یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۲۰
۰ نفر

یک ماشین تمام عیار بود؛ فولکس استیشن قدیمی خودمان را می‌گویم که زمستان پارسال طبق مقررات و فراخوان رسمی، آن را بردیم به مرکز خودروهای فرسوده تحویل دادیم.

 این خودروی قدیمی و جادار به 2 نسل خدمت کرده بود. در سفر و حضر یار و یاور ما بود.
مسافرت‌های دسته جمعی به ییلاقات و کنار دریا از خاطراتی است که در خاطر بسیاری از بستگان ما مانده است. دل کندن از چنین ماشینی برای ما دشوار بود. اما ضرورت‌های زمانه، گرانی لوازم یدکی و سایر مشکلات باعث شد که به‌رغم سلامت نسبی فولکس پیر، با او خداحافظی کنیم، به این امید که یک خودروی صفر کیلومتر قسطی نصیب‌مان شود و پس از سال‌ها بتوانیم، فارغ از تعمیرات و هزینه‌های جنبی ماشین‌های دست چندم، یک خودروی نو در اختیار داشته باشیم.

روزی که از مرکز نگهداری خودروهای فرسوده و به قولی گورستان ماشین‌ها برمی‌گشتیم، هنوز حال و هوای فولکس استیشن پیر در سرمان بود. اما نمی‌دانستیم چه هفت‌خوان دشواری را پیش‌رو داریم تا صاحب خودروی جدید بشویم. پس از بدرقه و خداحافظی با خودروی قدیمی خودمان شتابان دنبال پرونده را گرفتیم تا بنا به وعده‌ای که به ما داده شده بود، هرچه زودتر با تکمیل‌کردن مدارک، تشکیل پرونده در بانک، معرفی ضامن و گرفتن وام بتوانیم، خودروی صفرکیلومترمان را تحویل بگیریم و به این ترتیب خوان اول شروع شد. کلی گشتیم تا یک شعبه بانک پیدا کنیم که وام بدهد.

پاسخ بانک‌ها منفی بود تا بالاخره با دوندگی زیاد و پا درمیانی مسئولان تبدیل خودروهای فرسوده توانستیم یک شعبه بانکی پیدا کنیم. فهرست بلندبالایی از شرایط دریافت وام پیش رویمان گذاشتند؛ از جمله 14میلیون تومان سفته، جواز کسب، 2 تا ضامن معتبر که کارمند اداره دولتی باشند آن هم ساکن تهران و نه شهرستانی و... اما به مصداق هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم، تنها توانستیم سفته را جور کنیم و جواز کسب هم بگذاریم. اما به هر کارمند آشنایی مراجعه کردیم، آب پاکی روی دستمان ریختند، چون ضمانت مالی آنها را ادارات قبول نمی‌کنند.

راستش اگر می‌دانستیم این راه به ظاهر ساده این همه پیچ و خم دارد، دستی به سر و روی همان فولکس استیشن پیرمان می‌کشیدیم و نمره جدید هم برایش می‌گرفتیم و تابستان امسال می‌توانستیم دوباره با آن سفر جمعی برویم؛ مثل خیلی‌ها که این کار را کرده‌اند. اما شاعر فرموده است که «عمر، دو بایست در این روزگار...»؛  باید چنین تجربه گرانی را پشت‌سر می‌گذاشتیم.

کد خبر 111819

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز