احمد افشار: حبیب‌الله صادقی دوسال و نیم پس از آنکه میز ریاست دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ترک کرد دوباره سراغ کار اصلی‌‌اش یعنی همان نقاشی رفت و پس از 5سال آثار جدیدش را در یک نمایشگاه انفرادی، با عنوان «قطعه‌ای از بهشت» به دیوار گالری ساربان برد.

نقاشی - حبیب الله صادقی

حبیب‌الله صادقی متولد سال 1336 و دارای تحصیلات عالیه از دانشکده‌ هنرهای زیباست.وی که از نقاشان نسل انقلاب و دفاع مقدس به شمار می‌آید با تأکید براینکه همچنان باورهای آرمانی‌‌اش را محفوظ داشته است در روند نو نقاشی‌‌اش به فضای مثالی روی آورده و با نگاهی مینوی به طبیعت سعی می‌کند نگاه معاصر و تجریدی‌تری نسبت به طبیعت پیرامون خود داشته باشد. او تاکنون 70 نمایشگاه انفرادی و بیش از 100 نمایشگاه گروهی در داخل و خارج کشور برگزار کرده و در حال حاضر مدرس دانشکده هنرهای زیبا و عضو هیأت علمی دانشکده هنر و دانشگاه شاهد است.

در نمایشگاه قطعه‌ای از بهشت، 46 تابلو به نمایش گذاشته شد که مورد استقبال قرار گرفت به‌گونه‌ای که در 14روز نخست برپایی نمایشگاه صادقی، 6تابلوی نقاشی در مجموع به قیمت 51 میلیون و 500 هزار تومان به فروش رفت. با او به بهانه برپایی این نمایشگاه به گفت‌وگو نشستیم.

  • شما در نمایشگاه «قطعه‌ای از بهشت» آثار متفاوتی نسبت به دوره‌های پیشین ارائه کرده‌اید. این روند تغییر از کجا آمد؟

از زمــان‌بــرپایی نخستین‌دوسالانه‌ نقاشی جهان اسلام، همواره به‌دنبال آن بودم که فرهنگ تصویری هنر سلجوقی، ایلخانی، خط و لکه‌گذاری‌ها و همچنین اتفاقاتی که به‌صورت بداهه در نقاشی ایرانی حاصل می‌شد را بازخوانی کنم. این بداهه در نقاشی ایرانی به دیدن چیز‌ها از لابه‌لای اشکال پیرامون مربوط می‌شود و برخلاف نقاشان شرق‌گرا که فضای خالی برایشان مفهوم کامل‌تری دارد، نقاش ایرانی به همه‌ عالم توجه می‌کند و من با این فرضیه که چطور می‌توان کار را ساده‌تر کرد، این مجموعه را شروع کردم. احساس می‌کنم جایگاه رفیع نقاشی ایرانی و هنر بزرگ مردم این دیار باید به‌گونه‌ای دیده شود که «ماتیس» پیش از این گفته بود: «نقاشی ایرانی ما را نجات داد.» واقعا او چه دیده بود که نقاشی ایرانی را با مکتب خودش درآمیخت و عصاره‌ نگارگری ایرانی را با نگاهی جدید به نمایش گذاشت و آن را به هنر فوبیسم بدل کرد.

امروز باید این بازگشت به خویشتن را در هنرمندان معاصر جست‌وجو کرد و با دقت به‌دنبال آن گشت. هنرمندان ما در اکثر کارهایشان این احیای نهضت بیداری برای رسیدن به ‌حرف‌های جدید در جهان معاصر را دنبال می‌کنند و به همین دلیل جامعه‌ جهانی هم منتظر این آثار جدید است که شکوفایی اقتصاد هنر ما شاید یکی از این زوایای توجه به هنرمان باشد. خوشحالم که امروز این نهضت بیداری را در اکثر آثار نقاشان معاصر ایرانی می‌بینم و احساس می‌کنم هنر ما وارد ساحت جدیدی می‌شود که با امید به جهان معاصر نگاه می‌کند. این هنر احیاگر، زیبابین و حقیقت‌شناس است که از ذهنیت اکثر هنرمندان معاصر ایرانی برخاسته است.

این نمایشگاه هم تولد دوباره‌ من نیست، بلکه تولد هنر معاصر ماست که من عاشقانه آن را ستوده‌ام. به‌نظرم هر هنرمند هر روز کار جدیدی ارائه می‌دهد و آثارش مدام در حال تغییر است که به تمایلات او در دوران‌های مختلف و اقتضای کاری‌‌اش بستگی دارد. من از سال 83 روی آثاری با این تم متمرکز شده‌ام و به این نوع نقاشی روی آورده‌ام و مجموعه‌ای که بر دیوارهای «ساربان» آمد، حاصل 15‌سال مطالعه و 5‌سال تلاش بود.

  • چرا نام نمایشگاه‌تان را «قطعه‌ای از بهشت» گذاشتید؟

ببینید ذات هنر، متعهد است؛ چه در اراده‌ ترکیب و چه در مفهوم. هنرمند هم در جهات تعالی‌خواهی هنر است که اقدام می‌کند. نگاهی که در ادبیات، شعر و هنر ما وجود دارد، نگاهی رستگارگرا و تعالی‌خواه است و با باطنی که هنرمند دارد قطعا به‌دنبال تعالی است. هنرمند باید نگاه روحانی داشته باشد تا مخاطب با دیدن آثارش به نشاط دست یابد و نباید هر بدی را که می‌بیند در اثرش منعکس کند. من هم قاب نقاشی‌هایم را در دلم می‌بندم. من در این بهشت زیبا روابط انسانی و باطن افراد را در نظر گرفته و معتقدم در عالمی که هزاران پیچیدگی، کجی و زشتی دارد رفتارهایی انسانی وجود دارد که آن را زیبا می‌سازد. من بهشت را در سیمای مردم کشورم دیده‌ام، ارمغان مردم ایران به دنیای معاصر امروز زیبایی و مهربانی است که باید به جهان تراوش کند و عشق، صلح و زیبایی روح مردم کشورمان را باید به رخ تمام جهانیان کشید.

در آثار جدیدم از رنگ‌روغن، اکرلیک و میکس‌مدیا بهره گرفته‌ام و شتاب طراحی و ریتم در کارهایم همچنان دیده می‌شود، اما این نگاه فرمال دیگر کمتر در کارم وجود دارد و بیشتر به سمت یک بیان موجز و مثالی روی آورده‌ام. در تجربه‌های جدیدم آخرین فرایند‌های تکنیکی را دنبال می‌کنم و در کارگاه‌های مختلفی که حضور دارم تجربه‌هایی در نوع فرهنگ‌های مختلف را می‌بینم. من هر مدیومی که در جهان معاصر اتفاق می‌افتد را می‌آموزم و آخرین فرایند‌های تکنیکی و رنگ‌ها و بست‌ها را تجربه‌ می‌کنم. مجموعه حواسی که در طبیعت وجود دارد از آن دست چیز‌هایی است که با آن درگیرم.

همیشه سعی می‌کنم آخرین فرایندهای تکنیکی دنیا را دنبال کنم و تقریباً با آخرین متریال و ابزار کار نقاشی که امروز در هنر معاصر تجربه می‌شود، آشنایی دارم. این مضمون، تمرین و تجربه‌شده میان مردم ماست و این نمایشگاه ماحصل زیبایی‌هایی است که مردم ما می‌بینند و من تنها یک خط‌خطی به آنها نشان دادم. من این بهشت را در سیمای کشور و مردمم دیده‌ام و توانسته‌ام در این تجربه مردم را بر نفس و حنجره‌ خود مقدم بدانم.

  • صادقی را در این سال‌ها بیشتر به‌عنوان نقاش انقلاب و جنگ شناخته‌اند وجهه نقاش اجتماعی‌بودن شما بعد از این تجربه‌ها در کدام جایگاه قرار خواهد گرفت؟

در کتاب «ده سال نقاشان انقلاب» آثاری دارم که نشان می‌دهد ما در آن زمان باید مردم را برای دفاع آماده می‌کردیم؛ آثاری با مفاهیم ظلمت و نور، تاریکی و روشنایی که سرشت و ذات انسان را تحلیل می‌کند. اگر به 30‌ سال گذشته من نگاهی بیندازید خواهید دید که من در هر زمان به کاری مشغول بوده‌ام؛ زمانی نقاشی کرده‌ام، زمانی که نقاشی جواب نداد به گرافیک پرداخته‌ام و زمانی که فرصت کمی در اختیار بود کاریکاتور کار کرده‌ام اما آثار این نمایشگاه حاصل 5سال مطالعه و مداقه با نگاهی آرمانی و احیاگرانه است.

دوستان بیشتر مرا به‌عنوان نقاشی فیگوراتیو می‌شناسند، من هم سعی کرده‌ام این داشته‌هایم را تا آنجا که می‌توانم خرج کنم، اما این خاصیت فرهنگی مردم ماست که تمام مفاهیم و مصداق‌ها را چند ساحتی نگاه می‌کنند و این ایجاز و شعور بزرگ ملت ایران یک بستر بزرگ برای تصویر‌سازی نیاز دارد. آن زمان که من پدیده‌ جنگ را نگاه می‌کردم به‌دنبال تحلیل سرشت و ذات انسان بودم. هر هنرمند در دوره‌ خود نقاشی‌های تاریخی ایفا کرده است، بی‌شک نمی‌توانم یاران و پاره‌های تنم را ندیده باشم. لابه‌لای تمام این کارها، آن هنر اجتماعی را هم دنبال کرده‌ام و این سیر تطوری را که به آن نگاه داشتم دراین آثار نیز دنبال کردم. این بخش اما حاصل مداقه و مطالعه‌ نسبت به آن نگاه احیاگرانه به جامعه‌ معاصر است.

شرایط اجتماعی ما بعد از 30 سال به‌خصوص در دهه‌های اول، سرشار از قصه‌ها و غصه‌هایی بود که در هر فصل به‌گونه‌ای رقم خورد. در هر دوره یک اتفاق می‌افتد و داوری‌هایی انجام می‌شود، اما عرضه‌کردن این مضامین احتیاج به کیفیتی دارد که یکی راوی و دیگری مخاطب است. در دهه اول به‌دلیل شرایط اجتماعی باید فضایی را منعکس می‌کردم و به نقد جریان‌های فرصت‌طلب می‌پرداختم.

امروز هنرمند حق دارد حقیقتی را که جامعه از او توقع دارد و او را به‌عنوان مصلح می‌شناسد با بیان زیبایی‌شناسی ارائه کند. بیان زیبایی‌شناسی آن قدمگاه مخاطب ایرانی به‌گونه‌ای است که باید حرف‌های با کرامت در برابرش قرار بگیرد و این نگاه به لحاظ بصری باید کم غلط باشد.

یک هنرمند، نقش مصلح را در جامعه بازی می‌کند بنابراین نباید رفتار عجولانه داشته باشد و بدون آنکه چکش نقد بر آن خورده باشد عرضه شود. موضوعات باید درون هنرمند شکل بگیرد، ‌نقد شود و از صافی وجودش عبور کند تا بتواند آنچه را که برای مردم لازم است به نمایش بگذارد. آثار نقاشی دهه اول انقلاب انعکاس شرایط اجتماعی آن روز بود اما امروز از هنرمند توقع می‌رود که نقش مصلح داشته باشد و آثاری کم غلط را ارائه کند.

کد خبر 126171

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز