دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۰ - ۱۷:۱۲
۰ نفر

مهدی قزلی: مطلب درباره عرفات را همیشه می‌شود با همین گزاره تکراری شروع کرد که زمان و مکانی است که از حضور و وجود امام زمان(عج) مطمئن هستیم و خوش به حال کسی که روز عرفه در صحرای عرفات است.

عرفه

این گزاره تکراری اما برای ما حج اولی‌‌ها که توفیق حضور در زمان و مکان و عرفه و عرفات را پیدا کرده‌ایم یک معنای دیگری دارد. همانطور که در مسجدالحرام حالا هر جایش که باشیم، حضور و عظمت کعبه را حس می‌کنیم، در صحرای عرفات هم بزرگی و عظمت حضور قطب عالم امکان را حس می‌کنیم. به‌خاطر همین هم هست که وقتی قاری بسم‌الله، اول مراسم دعای عرفه را می‌خواند، هق هق گریه مردم از گوشه و کنار بلند می‌شود.

حالا فکر کنید مداح اول مراسم، یادی کند از امام حاضر و ناظر حضرت ولی‌عصر(عج). جمعیت می‌‌جوشد و می‌خروشد و اشکواره اشتیاق به امامت و ولایت راه می‌افتد.هرچه در شکاف کوه احد و غار حرا تجربه حضور یک معصوم را در دوره‌های دور حس کردیم و از این احساس، سرشار از شوق شدیم، اینجا حضور معصوم را - زنده و حی و حاضر- استشمام کردیم. بوی خوش بر محرم حرام است ولی حلال و حرام عالم فدای بوی خوش قائم آل‌محمد. هرچه پدر و مادرم و مهدی فتحی و حمید محمدی و رضا امیرخانی و دیگران در تهران توصیه‌ام کرده بودند برای توجه به عرفه و عرفات حرفشان را نفهمیدم تا الان که دعا تمام شده و دیگر خورشید دیده نمی‌شود. آفتاب کج شده در مغرب و دیگر باید از این سرزمین رفت.

می‌گویند وقتی حضرت یوسف را در بازار مصر گذاشتند در معرض فروش، آوازه‌اش پیچید و همه خریدارش شدند. پیرزنی نخ‌ریس هم سلانه سلانه کلافی نخ ریسیده را برداشت و ایستاد در صف خریداران. گفتند عزیز مصر خریدار یوسف است، تو به چه امیدی ایستاده‌ای اینجا؟ پیرزن اهل دل بود که جواب داد: خواستم اسمم در جمع خریداران یوسف باشد. ما هم بعد از دعا در همان چند دقیقه باقیمانده تا غروب بلند شدیم و راه‌افتادیم بین مردم و قلب پر از عشقمان را دست گرفتیم و دنبال امام‌مان گشتیم. نگویید تو که پیدا نمی‌کردی یا تو که نمی‌دیدی؛ خواستم بتوانم یک روز به ایشان بگویم آقا ما هم در صف ایستاده بودیم.در میان چادرها و خیابان‌های عرفات قدم زدیم. دنبال چهره‌ای نورانی و خالی روی گونه راست، نگاه کردیم به آسمان تا ببینیم کدام ابر سایه‌ای انداخته، ولی خورشید کج شده بود و دیگر احتیاج به ابر نبود برای سایه سر امام. گشتی زدیم تا اسم‌مان در لیست جست‌وجوگران امام باشد؛ هرچند پیرزنی باشیم با کلاف نخی بی‌ارزش.

کد خبر 150552
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز