سنگ‌ بنای آنچه «سینمای نوین ایران» خوانده شد و خیلی زود آوازه‌ای جهانی یافت، در دورانی شکل گرفت که فخرالدین انوار، سید محمد بهشتی، علیرضا شجاع‌نوری و عبدالله اسفندیاری در رأس هرم مدیریت سینمای ایران قرار داشتند.

عبدالله اسفندیاری

دوران بلاتکلیفی سینمای ایران پس از پایان داستان فیلمفارسی و کنار رفتن تقریبا همه عناصر و عوامل شناخته‌شده‌اش از سال 58 تا 62 طول کشید. از این سال به بعد مدیریتی در رأس سینما قرار گرفت که برای هدایت، نظارت و بهتر است بگوییم تولد دوباره سینمای ایران، برنامه داشت؛ برنامه‌هایی که خیلی زود به ثمر نشست. نسل تازه‌ای به میدان آمدند و در کنار تعدادی از فیلمسازان نخبه قدیمی، سینمای نوین ایران را شکل دادند.«جاده‌های سرد» ساخته مسعود جعفری جوزانی اولین محصول سینمای پس از انقلاب بود که در فستیوال‌های جهانی به نمایش درآمد و بعد نوبت به «دونده»، «گال»، «آن سوی آتش»، «خانه دوست کجاست؟» و... رسید.بهار سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی آغاز شد و در بیش از یک دهه روندی رو به رشد را طی کرد. عبدالله اسفندیاری در آن دوران معاونت فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی بود. در اوایل دهه70 وقتی کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و مدیران سینما تغییر کردند، اسفندیاری در گفت‌وگویی گروه خودشان را «دیکتاتورهای دلسوز سینما» خواند؛ اصطلاحی که بعدها اغلب در جهت کوبیدن مدیریت سینما در دهه 60 از آن استفاده شد.

  • سینمای متفاوتی در زمان شما شکل می‌گیرد که خروجی خوبی هم دارد، اما نظارت سختی هم بر آن آثار می‌شد. در مورد سخت‌گیری‌هایی که در آن دوران اعمال می‌شده، بگویید.

سختگیری‌هایی که در آن زمان می‌شد، تابعی از شرایط اجتماعی بوده؛ یعنی در شرایطی که در سطح دولت بحث بر سر این بود که شیرخشک وارد کنیم یا نه؟ بودجه داریم یا نه؟ ما می‌خواستیم نگاتیو وارد کنیم! ادامه سینما در آن شرایط جای آفرین گفتن دارد. همین مسئله هم مسلما روی نظارت‌ها تأثیر می‌گذاشت. این کار با توجه به حساسیت‌های سیاسی و اجتماعی که در آن زمان وجود داشت، باید طوری انجام می‌گرفت که سینما ناگهان در معرض انتقادهای کوبنده و نابودکننده قرار نگیرد. آن سختگیری‌ها فقط برای حفاظت از سینما بود در مقابل مخالفان سخت و تنگ‌نظر و بعضا نادانی که داشت. البته در آن دوره اشتباهاتی هم وجود داشته و نمی‌خواهم بگویم تمام آن نظارت‌ها و سختگیری‌ها درست بوده‌اند. ضمنا وجود فضایی که در آن ممکن بود کل موجودیت سینما زیر سؤال برود، باعث این اتفاق می‌شد.
افرادی در آن دوره حضور داشتند که حاضر بودند بهانه‌ای پیدا کرده و کلا سینما را تعطیل کنند.گاهی خود افرادی هم که نظارت می‌کردند برای برخی حذفیاتی که انجام می‌دادند، افسوس می‌خوردند. این را هم بگویم که به این شدتی که امروز دوستان می‌گویند، سختگیری‌ نبوده و بیشتر افراد با یکدیگر مشاوره و همفکری می‌کردند.

  • در دوره‌ای که سینما روزهای بلاتکلیفی خود را پشت سر می‌گذاشت، شما به همراه گروهی که با هم همکاری داشتید به فکر پایه‌گذاری سینمای نوین ایران افتادید. چطور در آن روزها تصمیم به انجام چنین کاری گرفتید؟

گروهی که در دهه 60 بر سینما حاکمیت داشتند یعنی آقایان انوار، بهشتی، شجاع‌نوری، اقدامی و بنده بودیم که این دوستان از سال‌های 59-58 فعالیت‌شان را در تلویزیون آغاز کرده بودند. در سال 62 بود که آقای خاتمی وزیر ارشاد و آقای انوار معاون ایشان در امور سینمایی شدند. آن روزها مباحثی در تلویزیون صورت گرفته بود که به خاطر سیستم دولتی و بوروکراسی کندی که در تلویزیون وجود داشت، کارها پیش نمی‌رفت. بحث این بود که چه اقدامی صورت گیرد تا بتوان کارها را پیش برد. نتیجه این صحبت‌ها به اینجا منجر شد که با توجه به آنچه در زمان قبل از انقلاب به نام سازمان «تل‌فیلم» تشکیل شده بود و کارها به شیوه بخش خصوصی برای تلویزیون انجام می‌شد، دوباره این سازمان احیا شود و با همان شیوه‌های بخش خصوصی شروع به تولید فیلم کنیم.

در نتیجه همین بحث‌ها بود که بعدها «سیما فیلم» به وجود آمد. اما در آن زمان چون «سیما فیلم» هنوز تشکیل نشده بود، این افراد مأمور به انجام امور سینمایی شدند. به دلیل معاونت آقای انوار و وزارت آقای خاتمی این گروه به سینما آمدند. حدودا 65 ماه جلساتی تشکیل می‌شد و در آن ، مشکلات و نواقص سینمای ایران و راه‌های درمانش مورد بررسی قرار می‌گرفت. نتایجی که از این جلسات حاصل شد شکل پلکانی داشتند؛ یعنی مسائلی در اولویت قرار گرفتند که ابتدا باید به آنها رسیدگی می‌‌شد. مثلا اینکه سینمای ایران در آن زمان ورشکسته و رو به تعطیلی بود، بنابراین شعار اول این گروه راه‌اندازی سینمای ایران شد. مسئله بعدی مقابله سینمای ایران در برابر هجوم فیلم‌های خارجی بود که اکران را در تسخیر خود داشتند. بنابراین شعار دوم این بود: حمایت از سینمای داخلی در برابر سینمای خارجی. شعار سوم هم حمایت از فیلم‌های خوب ایرانی در برابر فیلم‌های بد ایرانی بود؛ یعنی مسئله کیفیت فیلم‌ها. این اقدامات همین طور پیش می‌رفت تا تقریبا بعد از سه، چهار سال یعنی از 62 تا 65 آخرین شعار این شد که پیش به سوی جهانی‌کردن و شناساندن سینمای ایران به جهان و حضور در جشنواره‌های جهانی.

  • در مورد اولین حضور سینمای ایران در فستیوال خارجی و برخوردهایی که با آن شد، بگویید.

آن اوایل ما تردید داشتیم که آثارمان مورد توجه قرار می‌گیرند یا نه. خاطرم می‌آید که در یکی از فستیوال‌های ایتالیا در سال 63-62 بود که فیلم‌ «جاده‌های سرد»، جعفری جوزانی را می‌دیدند. بعد از اتمام فیلم، یکی از سران فستیوال بلند شد و پنجره را باز کرد و نفس عمیقی کشید و گفت: «این فیلم مثل هوای تازه‌ای است که از این پنجره بر این اتاق پر از دود می‌آید. تمام فیلم‌هایی که در این سالن‌‌ها نمایش داده می‌شوند یا پر از خشونت‌اند یا مشحون از سکس. حال در این فضا ناگهان هوای تازه‌ای از یک زندگی و روابط انسانی سالم در این فیلم بروز پیدا می‌کند. این آن چیزی است که ما تشنه‌اش هستیم.» کار به آنجایی رسیده بود که وقتی فیلم‌های کیانوش عیاری و ابوالفضل جلیلی در جشنواره شرکت کردند، روزنامه‌های کشورهای خارجی تیترهای عجیب‌ و غریبی می‌زدند چون آنها اصلا توقع نداشتند با تغییری که در حکومت ایران به وجود آمده بود، اصلا سینمایی وجود داشته باشد. اینها همه به خاطر تبلیغات خیلی مسمومی بود که علیه کشور ما صورت می‌گرفت. تصوری که از طالبان در حال حاضر وجود دارد، آن زمان از ایران وجود داشت. حال ناگهان در چنین فضایی فیلمی از ایران در فستیوال آنها شرکت می‌کرد که در آن سراسر عشق و محبت است. وقتی که این فیلم‌ها با چنین فضاهایی از ایران می‌رفت، دیگر نیازی به هیچ تبلیغات دیگری نبود و همه را حیرت‌زده می‌کرد.

  • نقش مدیریت فعلی را در شرایط امروز سینما، برای سینمای جشنواره‌ای به چه صورت می‌بینید؟

من چون در جریان جزئیات مدیریت فعلی سینما نیستیم، نمی‌توانم خیلی دقیق در مورد آن صحبت کنم ولی در مجموع حرکات‌شان را خیلی منفی نمی‌بینم. در جاهایی نواقصی وجود دارد که ناشی از ناپختگی در کار است. اما در مجموع به نظر می‌رسد که اینها هم پذیرفته‌اند که ما جشنواره‌های جهانی را باید به عنوان یک فرصت تلقی کنیم و از این فرصت برای حضور و مطرح کردن سینمای ایران سود ببریم؛ ولو اینکه در آنجا کسی پیدا شود که کلمه‌ای علیه ما بگوید. این مهم نیست. حتی می‌دانم برخی هم بوده‌اند که در این میان شیطنت‌هایی کرده‌اند تا فیلم‌هایی نمایش دهند که علیه ما باشد، اما این کارشان به نفع ما تمام شده است. در نهایت اینکه باید بگویم من در شخص آقای شمقدری و آقای میرعلایی حسن نیت می‌بینم. این دو انسان‌های مثبتی هستند.

البته ممکن است کسانی نزدیک این افراد باشند که حرکاتی کنند که مفید نباشد و به اقدامات خود معاونت سینمایی هم لطمه بزند ولی من دیده‌ام که در جاهایی وقتی به آقای شمقدری پیشنهادهای عاقلانه‌ای شده، پذیرفته و به آن عمل کرده‌اند. در مواقعی هم بالاخره تحت تأثیر فضای سیاسی کشور ممکن است حرکاتی انجام شود که آنها هم بر حسب محذورات اخلاقی است. در کل من در مورد حضور جشنواره‌ای سینمای ایران حرکات منفی ندیده‌ام. این را هم بگویم که آقای شمقدری و دوستان دیگر هم تحت همان فشاری که ما در آن سال‌ها بودیم، هستند. ممکن است که ضعف‌هایی وجود داشته باشد ولی من در مجموع کارنامه فستیوالی معاونت فعلی را مثبت می‌بینم.

  • از ابتدای دهه90 ، دولت تصمیم بر این گرفته تا مانند دهه60 در تمام شئون سینما دخالت داشته باشد. نظرتان در مورد این اقدام جدید چیست؟

نظرم منفی است. من این را با استدلال قابل استناد می‌گویم. در آن دوره بارها آقای بهشتی مصاحبه کردند و گفتند که موفقیت فارابی وقتی است که دیگر، فارابی وجود نداشته باشد؛ یعنی دیگر نیازی به بودن فارابی نباشد. در آن زمان هم همه مدیران اعتقاد داشتند که باید تمام امور سینما به دست اهالی سینما باشد مگر آنچه متعلق به دولت است؛ یعنی پروانه نمایش. این حق دولت است که فیلم‌ها را ببیند و نهایتا اجازه نمایش را صادر کند یا نه. البته این کار هم باید بر مبنای قانون انجام شود. ما باید به جایی برسیم که همه امور سینما در دست اصناف سینما باشد و البته دولت در این حرکت باید به اصناف سینما برای رسیدن به استقلال کمک کند و مسائل مربوطه، بین دولت و اصناف با تعامل حل شوند.

جشنواره‌ها اولین ویترین ما هستند

جشنواره‌ها اولین ویترین ما بوده، هست و خواهند بود؛ ویترینی که ما هرگز از حضور در آن پرهیز نمی‌کنیم. آنچه اهمیت دارد این است که ما حضوری هوشیارانه داشته باشیم و در عین حال که توجه‌ها را به سینمای‌مان جلب می‌کنیم، بتوانیم اهداف فرهنگی‌مان را هم به نتیجه برسانیم. البته من در این سال‌ها مخالفت‌هایی با این حضور داشته‌ام، هنوز هم هستند افرادی که مطلق این حضور را نفی می‌کنند. انکار نمی‌کنم که برخی مواقع این حضورها ممکن بود باعث سوءاستفاده دشمنان شود ولی این در کمتر از 2درصد حضور ما بوده است. بیش از 98درصد مواقع حضور ما مثبت و معرف سینمای ایران بوده. از این طریق است که ما می‌توانیم به بازارهای جهانی راه پیدا کنیم. از طریق حضور در جشنواره‌ها می‌توانیم توجه‌ها را به خودمان جلب کنیم و این کار راهگشای ما می‌شود برای حضور در عرصه جهان و اکران جهانی فیلم‌هایمان.

کد خبر 137449

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز