چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۵
۰ نفر

مرضیه مهدوی: همه ما شنیده‌ایم که پول، خوشبختی نمی‌آورد . اما در سال‌های اخیر پولدار شدن از طریق شرکت‌های هرمی، رؤیای بسیاری از افراد شده است.واقعا علت چیست؟

رویای پول

شرایط بد اقتصادی؟ نابسامانی دنیای تجارت و کار؟ ترس از آینده؟ اضطراب از نداشتن فردایی بهتر؟ یا برآورده شدن آرزوهایی که حق هر انسانی است؟ چرا ما باید آرزوهای کوچکمان در حد یک خانه ، یک اتومبیل و شرایط مالی مساعد باشد؟ دنیای ما کوچک شده یا آرزوهایمان دور از دسترس شده‌اند؟ چرا در حیطه پول در آوردن، دنیای بزرگ‌تری را نمی‌بینیم؟ شاید چون چشم‌انداز بزرگ‌تری را نمی‌بینیم؟ شاید چون چشم‌انداز بزرگ‌تری پیش چشم ما نیست؟

گزارش زیر سعی در پاسخگویی به این سوالات دارد:

همه ما می‌دانیم چگونه پول دربیاوریم، و صدالبته بلدیم که پولمان را چگونه خرج کنیم،تحقیقات هم نشان می‌دهد که چگونه پول جمع‌کردن لذت‌بخش است و چگونه یا برای چه چیز خرج کردن لذت بیشتری برای ما دارد. پول یکی از موضوعات مهم در گفت‌وگوهای روزمره است و اغلب همه از بی‌پولی یا کم پول داشتن نالیده‌اند. اما اینها مهم نیست. اخیرا حتی در بحث شرکت‌های هرمی، پول رکن مهم است. به‌دست آوردن پول از طرف آنها تعیین می‌شود و جالب است که طریقه خرج کردنش را هم آنها «آموزش» می‌دهند. اما اینها مهم نیست.

مهم افرادی هستند که به امید یا سودای ثروت کلان به این مدل شرکت‌ها گرایش نشان می‌دهند و سرمایه‌های ناچیز یا کلان خود را به خطر می‌اندازند و با قدم گذاشتن در وادی ثروت‌جویی به مالباخته‌های بیچاره‌ای تبدیل می‌شوند که در راهروهای دادسرا سرگردانند. انگیزه همه این افراد تحصیل مال و ثروت بوده نه طمع و زیاده‌خواهی و گرفتار شدن‌شان فقط به‌دلیل سودجویی عده‌ای کلاهبردار صورت گرفته است. حالا بماند که قصه‌های تکراری و مشابهی از اندوختن اندوخته‌هایشان تعریف می‌کنند و رویاهایی که به پرواز درآورده‌اند و جز حسرت برایشان چیزی نمانده است.
سال‌هاست که شرکت‌های هرمی در کشور ما به کار خود مشغولند و گروندگان به آنها آنقدر افزایش یافته است که بیرون از شمارش است. اما واقعا مردم با چه انگیزه‌ای به طرف آنها می‌روند؟

فریبرز بیات، کارشناس مسائل اجتماعی می‌گوید: گرایش به پول در قشر جوان بیشتر نمود دارد چون نگاه طولانی‌تری به زندگی دارند. احساسم این است که همه دریچه‌های دیگر به زندگی بسته شده است. انگار همه راه‌ها بسته شده و تنها راه سعادت، توانمندی، قدرتمندی، محترم‌شدن و منزلت داشتن همه اهداف متعالی است و یک جنس هم نیست. انگار یک‌رسانه و یک ابزار برای رسیدن به این هدف می‌شناسیم؛ پول.

وی در پاسخ به این سؤال که چرا به این نگاه رسیده‌ایم؟ توضیح می‌دهد: ارزش‌زدایی از همه ابزارها و ارزش‌های فرارو که بی‌مقدار شده و فقط یک چیز خواستنی و مطلوب است و آن پول است حتما جنبه ذهنی این مهم است. این را پذیرفته‌ایم که خلاصه همه ارزش‌هاست. بخشی از مردم با تجربه به این موضوع رسیده‌اند. بخشی با پذیرش شکست به اینجا رسیده‌اند.
عده‌ای از موقعیت، نظام اجتماعی و حتی هوایی که در آن نفس می‌کشیم به این نتیجه می‌رسند که پول برای من هم ارزش ندارد با اینکه خیلی مهم است، مدرک را می‌شود خرید، سؤال کنکور را، موقعیت، پست و مقام را می‌شود با پول خرید و کارایی پول معلوم می‌شود زیرا اجتماع ما را به این سمت هل می‌دهد.

شاید قانون ما را به این سمت هل می‌دهد. برخی از مسئولان جامعه به‌طور ناخودآگاه ما را به این سمت می‌کشانند. می‌گویند پول مهم نیست اما در عمل و رفتار نشان می‌دهند که چقدر مهم است. وقتی فردی شعار معنوی‌گرایانه می‌دهد ولی در عمل مادی‌گرا است بنیادسوزانه عمل می‌کند. کسی که رفتار مادی دارد و شعار مادی هم می‌دهد به آنچه می‌گوید باور دارد و باید دستش را بوسید. برعکس کسی که شعارهای معنوی می‌دهد ولی رفتارش مادی است، این آدم ارزش‌سوزاست، هنجار‌سوز است. این آدم‌ها مهم‌تر از ارزشمند شدن پول، سایر ارزش‌ها را می‌سوزانند و عمق فاجعه در آنجاست و هنوز به این قسمت توجه زیادی نشده. یک رویه که پول ارزشمند است قابل لمس است ولی به چه قیمتی؟ پول را در جایگاه مطلق قرار داده‌ایم و ارزش‌ها را زمینی و بی‌ارزش کرده‌ایم. برای همین است که پول ارزشمند شده است.

این پژوهشگر اجتماعی همچنین می‌افزاید: برای رسیدن به راه‌حل باید توجه داشت که ارزش‌های بنیادی لمس و حس‌کردنی است. ما با رفتار، چهره و نوع نگاه، ارزش‌ها را می‌شناسانیم. می‌گوییم چه چیز ارزش است و چه چیز نیست. و اگر به رفتارهای نسل موجود نگاه کنیم، می‌پرسیم: پدر و مادرها چه چیز به فرزندان خود می‌آموزند که به شورش منجر نشود. سبک زندگی ما بیانگر نگرش ماست. در سطح خرد رفتار مادی که در زندگی ما هست این نگاه به نسل بعد منتقل می‌شود. در نگاه ما و نظام اجتماعی تقویت می‌شود و مکمل هم می‌شوند.

بیات در ادامه می‌گوید: در مرحله‌ای از زندگی، داشتن مهم است؛ داشتن از جنس همه چیز؛ از امکانات مادی تا وسایل و... ما بیشتر به‌دنبال این هستیم که چیزهایی را به‌خودمان وصل کنیم و به‌دست بیاوریم. اما فقط در شرایطی که از داشتن به بودن فکر کنیم نگاه ما درونی است. الان نگاه ما بیرونی است. لباس، طلا، جواهر، خانه، ماشین، سفرخارجی و... زمانی به این نقطه می‌رسیم که ارزش آدم‌ها به داشتن‌ها و دارایی‌هایشان است. ما باید آدم‌ها را به بودن‌هایشان بشناسیم و باور کنیم. افراد در نتیجه رسیدن به ناامنی اقتصادی به پول اهمیتی فراتر می‌دهند.

برای برون‌رفت از این دایره گاهی لازم است پایت را بیرون بگذاری. در داخل دایره باید بازی را ادامه بدهی. پول شده همه چیز و امنیت بیرونی و درونی را پول تعیین می‌کند. برای تغییر، باید بازی را تغییر داد. در این جلو رفتن بازی نمی‌توان گفت چند درصد افراد موفق می‌شوند یا خیر. چون منابع مادی محدود است پس عده‌ای از دور مسابقه خارج می‌شوند.

وقتی منابع محدود است عطش عده‌ای برای رسیدن نامحدود است. احتمالا اکثریتی در این مسابقه شکست می‌خورند. وقتی وارد شدی باید قید برد را بزنی. چون دچار احساس محرومیت نسبی هستی لاجرم باید شکست را محتمل بدانی یا اصلا وارد این بازی نشوی. این کار فردی است و سخت است زیرا به جای اینکه دنباله‌روی زندگی دیگران باشی باید مدل بدهی، سبک جدید بدهی، با نداشته‌ها تعریف جدید بدهی.

سربالایی تند است و عده‌ کمی بالا می‌روند. عده زیادی که پایین می‌افتند دچار ناهنجاری می‌شوند مثل افسردگی، اعتیاد، پارانویا و... عده‌ای می‌افتند و دوباره بلند می‌شوند و مقاومت به خرج می‌دهند. عده‌ای هم زیردست‌و‌پا می‌مانند به‌دلیل اینکه داشتن کف دارد، اما سقف ندارد.

وی معتقد است: تا زمانی که جامعه در حال‌گذار ما چارچوب و حریم خاصی معین نکرده با آدم‌های کلاهبردار و حتی ساده لوح مواجه خواهیم بود. آدم‌ها راه‌حل نیستند. آدم‌ها قربانی هستند. نگاه آدم‌ها به پول ناشی از ارزش‌های اجتماعی و هنجارفرست‌هاست. راه‌حل بلندمدت تغییر شرایط اجتماعی است. راه‌حل فردی خلق سبک زندگی است. ارزش بودن یا نبودن را ما باید تعیین کنیم، تقلید نکنیم، به قضاوت‌های مردم در امور ظاهری و مقایسه کردن‌ها اهمیت ندهیم. در قالب‌های یک شکل نرویم. تفاوت‌زدایی را باور نکنیم. همین تفاوت‌ها قشنگ است نه در افکار بلکه در داوری راجع به زندگی و قیافه و... کمبودهایمان را نسبت به‌خودمان بسنجیم نه نسبت به دیگران و باور کنیم شیخ اجل را که فرمود: قناعت توانگر کند مرد را.

کد خبر 126679

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز