما به خاطر ظاهر بزک شده‌شان در برهه‌ای مورد استقبال قرار گرفتند ولی به‌دلیل اینکه تکرار شدند، همان جذابیت‌شان را نیز از دست دادند و مخاطب آنها را پس زد.

این ره که تو می‌روی...

با توجه به آنچه گفته شد جای بسی شگفتی دارد که با وجود کاهش استقبال مخاطب از آثار سخیف کمدی، هنوز هم هستند فیلمسازانی که بر ساخت این فیلم‌ها اصرار دارند آن هم در شرایطی که فروش این فیلم‌ها نصف هزینه ساخت‌شان را هم بازنمی‌گرداند و در خوشبینانه‌ترین حالت، فروش متوسطی می‌کند!

طالبی‌نژاد در این مورد بر این باور است که نباید با ساخت این قبیل فیلم‌ها مخالفت شود بلکه باید از فیلم‌های کمدی اجتماعی خوب حمایت شود تا سلیقه مردم تغییر پیدا کند و وقتی این اتفاق افتاد خودبه‌خود دیگر کسی سراغ فیلم‌های سخیف نمی‌رود. او همچنین معتقد است: با تولید فیلم‌های کمدی بهتر و حمایت از افرادی که این استعداد و علاقه را دارند می‌توان با تولید فیلم‌های سطحی مقابله کرد و باعث شد که مردم دیگر به استقبال آن آثار نروند. وقتی این اتفاق بیفتد آنها خودبه‌خود از دور خارج می‌شوند. شاهدش هم این است که وقتی سینمای ایران در دهه60 به سطحی از آگاهی و شعور رسید و فیلم‌های خوبی تولید کرد عملا بسیاری از فیلمسازانی که تا آن زمان فعالیت می‌کردند بدون اینکه مانعی برایشان ایجاد شود، از‌دور خارج شدند. دلیلش هم این بود که دیگر کسی به استقبال فیلم‌های آنها نمی‌رفت.

اما به راستی این همه اصرار از کجا نشات می‌گیرد؟ آیا این دوستان به این امیدوارند که بتوانند سطح شعور و سلیقه مخاطب را باز پایین بیاورند تا بازارشان دوباره پررونق شود یا اینکه اصلا احترامی برای شعور و زمان مخاطب قائل نیستند و به همین دلیل به‌خودشان اجازه انجام هر کاری را می‌دهند. یا اینکه در خوشبینانه‌ترین حالت باید به آنها به این شکل نگاه شود که بهتر از آنچه ارائه می‌دهند، نمی‌توانند کاری را به ثمر برسانند. ساداتیان در پاسخ به چرایی این موضوع می‌گوید: شاید این افراد کار دیگری غیراز این بلد نیستند یا منتظرند که ذائقه تماشاچی دوباره تغییر کند. از طرفی به خاطر محدودیت‌هایی که ارشاد در ممیزی‌ها می‌گذارد عموما این آثار خیلی راحت‌تر می‌توانند مجوز نمایش‌شان را بگیرند. شاید همین اتفاق هم باعث شده سازندگان فیلم‌ها کمی به این مسئله نیز فکر کنند و این تصور را داشته باشند که اگر در این راه مداومت کنند سلیقه مخاطب دوباره تغییر کند. این تهیه‌کننده سینما در انتها گفت: ما با توجه به محتوای آثار، باید فیلم کمدی داشته باشیم و با ایجاد کمی تغییر و تحول در ذائقه مخاطب از لحاظ محتوایی، فیلم کمدی می‌تواند همچنان در سینما جایگاه داشته باشد.

کد خبر 154363

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز