رضا نگهبان*: در فارسی اصطلاحات متعددی در ارتباط با حاشیه‏نشینی مورد استفاده قرار می‏گیرد که عبارتند از: زاغه‌نشینی، آلونک نشینی، حلبی‏آباد و ... که هر کدام مفهوم خاص خود را دارند.

حاشیه نشینی

در سایر زبان‏ها و فرهنگ‏های جهان نیز اصطلاحات متفاوتی، در این مورد، وجود دارد، مانند: - رانچو (rancho) یا فاولا (favela) در آمریکای لاتین؛ بوستی (bustee) یا کامپونگ (kampong) در آسیا و بی‌دونویل (bidonville) یا شانتی‌تاون (shanty town) در آفریقا. برخی از محققان، حاشیه نشینی را برگرفته از کلمه slum می‏دانند و برخی میان حاشیه‏نشینی (squatter housing) و محله‏های فقیرنشین (slums) تفاوت قائل هستند و چنین اظهار می‏دارند که اولی معمولاً ساخت و سازهایی را شامل می‌شود که به‌طور غیرقانونی، با تخلف از مقررات ساختمانی یا در زمینی بدون اجازه‏ صاحب آن، سربرافراشته‏اند و در مقابل، [دومی]... بناهای پایداری هستند که از طریق مجموعه‏ عواملی مانند سن بنا، مسامحه‌کاری و متروکه شدن بنا و تقسیم آن به بخش‏های فرعی (که فشار زیادی را روی تسهیلات و تجهیزات اساسی بنا تحمیل می‌کند)، در وضعیت زیر استاندارد قرار گرفته‏اند.

یکی از اصطلاحاتی که در این خصوص به کار برده می‌شود شانتی تاون است. فرهنگ جدید جغرافیا درباره‏ این اصطلاح می‏نویسد: شانتی تاون به منطقه‏ مسکونی زیراستاندارد گفته می‌شود که اغلب به‌طور غیرقانونی اشغال شده و خاص جهان‌سوم است. شانتی‌تاون یا در زمین‏های ناهمواری که در معرض سیل هستند یا در داخل شهر ایجاد می‌شوند...

تفاوت حاشیه‌نشینی و گتوهای کشورهای پیشرفته

اصولاً اصطلاح حاشیه‌نشینی خاص کشورهای درحال‌توسعه است. کشورهای توسعه یافته به‌دلیل تحولات اجتماعی- اقتصادی متفاوتی که پشت سر گذاشته‏اند، به‌طور عمده دارای محله‏های فقیرنشین (به عوض حاشیه‏نشین) هستند. این محله‏ها، به لحاظ مکانی، معمولاً در مناطق مرکزی شهرهای بزرگ قرار دارند؛ یعنی جایی که در سال‏های پس از انقلاب صنعتی، به‌دلیل استقرار کارخانه‌ها و کارگاه‏های تولیدی و سکونت کارگران و اقشار کم درآمد در مجاورت آنها، مرغوبیت خود را از دست دادند و به محله‏های کارگری و فقیرنشین تبدیل شدند، این در حالی است که مکان‌گزینی مناطق فقیرنشین، در کشورهای در حال‌توسعه، اغلب در حاشیه شهرهای بزرگ صورت گرفته است. آنتونی گیدنز در این باره می‏نویسد: در شهرهای غربی، تازه واردان بیشتر ممکن است در مجاورت قسمت‏های مرکزی شهر سکونت اختیار کنند، اما در کشورهای جهان سوم معمولاً عکس آن اتفاق می‏افتد و مهاجران در جایی که حاشیه‏ گندابی (Septic Fring) نواحی شهری نامیده شده است، ساکن می‏شوند.

سابقه اسکان غیر‌ رسمی درایران

کشور ایران نیز از این پدیده مصون نمانده و پیش از آغاز دهه40، شهرنشینی رشد کندی داشت و در آستانه دهه40 حدود 33درصد از جمعیت کشور در شهر‌ها زندگی می‌کردند. براساس اولین سرشماری شهر تهران در سال 1246 شمسی که توسط عبدالغفار نجم‌الملک انجام شد حاکی ازسکونت یک دهم سکنه شهر (حدود 17هزار نفر) در خارج از حصارهای شهر است و پیدایش نخستین اجتماعات آلونک‌نشین در تهران به سال ۱۳۱۱مربوط می‌شود. اما رشد و گسترش اجتماعات آلونک‌نشین به بعد از کودتای ۲۸مرداد به خصوص از سال ۱۳۳۵ به این طرف بر می‌گردد. نخستین اجتماعات حاشیه‌نشین در جنوب شهر تهران تمرکز یافتند. براین اساس رشد حاشیه‌نشینی در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ ابتدا از تهران شروع شده است. گسترش تأسیسات شهری و شبکه‏های ارتباطی و همچنین افزایش درآمد حاصل از نفت، موجب رونق شهرها و ایجاد جاذبه‏های شهری شد و از سوی دیگر، اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون، دافعه‏های روستایی را تشدید کرد. در یک بررسی گسترده که در سال 1351 در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفت مشخص شد که 91درصد از سرپرستان خانواده‌های حاشیه‌نشین در تهران روستایی بوده‌اند که از این تعداد 72درصد آنان قبلاً دهقان محسوب می‌شدند و 59درصد خرده مالک بوده‌اند.

همچنین یافته‌های پژوهشی مشابه در سال 1345 نشان داد که 62 درصد از حاشیه‌نشینان تهران کارگر ساده، 12درصد کارگر نیمه‌ماهر و 14درصد کارگر ماهر بوده‌اند. این موارد تا حدودی نشانگر ابعاد حاشیه‌نشینی در ایران پیش از انقلاب بود. در آن سال‌ها به‌دلیل اصلاحات ارضی و همچنین عدم کارایی اقتصاد کشاورزی روستاها، موج مهاجرت‌های گسترده‌ای به شهرهای بزرگ رخ داد که به نمود یافتن زیست در حاشیه آنها منجر شد.

با اجرای طرح اصلاحات ارضی در آن دهه و افزایش درآمدهای نفتی در دهه50، رشد شهرنشینی شتاب بیشتری گرفت و این رشد چنان سرعت یافت که در سال 1357 جمعیت شهرنشین کشور به 64درصد رسید. تهران تا شهریور سال ۱۳۵۹ نزدیک به ۱۰هزار و ۴۵۰ خانوار و ۴ هزار و ۵۰۰ آلونک را در خود جای داده بود. بعد از انقلاب اسلامی، باوجود تحولات ساختاری و اولویت‌بخشیدن به بخش کشاورزی و توجه بیشتر بر استمرار عواملی نظیر اختلاف سطح دستمزد و امکانات رفاهی بین شهر و روستا، علل دیگری نیز به وجود آمد که از آن جمله می‏توان تقسیم زمین در نقاط شهری و افزایش سطح آگاهی روستاییان را نام برد. سرمایه‌گذاری‏های دولت در بخش کشاورزی و ارائه‏ امکانات خدماتی مانند: راه، آب و برق، خدمات بهداشتی و آموزشی و...، اگرچه موجبات دلبستگی بسیاری از روستاییان را فراهم کرد، لیکن زمینه‏ مناسبی نیز برای مهاجرت کسانی که به لحاظ مالی تمکن بیشتری پیدا کرده بودند یا به سطح بالاتری از سواد و تحصیلات دست یافته بودند، فراهم می‏کرد. در عین حال باید خاطر‌نشان کرد که با وجود تحولات صورت گرفته، و به‌دلیل کافی نبودن امکانات زیربنایی برای ایجاد اشتغال در نقاط روستایی و سیاست‏های اقتصادی خاصی که از اواخر دهه‏ 1360 آغاز شد، مهاجرت به شهرها همچنان ادامه یافت، به‌طوری که رشد جمعیت شهری طی دوره‏ بیست ساله پیش از انقلاب (یعنی بین سال‏های 55-1335) با نرخ رشدی معادل 5درصد افزایش داشت و این روند طی دوره بیست‌ساله بعد از انقلاب (75-1355) با نرخی معادل 3/4 درصد ادامه پیدا کرد.

قشر عظیمی از این حاشیه‌نشینان، مهاجرین از روستاها یا شهرهای کوچکند که در پی تهیه زمین برای احداث مسکن هستند و به لحاظ ارزانی حاشیه و اطراف شهر به این مناطق روی می‌آورند و مناطقی را تشکیل می‌دهند که رفته‌رفته خود این مناطق تبدیل به شهری می‌شوند با حاشیه‌های مملو از سکونتگاه‌های غیررسمی. در مورد تهران نیز پدیده خاص و جدیدی طی 27سال گذشته بروز کرده که تقریبا غیرمتعارف بوده است و آن افزایش انفجاری جمعیت روستایی استان تهران است که با نرخی بالای 7/5درصد رشد داشته است. جالب اینکه مهاجران به مناطق روستایی استان تهران از شهرها به‌روستاهای اطراف تهران رانده شده‌اند.

براساس سرشماری سال 1375 حدود یک پنجم جمعیت منطقه کلانشهری تهران در شهرها و شهرک‌های حاشیه‌ای با ساخت و ساز غیرمجاز و غیرمتعارف سکونت یافته‌اند. رئیس کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر تهران از رشد حاشیه‌نشینی از 2 به 5درصد - به‌عنوان مادر معضلات اجتماعی کشور- طی 10 سال آینده خبر داد. وی از وجود بیش از 5میلیون حاشیه‌نشین در کشور بر اساس آخرین آمار سال 84 سخن راند. چندی قبل مشاور شهردار تهران هم با اشاره به رشد ۸۰برابری جمعیت حریم شهر تهران و احتمال سرازیر شدن ۲۰درصدی جمعیت پایتخت به سمت حاشیه شهر گفت: این دوموضوع سبب بالا رفتن هزینه‌های امکانات رفاهی و قرارگرفتن این هزینه‌ها به‌عنوان یکی از معضلات اساسی در شهر و نزد طبقه ضعیف شده است. در حالی که رشد جمعیت تهران ۱‎/۱ درصد بوده، همین هزینه‌های بالا باعث شده جمعیت بالایی توانایی رفع نیازهای روزمره را نداشته باشند و در نتیجه با وجود بیش از یک‌میلیون واحد مسکونی خالی در شهر تهران، به سمت حاشیه شهر هجوم برده و جمعیت حاشیه تهران ۸۰ برابر شود. معضل حریم باعث شده است که شهرداری تهران امکان کمک به حاشیه‌نشینان را نداشته باشد. در سال 1385 طبق اعلام رسمی شهرداری تهران حاشیه‌نشینان تهران به 5/3 میلیون نفر رسیدند.

* مدیر کل امور اجرایی
کمیسیون‌های ماده100 شهرداری

 

کد خبر 121118

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز