یکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۹
۰ نفر

ترجمه - احسان شریف‌روحانی: بیشتر تفسیرهایی که در خصوص ترکیه بیان شده یا فاقد شناخت اوضاع داخلی آن بوده یا نگاه این کشور به محیط اطرافش را در نظر نگرفته است.

نقشه ترکیه

مسئله این نیست که ترکیه به خاطر رابطه نزدیک‌تر با کشورها و گروه‌های مشکل‌دار با غرب، رابطه با آمریکا و اتحادیه اروپا را رها کرده، بلکه این کشور به‌خاطر دلایل متعدد تاریخی و ژئوپلیتیک، از ابتدای دهه2000 هم در امور منطقه‌ای و هم جهانی، سیاست جدیدی را در‌پیش گرفته است که هدفش از این کار تأثیرگذاری بیشتر در خاورمیانه است و متعاقب آن قصد دارد جای خود را در میان کشورهای مهم دنیا باز کند. حال این پرسش مهم مطرح می‌شود که آیا بلندپروازی اخیر آنکارا باعث شده در محاسبه تأثیرگذاری و قدرت واقعی‌اش اشتباه کند؛ اشتباهی که نقش ثبات‌بخش و منافع ترکیه را در معرض خطر قرار می‌دهد؟

برای فهم دقیق سیاست خارجی ترکیه باید از بافت اجتماعی- سیاسی این کشور آگاهی پیدا کرد. موفقیت حزب عدالت و توسعه به معنای اسلامی شدن ترکیه نیست و تحولات اخیر ربطی به جدال اسلامگراها و سکولارها ندارد. در ترکیه اتفاقی دیگر در حال وقوع است.

پیش از سال2002، جامعه ترکیه از طبقه حاکم که در شهرهای آنکارا، استانبول و ازمیر واقع در شمال غربی این کشور زندگی می‌کردند ناراضی بودند. این طبقه فاصله خود را با بقیه جامعه بیشتر می‌کرد. جالب اینجاست که این نارضایتی حاصل اصلاحات اقتصادی بود؛ اصلاحاتی که باعث شده بود شهرهای ناحیه آناتولی واقع در مرکز و شرق ترکیه از لحاظ اقتصادی و تجاری توسعه یابند و طبقه مرفه جدیدی در آنها پدید آید. این طبقه رو‌به‌رشد ناحیه آناتولی مورد استقبال طبقه حاکم سکولار نبود، در ضمن حاضر هم نبود به آن بپیوندد؛ در نتیجه از لحاظ سیاسی محلی برای بروز رشد اقتصادی و عقاید خود پیدا نمی‌کرد. آنها می‌خواستند اقتصاد ترکیه با ثبات و آزاد باشد و به بازارهای جهانی بپیوندد. در ضمن، آنها مایل نبودند ترکیه ارزش‌های فرهنگی و دینی خود را رها کند و به سراغ فرهنگ غرب برود. همگام با آناتولی جدید، نسلی جهان‌وطنی در ترکیه پا به عرصه گذاشت که این کشور را مثل سابق تحت نظارت شدید حکومت نمی‌دید و آن را چندفرهنگی و دمکراتیک می‌دانست. این دو گروه از مردم ترکیه به سیاستمداران راست میانه علاقه‌ای نداشتند. در نتیجه احزاب مشهور سیاسی همچون حزب مام‌میهن، حزب راه راست، حزب دمکراتیک چپ و حزب جمهوریخواه خلق در وضعیت افول قرار گرفتند.

همان‌طور که بیان شد با آگاهی از بافت اجتماعی ترکیه به آن دسته از عوامل داخلی خواهیم رسید که حزب عدالت و توسعه را مجبور به تصمیم‌گیری‌های جسورانه اقتصادی و دیپلماتیک می‌کنند. هر چند اشتیاق ترکیه برای افزایش روابط اقتصادی با همسایگانش و همچنین برای آنکه خود را یک بازیگر مهم منطقه‌ای در خاورمیانه قلمداد کند نشانه‌ای از ورود به دوره نو‌عثمانیسم است اما هیچ ارتباطی به اسلامگرایی میانه‌رو یاپان ترکیسم ندارد.

دولت‌های پیشین ترکیه هم در خاورمیانه سیاست پیشتازانه اتخاذ کرده و با ارمنستان، قبرس و سوریه رویه رفع تخاصم در پیش گرفته بودند. بنابراین سیاست خارجی ترکیه ارتباطی به روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه ندارد و 3 عامل خارجی تعیین‌کننده آن هستند: 1) سردی روابط ترکیه و اتحادیه اروپا 2) تغییر چهره سیاسی خاورمیانه 3) مناقشات رو به افزایش در خصوص عرضه انرژی در همسایگی ترکیه. 

کد خبر 147899

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز