دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۰
۰ نفر

حسین کلهر: علی درستکار گرچه سال‌ها مجری برنامه «تهران‏ بیست» در شبکه پنج و برنامه «پرتو» در شبکه چهار بوده است اما آن چیزی که این‏ روزها با نام درستکار تداعی می‌شود، برنامه «این‏ شب‏هاست»؛ برنامه ‏ای که هم اقبال مردم و هم نظر منتقدان، می‏گوید موفق‏ ترین برنامه معارفی این‏ سال‌های تلویزیون است.

علی درستکار، مجری برنامه «این‏شب‏ها»

درستکار، فارغ‏ التحصیل رشته معارف اسلامی و تبلیغ دانشگاه امام صادق (ع) است. او بعد از سال‌ها کار اجرا و تهیه‏کنندگی، از تابستان سال 87 وارد اجرای برنامه‌های حوزه معارف سیما و گاهی صدا شده است. درباره علل موفقیت برنامه این‏شب‏ها و وظایف تلویزیون- به‌عنوان پرمخاطب‏ترین رسانه کشور- در حوزه معارف، با او گفت‏ وگو کرده ‏ایم.

  • در حال حاضر، جامعه ایرانی نیاز دارد چه معارفی و اطلاعاتی را از برنامه‌های تلویزیونی معارفی کسب کند؟

جامعه ما، یک جامعه دینی است حتی اقلیت‏های مذهبی ما هم معناگرا و دین‏دوست هستند؛ پس مخاطب ایرانی می‏خواهد بداند که دین، با او چه‌کار دارد و او باید چه موضع‏ گیری‌ای در برابر دین داشته باشد. آحاد جامعه به یک تعریف عمومی از دین رسیده و دانسته که «دین، مسیر او را برای سعادت‏مندی، هموار می‌کند». در این مسیر، آداب و اصول و رفتار و مناسک و مجموعه ه‏ای از اخلاقیات را باید رعایت کند. برنامه‏ سازی دینی برای مخاطب ایرانی باید تمام این فاکتورها را لحاظ کند؛ احکام را ابلاغ کند، اخلاقیات و بایدها و نبایدها را روشن کند و عقاید و اعتقادات را هم بگوید.

  • بخش عمده برنامه‌های تلویزیونی به‌ویژه در ایام عزاداری ماه محرم، مداحی و روضه‌های مختلف است؛ شما در دسته‏ بندی‏تان، این دست برنامه‌ها را ذکر نکردید!

من یک دسته‏ بندی «حاشیه» و «متن» برای مباحث دینی دارم. معتقدم که دین، یک متن دارد و یک حواشی البته این طبقه‏ بندی، باعث نمی‌شود بخواهیم به حاشیه‌ها بی‏ اعتنا باشیم. حاشیه‌ها با متن، بی ‏ارتباط نیست و نمی‏توان حذف کرد. با این‏حال، بسیاری از دغدغه‌های دوستان متدین ما، دغدغه‌های حاشیه ه‏ای است، در حالی‌که شاید به متن دین، آن‏قدر توجه نداشته باشند! بخش زیادی از مسائلی که برنامه‌های دینی رادیوتلویزیون ما به آنها توجه می‌کنند، موضوعات حاشیه دین است تا حدی که در بعضی موارد، به‌نظر می‏رسد تعمدی در کار است!

  • آیا تفکر غالب در رسانه این است حالا که توده مردم نمی‏توانند به معارف عمیق و زلال دست پیدا کنند، بهتر است ارتباط آنها با موضوعات معارفی را از طریق توجه‏ دادن به حاشیه‌ها حفظ کنیم؟

خود مردم، در موارد زیادی این دریافت را دارند که نکند مدیران سیما، هم جامعه را کوته ‏فکر بدانند و هم تحمیق کنند! یعنی دوست دارند که این نابخردی نسبی، ادامه داشته باشد؛ ان‏شاءالله که این‏طور نیست. گاهی اوقات در برنامه این‏ شب‏ها مواجه شده ‏ایم با وضعیتی که وقتی می‏خواهی همه مفاهیم مرتبط با یک موضوع را تبیین کنی و راحت و جامع تا لایه‌هایی بروی که تا به حال بدان پرداخته نشده -به‏ ویژه در رسانه- مقاومت می‌شود.

  • با توجه به تمام شرایطی که گفتید، رئوس مطالبی که جامعه نیاز دارد در یک برنامه معارفی، دنبال کند، چیست؟

برای متدینینی که مسجدبرو هستند، باید گفت آقایان! در مسجدها را باز کنید، همه را راه بدهید! دین پیامبر را به دین خودتان ترجیح دهید، برای آنهایی هم که مسجدی نیستند و چندان از محیط‏ های مذهبی خاص، استقبال نمی‏کنند، باید مسائل کلان انسانی را مرور کرد، باید با چند پیش‏مقدمه، آنان را وارد بحث‏های خودشناسی کرد. ما، یک‏بار زندگی می‏کنیم، عمر، محدود است و برگشت‏ پذیر هم نیست؛ اگر در جوانی و از جوانی، مسیر، مشخص نشود، مسیر، پای کسی صبر نمی‌کند. بچه‌ها باید در اولین ‏فرصت، بیابند که کیستند، از کجا آمده ‏اند و به کجا می‏روند. اصلا آمده‏ اند که چکار کنند؟ هدف و رسالتشان چیست؟ اگر در این گام اول، درست پیش بروند، در مسیر درست بیفتند، بزرگ‌ترین نیازها و دغدغه‌های فکری‏شان، پاسخ داده شده است.

  • یکی از موضوعاتی که این‏ شب‏ها توانست به‏ خوبی ورود کند و نتیجه‌های مثبتی هم بگیرد، بحث فرقه‌های انحرافی بود. البته باز هم مثل همیشه، به ‏جای پیشگیری، تبی پیش آمد، موجش گریبان عده‏ ای را گرفت و بعد، رسانه به فکر درمان افتاد، آیا نمی‌شود در برنامه‌های معارفی تلویزیون، امثال این آفت‏ها را پیش ‏بینی و رصد کرد و قبل از فراگیرشدن موج‏ها، درباره‏ شان برنامه ساخت؟

واکسن این نوع گرایش‏ های پراکنده و مقطعی، آگاهی است. تحقیقات علمی در این‌باره نشان داده که این فرقه‌ها، شکاف‏زی هستند؛ یعنی در مواردی که خلأ اطلاعات در جامعه وجود دارد، نفوذ می‏کنند؛ افرادی که جذب این فرقه‌ها می‏شوند، غالباً کم‏سواد و پر‏احساس هستند. آنها فقط می‏دانند که چیزی به اسم حقیقت وجود دارد که باید جست اما چقدر می‏دانند که این حقیقت، به چه درد می‏خورد، بعد هم با دیدن هر نشانه‏ای که به دیدنش. عادت نداشته باشند، مرید می‏شوند؛ برای جلوگیری از این کج روی‏ها، باید آگاه ‏سازی کرد و از طرف دیگر، لازم است عالمان را در دسترس جوانان قرار داد. باید فرم‏های مختلفی طراحی کرد تا دسترسی بچه‌ها به روحانیان، ممکن و ساده شود. یکی ازخدماتی که برنامه این‏شب‏ها کرده، شاید این باشد که -به تعبیر خودمانی- روحانی‏ها را پیاده کرده، آنها، کم‏ و بیش، متوجه شده اند که وقتی از منبر، پایین می‏آیند و بین مردم، مردم هم به سمت شان می‏روند یکی از صفت‏های پیامبر، «طبیب دوار بطبه» است؛ یعنی طبیبی که دنبال مریض ‏ها می‌رود. آن‏وقت است که می‏توان انتظار داشت که منزوی نشویم وگرنه اگر چنین باشد که بگوییم هر کس با ما کار دارد، دنبالمان بیاید، تا اگر شد، حرفش را عرض کند، جز به انزوا و حتی انزجار نمی‏ انجامد.

  • در مورد منبرها و روحانیان، درست می‏گویید اما نقش صدا و سیما در جلوگیری از همه‏ گیرشدن این فرقه‌ها چیست؟ فقط نگاه منفعلانه به موج‏ هایی که با سرعت به پیش می‏روند؟!

الان، صدا و سیما منفعل است. اساساً تفکر مدیران فرهنگی جامعه ما در نهادهای دیگر فرهنگی هم، به‏ طور بنیادین، اغلب چنین بوده که «تا کارد به استخوان نرسیده»، اقدامی نکرده‏ اند. در موارد نادری و آن‏هم احتمالاً به دلایل سیاسی، زودتر از فراگیرشدن موج، دست‏ به‏ کار شده ‏اند وگرنه عموماً تا زمانی که به بیان خودمانی، «صدایش در نیاید» و مقام‌معظم‌رهبری از خود، هزینه نکنند، اقدامی نمی‌شود. بنده و شما اگر هزار بار به مدیران فرهنگی مراجعه کنیم که فلان‏ مسئله دارد اتفاق می‏افتد، توجهی نمی‌شود. همین رسانه‏ای که گاهی دست من و شما هم به آن می‏رسد، از یک‌سو مخاطبش، عموم مردم است اما سوی دیگر، مسئولان هستند و باید آنها باشند. خبرنگارها و فعالان رسانه‌ها، عیون مدیران و حاکمیتند. در کوچک‌ترین و دورترین نقاط کشور حاکمان، باید قدردان آنها باشند و از اطلاعاتی که آنان در اختیارشان می‏گذارند، بهره حرفه‏ای ببرند. مخابره که حتماً نباید در پوشه سیاه باشد، می‏تواند عکس روی جلد یک مجله باشد. حالا به قول شما، انفعال رادیوتلویزیون است یا هر چه، من، اسمش را شوخی ‏انگاری می‏گذارم.

  • برویم به سمت طرح برنامه این‏ شب‏ها به‌طور خاص. مخاطب شبکه یک، عموم مردم ایران هستند. این طیف وسیع مخاطب، برنامه‏ ساز را مجبور می‌کند بحث‏های معرفتی را ساده و همه‏ فهم برگزار کند. همین سادگی، یکی از برگ‏های برنده این‏ شب‏ها بوده اما چطور می‌شود با حضور مهمان‌هایی مثل آقای فاطمی‏ نیا که منبرشان نیاز به توضیح دارد، بحث همه‏ فهمی را ارائه کرد؟

بحث عرفان در شبکه یک و آقای فاطمی‏ نیا، کاملاً فکرشده است. ما به این نتیجه رسیدیم که برای رسیدن به آن حدی از آگاهی که بتوان مجموعه‏ای از معارف، مثل همین فرقه‌های انحرافی را مطرح کرد، باید از عرفان شروع کنیم البته نه با گفتن مدام این کلمه شریف، بلکه با کلمه‌هایی مثل خداشناسی یا معرفت که برای مخاطب عام، آشناتر است. همین درستکار و فاطمی‏ نیا اگر بنا بود برای شبکه چهار، همین موضوع را بحث کنند، باید به شکل دیگری حرف می‏زدند. در اینجا اما سؤال‏های ما و جواب‏های کارشناسان، برای سطح فکری مخاطب عام، بازتنظیم شده بود. هرجا هم که بحث ناخودآگاه، سنگین می‏شد، با اینکه ممکن است برای من جذاب باشد، وظیفه من، به‌عنوان مجری، این است که بحث را مدیریت کنم و در سطح قابل فهم عموم، نگه دارم.

  • دیگر دلایل موفقیت برنامه چه بود؟

‏جز سادگی و روانی ادبیات بحث‏ها که اشاره کردید، ظهور برنامه در ماه‌مبارک رمضان که مخاطب، آمادگی بیشتری برای پذیرش این نوع صحبت‏ها را داشت، به دیده‏ شدن آن کمک کرد. علاوه بر این تا موقع تولد برنامه، این لحن و ادبیات در برنامه‌های مذهبی رسانه، یا اصلاً وجود نداشت و یا بسیار نادر بود. این نوع پرسیدن و پاسخ‏گیری، برای مردم، جدید و جالب بود. انتخاب یک ظاهر بی‏ پیرایه و نیز ساختار متعادل و به ‏دور از هیجانات معمول برنامه‏ سازی و کلیشه‌های رایج توسط تهیه‏ کننده، باعث شد که برنامه، هم در محتوا و هم در بحث فنی، به دل بنشیند. بازخوردهای غیرمنتظره‏ای در همان 10-12برنامه اول، همه ما را حیرت‏ز ده کرد. بلافاصله، بعد از سری اول، پیشنهاد ساخت سری دوم به ما داده شد اما تصمیم گرفتیم برای حفظ طراوت خود و آمادگی ذهنی، وارد فضای برنامه‏ سازی پیوسته و مستمر نشویم و گاه‏ به‏ گاه، به خانه‌های مردم برویم.

  • در یکی از مصاحبه‌هایتان از نقش کارگردانی تلویزیونی این‏ شب‏ها گفته‏اید، این کارگردانی تلویزیونی چه ویژگی شاخصی داشت؟

کم‏وکیف و ظرافت کار حرفه‏ای علیرضا فرحجود، یکی از دلایل موفقیت برنامه این‏شب‏ها بود. او قاب‏های درست و متناسب با محتوا و حال و هوای برنامه و مباحث را در بهترین زمان ممکن، تحویل مخاطب می‏داد. کنش و واکنش‏ها را به‏سرعت می‏گرفت و به نیازهای عاطفی بیننده، توجه هوشمندانه می‏کرد و پاسخ درست می‏داد؛ مثلاً موقعی که بیننده نیاز داشت مجری را ببینید، مجری، نشان داده می‏شد یا مثلاً وقتی می‏خواست بداند مهمان، چه وضعیتی در قبال فلان ‏حرف مجری گرفته، کارگردان، به‏سرعت عمل می‏کرد. من از سال76، -به‏اقتضای مسئولیتی در جایی- شبکه‌های معروف خارجی و صاحب‏نام را به‏صورت حرفه‏ای، رصد می‏کردم. آنها، ندرتاً تراولینگ و کرین را در استودیو و برنامه‌های گفت‏وگومحور داشتند. از نظر من، آقای فرحجود و مانند او، با استفاده از تصویربرداران حرفه‏ای، سبکی را ترویج کردند که بعدها در خیلی از شبکه‌های دیگر دنیا هم باب شد. تعجبی ندارد که این اتفاق بیفتد؛ خودمان و نیروهای حرفه‏ای‌مان را دست‏کم نگیریم.

در بحث محتوا، فکر می‏کنم این‏شب‏ها، نخستین برنامه دینی بود که مجری در آن، صرفاً تلمذ نمی‏کرد؛ ساکت نمی‏نشست تا مهمان برای خودش پیش برود. مجری با مهمان، مباحثه می‏کرد، گرچه مخاطب می‏دانست هر دو، در نهایت به یک نقطه مشترک می‏رسند، اما با مجری، همگام می‏شد. این، نکته خیلی مهمی است. دقیقاً سعی من بر این بود که بتوانم سبک اجرا در این‏شب‏ها را متفاوت کنم وگرنه همیشه سؤال‏های و جواب‏های دینی، یکی بوده و هست. حقیقت که تغییر نمی‌کند. پیش از برنامه، با صحبت‏هایی که با مهمان می‏کنم، دقیقاً لفظ «مباحثه» را به‏ کار می‏برم و از آنها می‏خواهم که به‌عنوان شاگرد، اجازه مباحثه داشته باشم و هر جا سؤالی برایم پیش آمد، بپرسم. با این صحبت، می‏خواهم چند نکته را هم تفهیم کنم؛ اول اینکه با فضای طلبگی، آشنا هستم. این کلمات و اصطلاحات را می‏شناسم و از بار معنایی آنها اطلاع دارم. دوم اینکه باید آماده باشد که سؤال‏های برنامه را جواب دهد. پیش آمده مهمان‌هایی، دیگر به برنامه نیامده‏ اند یا خود را برای جلسات بعدی، آماده کرده ‏اند و با کتاب و یادداشت، به برنامه آمده ‏اند. شوخی که نداریم - خدای‏ نکرده- قصد مچ‏ گیری و آبروبری کسی را نداریم، اما بیننده متوجه می‌شود که آیا یک کارشناس و مهمان، خود را برای مواجهه با مردم و حضور در رسانه، آماده کرده است یا نه. راستش را بخواهید، برخورنده است که یک نفر، ناپخته و نسنجیده بیاید وقت مردم را بگیرد ما در مقابل ثانیه‏ به‏ ثانیه آنتن و این رسانه، مسئول هستیم.

  • وقتی با این دید پژوهشگر با مهمانان رو به‏ رو می‏شوید، موضع‏گیری‏ تان درمقابل مهمان‌ها و موضوعات سفارشی باید خیلی تند باشد؛ درست است؟

در این موارد، با مهمان کاری ندارم و سعی می‏کنم در برنامه، راحت باشد؛ چرا که خود مهمان هم براساس سفارشی به برنامه آمده است. در اینجا باید با مدیران درگیر شد. اگر لازم شود، تن به سؤال‏هایی که گفته شده بپرسم، نمی‏دهم. محورهایی که مشخص می‏کنند را تا حدی وارد بحث می‏کنم که انجام وظیفه نسبی کرده باشم، اما در بدنه برنامه، سؤال‏های خودم را می‏پرسم. برای مهمان هم روشن می‏کنم -و آنها معمولاً این منطق را می‏پسندند- که سیر مباحث ما از برنامه‌های قبل، به‌نحوی بوده که این موضوع سفارشی را نمی‏توانیم به‌طورمستقیم پوشش بدهیم و تا جایی به آن نزدیک می‏شویم که با روند موضوعات برنامه، همخوانی طبیعی داشته و زننده نباشد. اگر در مسیر طبیعی مباحث سبک زندگی دینی، به این موضوع برخورد کنیم، با اطمینان به آنها ورود می‏کنیم، اما به‌صورت تک‏برنامه سفارشی و با محورهای سفارشی، در حد امکان، تن نمی‏دهم و این نوع نگاه مدیران را از بسیاری جهات مضر می‏دانم.

کد خبر 153589

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز