سیدحسین امامی: سلسله نشست‌های 1431 با محوریت تحلیل تاریخ اسلام در کانون اندیشه جوان برگزار می‌شود و موضوعاتی همچون مبانی سازوکارهای دگرگونی فرهنگی در عصر نبوی، پیامبر اکرم(ص) و رویارویی با اشرافی‌گری، نقش مفاسد اقتصادی در متزلزل کردن بنیان‌های حکومت و جامعه اسلامی با تأکید بر سیره امیرالمؤمنین(ع)، انگیزه‌های حذف حاکمیت معصوم از منظر حضرت زهرا(س) و بن‌مایه‌ها و درون‌مایه‌های رخداد عاشورا را در دستور کار دارد.

طرح

نخستین نشست از این سلسله نشست‌ها با سخنرانی دکتر سیدعلیرضا واسعی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با عنوان « پیامبر(ص) و شیوه‌گذار از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی» برگزار شد. اکنون گزارشی کوتاه از این نشست از نظرتان می‌گذرد.

تقابل جامعه جاهلی با جامعه اسلامی درست نیست، مگر به اعتباری که اکنون عرض می‌کنم. وقتی که می‌گوییم «جامعه جاهلی» بسیاری به‌خطا، جامعه جاهلی را جامعه نادان قلمداد می‌کنند. جامعه جاهلی به معنای جامعه نادان نیست یا به بیان دیگر جهل در این عبارت در نقطه مقابل علم نیست. کلمه جهل در متون دینی مسلمانان به درستی در تقابل با «عقل» قرار گرفته است و این کاملا درست است، لذا وقتی می‌گوییم جامعه جاهلی نقطه مقابل آن، جامعه غیرخردورز، غیرشعورمند و فاضله مد نظر است، اما در ادبیات امروزی وقتی از جهل سخن می‌گوییم نقطه مقابل آن‌را علم تصور می‌کنیم و بی‌سوادی جامعه عرب آن روز گواهی بر این ادعا و تلقی محسوب می‌شود. اگرچه رواج نداشتن خواندن و نوشتن میان اعراب درست است، اما جامعه جاهلی یا جاهلیت عربستان ناظر به این بعد از حیات مردم عرب نیست بلکه نکته دیگری مراد است. جامعه جاهلی ناظر به این است که این جامعه، هنوز پا در حریم انسانیت ننهاده است. وقتی جامعه اسلامی را نقطه مقابل جامعه جاهلی در نظر گرفتیم به این معناست که جامعه اسلامی موقعی اسلامی خواهد بود که خردورز باشد؛ یعنی جامعه اسلامی جامعه‌ای نیست که صرفا نام اسلامیت را با خودش یدک می‌کشد، بلکه موقعی اسلامی خواهد بود که به همه لوازم مسلمانی تن دهد؛ آن وقت مساوی با جامعه خردورز می‌شود.

چند ویژگی را برای مردم این دیار برمی‌شمارم که این ویژگی‌ها ریشه در داده‌های قرآنی، روایات اسلامی و تاریخی دارد. نخستین ویژگی جامعه جاهلی عرب که برجسته است خودبرترانگاری و عدم‌باور به حقیقت انسانی است. عرب، غیرخود را عجم می‌داند، عجم یعنی غیرعرب. به لحاظ مصداق وقتی می‌گوییم فلانی عجم است یعنی عرب نیست، ولی به لحاظ معنا عجم به معنای گنگ (بی‌زبان) است. نطق و زبان شاخصه اصلی انسانی است. عرب وقتی می‌گوید غیرما عجم هستند؛ یعنی غیرعرب زبان ندارد؛ یعنی در واقع عقلانیت، فهم و تکلم ندارد. برای اینکه در تصور عرب جاهلی هر کسی چون او نمی‌اندیشید و زندگی نمی‌کرد و چون او به جهان هستی نمی‌نگریست در جرگه او قلمداد نمی‌شد و جای نمی‌گرفت و چون عرب خود را برتر از همه آدمیان مصداق اَتَم و اکمل انسان و موجود برتر می‌دانست هر کسی که جز او بود، عجم بود. چنین تصور و تفسیر و قضاوتی تنها از انسانی بر می‌آید که به حقیقت انسانی واقف نیست. علاوه بر این مردم عربستان، اعراب را به 2دسته عاربه و مستعربه تقسیم می‌کردند؛ یعنی عربی که اصیل است و عربی که بعدا عرب شد.

«عدم‌احترام به دیگران» از دیگر ویژگی‌های عرب جاهلی بود. این از شاخه‌های خودبرترانگاری عرب است و در تاریخ به آشکار می‌بینیم که عرب نه تنها غیرعرب را مورد عنایت و احترام نمی‌دانست بلکه اقوام غیرقبیله خود را نیز محترم نمی‌دانست. زندگی قبیله‌ای ریشه در نژاد و خون دارد. عامل پیوند خون به قول عرب‌ها «عُصبه» است و هر کسی که خارج از این عصبه قرار می‌گرفت محترم نبود و برای چنین انسانی احترام قائل نمی‌شدند. اشعار عرب جاهلی آکنده از تحقیرهایی است که در زیباترین ادبیات آنها راه یافته است. یکی دیگر از زیرشاخه‌های خودبرترانگاری، تجاوز به حقوق دیگران است. تجاوز به حقوق دیگران را آشکارا در زندگی عرب جاهلی می‌توانیم مشاهده ‌کنیم. همچنین نابرابری و بی‌عدالتی هم در این جامعه رواج داشته است. در قرآن بر آن تأکید شده که جامعه انسانی جامعه‌ای برابر است و لذا خداوند در وصف پیامبر(ص) فراوان این نکته را تأکید می‌کند که پیامبر(ص) یا پیامبران را فرستادیم تا در جامعه انسانی عدالت و برابری را ترویج دهند؛ یعنی جامعه انسانی برابر پدید آورند. نقطه مقابل آن جامعه‌غیرمتعالی یا فاضله، جامعه‌ای است که در آن برابری و عدالت وجود ندارد؛ البته با تفاوتی که در معانی این عبارات وجود دارد.

دومین ویژگی جامعه جاهلی ناظر به جنبه‌های دانایی است. بحث خرافه‌گرایی در جامعه جاهلی شایع بوده است و انسانی که شعور، خرد و عقلانیت را به کنار بگذارد طبیعی است که به ورطه هلاکت و نابودی می‌افتد و به بیراهه می‌رود. اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: ما پیامبران را هادی فرستادیم، یعنی اینکه آنها آدمیان را هدایت کنند. هدایت کردن، انسان‌ها را به سمت‌و‌سوی حقیقت حیات می‌‌کشاند، لذا در اندیشه دینی ما این جمله فوق‌العاده زیبا را داریم که بین عقل و شرع تلازمی وجود دارد، چون شرع چیزی جز عقل بیان نمی‌کند و متقابلا عقل واقعی و به دور از شائبه‌ها و هواهای نفسانی و تعلقات بیرونی همان چیزهایی را بیان می‌کند که خداوند از انسان طلب می‌کند و لذا در روایت داریم که پیامبران حجت‌های بیرونی هستند و عقل حجت درونی است.

ویژگی‌های جامعه اسلامی

در جامعه فاضله یا متعالی ویژگی‌هایی وجود دارد که نقطه مقابل آن جامعه‌ای است که برشمردیم؛ نخستین ویژگی تأکید بر انسانیت انسان است. در تفکر متعالی، انسان موجودی کوشا و خودساز است و اگر کوشایی و خوسازی از انسان گرفته شود هرگز نمی‌تواند به‌عنوان یک موجود متعالی قلمداد ‌شود. جامعه متعالی، زمینه‌های خودسازی و کوشایی انسان را فراهم می‌کند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی» . خداوند تأکید می‌کند که برای انسان چیزی جز آنچه می‌کوشد و به دست می‌آورد نیست. یک معنای این آیه ناظر به دستاوردهای مادی انسانی است اما معنای عمیق‌تر این است که انسانیت انسان چیزی نیست جز محصول کوشیدن‌های او؛ یعنی به میزان کوششی که انجام می‌دهیم هویت انسانی پیدا می‌کنیم و هرچه انسان کوتاهی می‌کند هویت وجودی او کوچک‌تر می‌شود.

ویژگی دوم جامعه اسلامی تأکید بر برابری همگان است. جامعه متعالی جامعه‌ای است که بر برابری انسان‌ها در ابعاد مختلف حکم می‌کند. یکی از این ابعاد برابری در پیشگاه خداوند است. همه انسان‌ها ابتدا در پیشگاه خداوند برابرند، هیچ انسانی بر انسان دیگر در مقام خلقت برتری ندارد و این توهم و خطاست که گمان کنیم که انسانی بر انسان دیگر برتر است مگر به تقوا. در عرب جاهلی عده‌ای بودند که مقرب درگاه خداوند و واسطه بین خدا و بندگان به شمار می‌آمدند، متولیان بتخانه‌ها از این دسته بودند. همچنین در جامعه اسلامی انسان‌ها در برخورداری از حقوق و مواهب اجتماعی و طبیعی برابرند. هیچ انسانی در جامعه اسلامی و انسانی بر فرد دیگر در برخورداری از حقوق برتر نیست.

برابری دیگر در تکلیف و مسئولیت است که همه انسان‌ها دارای تکالیف و مسئولیت برابرند و اینگونه نیست که انسانی تکلیف بیشتری داشته باشد و انسانی کمتر، اما ممکن است انسانی با تلاش‌های خودش و با همتی که می‌کند به امتیازاتی دست پیدا کند که این هم تعریف شده است و راه آن بر کسی پوشیده نیست.

سومین ویژگی این جامعه تأکید بر آگاهی و دانش‌ورزی است. ساخت جامعه متعالی ریشه در آگاهی آدمیان دارد. در جامعه‌ای که آدمیان آن آگاه نباشند و دانش‌ورزی در میان آنها اتفاق نیفتاده باشد آن جامعه، جامعه جاهلی است.

تأکید بر آزادی همگان هم چهارمین ویژگی جامعه اسلامی است؛ آزاد در انتخاب باور و چگونگی زیستن و انتخاب نوع حیات و نوع زندگی کردن. حضور در جامعه انسانی، انسان را با محدودیت‌هایی مواجه می‌کند و می‌گویند بزرگ‌ترین عنصری که آزادی انسان را محدود می‌کند، خود آزادی است. پنجمین ویژگی احترام به حقوق دیگران یا عدم‌تجاوز اخلاقی، معنوی و مادی است.

کد خبر 114367

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز