حسن شهسواری با رمان «پاگرد» که اوایل دهه 80 به بازار آمد به عنوان یکی از نویسندگان نسل تازه ادبیات داستانی خود را معرفی کرد اما برای اینکه او به جایگاه اصلی‌اش دست یابد باید 6 سال می‌گذشت و رمان « شب شکن» منتشر می‌شد.

محمدحسن شهسواری

او آشنایی خوبی با ادبیات دهه 80 دارد. با او دراین‌باره گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

  • آثار منتشر شده در ادبیات داستانی دهه80 نسبت به دهه‌های گذشته از لحاظ کیفیت چه تفاوتی داشته‌اند و شاخص آثار این دهه نسبت به دهه‌های قبل چطور بوده؟

در دهه80 از یک جهت تعداد آثار شاخص نسبت به دهه‌های 40 و 50 کمتر شده و در این دهه شاهد آثار بزرگ کمتری نسبت به دهه‌های قبل بودیم اما متوسط آثار، بیشتر شده؛ یعنی به‌دلیل ورود نسل جدید نویسندگان جوان و بیشترشدن ناشران، تعداد آثار چاپ شده و عرضه شده نسبت به دهه‌های قبل بیشتر است. به‌طور کلی اگر بخواهم بگویم، در دهه80 ما اثر برجسته و شاخصی نسبت به دهه‌های قبل نداریم اما متوسط آثار ما، از لحاظ ساختار داستان و محتوا نسبت به قبل قوی‌تر است.

  • تفاوت عمده نویسندگان این دهه با نویسندگان دهه‌های قبل چیست؟

نسل جدید داستان‌نویسان، یعنی جوانانی که اغلب نخستین اثرشان در این دهه چاپ شد نسبت به نسل‌های قبل تفاوت‌هایی دارند؛ یکی از این تفاوت‌ها که به‌نظر من خوب است و باعث بالارفتن سواد نویسندگان شده دسترسی آنها به تکنولوژی است. این نسل به علت دسترسی آسان به تکنولوژی و ارتباط با اینترنت، دسترسی به فیلم‌های متنوع، تسلط به زبان‌های دیگر دنیا و دسترسی به ادبیات روز دنیا از طریق اینترنت، سواد خوب و به‌روزی دارند و همین امر باعث‌شده سطح داستان‌ها و محتوای آنها با دوره‌های قبل تفاوت چشمگیری داشته باشد.

  • گفته می‌شود رشد رمان‌های عامه‌پسند در این دهه زیاد بوده، چقدر با این موضوع موافقید؟

به‌نظر من در تعریف آثار عامه‌پسند، تفاوت تعریف وجود دارد. باید ببینیم منظور از رمان عامه‌پسند چیست؟ در این دهه تنوع آثار زیاد بوده و رمان‌‌ها و داستان‌هایی وارد بازار شدند که بدون برچسب خاصی در قفسه‌های کتابفروشی‌ها قرار گرفتند. حال اگر خواننده‌ای وجود داشته باشد که به‌دنبال اثری جدی بگردد و ادبیات خاص خودش را بشناسد، به سراغ همان اثر می‌رود. اتفاقا رمان عامه‌پسند به آن معنایی که در دهه قبل بوده مانند اثر باارزشی چون «بامداد خمار» امروزه نمی‌بینیم.

  • آثار اجتماعی این دهه چقدر زندگی واقعی انسان ایرانی در دهه80 را به تصویر کشیده؟

ما در این‌ باره نمی‌توانیم نظر بدهیم. ممیزی در دهه80 به گونه‌ای شد که آثار کمتری توانستند مجوز بگیرند و وارد بازار شوند. همان آثاری هم که وارد بازار شدند راه درازی را طی کردند، به همین دلیل صحبت‌کردن از این موضوع که چقدر این آثار توانستند زندگی واقعی یک ایرانی در دهه80 را بازگو کنند سخت است؛ با این حال این آثاربه‌نظر من صددرصد خنثی نیستند و توانستند در حد و اندازه خودشان خوب ظاهر شوند و حرف بزنند.

  • مشکلات دیگری در این دهه به ادبیات داستانی لطمه وارد کردند؟

در این مورد هم نمی‌توان با صراحت صحبت کرد. بزرگ‌ترین مشکل ادبیات داستانی ایران در دهه80 به‌نظر من سهل و آسان‌شدن مراحل چاپ یک اثر است. خوانندگان بالقوه ادبیات داستانی ما، بسیار باشعورتر از اغلب نویسندگان ما هستند؛ این به این معناست که شعور مخاطب در نظر گرفته نمی‌شود و اگر نویسنده‌ای قرار باشد برای خواننده‌ بالقوه بنویسد، راه سختی در پیش دارد اما نویسندگان چه می‌کنند؟ این خوانندگان را نادیده می‌گیرند و می‌گویند خواننده کتاب در ایران کم است و با این توجیه، دست به کارهای غیرحرفه‌ای می‌زنند تا به‌عنوان نویسنده مطرح شوند. حرکت‌های غیرحرفه‌ای در زمینه چاپ و نشر کتاب باعث به وجود‌آمدن چرخه معیوبی می‌شود؛ به این صورت که یک اثر بدون اینکه به پختگی کامل رسیده باشد چاپ می‌شود؛ بدون ویرایش اثر و بدون نظارت کیفیت ناشر. پیش از این و در دهه‌های قبل اینطور نبود. امروزه انتشاراتی‌ها با گرفتن پول، یک اثر بی‌کیفیت را چاپ می‌کنند و این روند همین طور هم ادامه دارد. شاید به‌نظر حرف‌هایم تلخ باشد اما اینها در ادبیات داستانی ما جدید است. در کنار تمامی مشکلاتی که پیش از این وجود داشته مثل جذاب‌نبودن داستان‌ها، حمایت‌نکردن رسانه‌های عمومی، توجه‌نکردن نویسندگان به مخاطب این هم به همه‌ اینها اضافه شده و لطمه بزرگی به بدنه ادبیات داستانی در این دهه وارد کرده است.

کد خبر 147247

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز