تقوا نقش زیربنایی دارد برای جمیع فضایل انسانی. مقامات معنویه، منتهای رضای الهی است؛ آخرین درخواست خداوندی از انسان و بالاخره اثرگذاری بر جمیع ابعاد وجودی انسان در تمام نشئات.

انسان مفطور است به فضیلت‌طلبی، برتری‌طلبی، شرافت‌طلبی، رفعت و کرامت که اینها همه تقریباً نزدیک به هم هستند؛ جزء فطریات انسان هستند؛ و آن صفتی که موجب می‌شود انسان را به این درخواست درونی‌‌اش برساند تقواست.

علی(ع) می‌فرماید: «مَن أتقی رَبّهُ کان کریماً». اصلاً شرافت و رفعت، ناشی از تقوای‌ الهی است. «مَن أتقی رَبّهُ کان کریماً»؛ آن وقت در نتیجه وقتی این رابطه اینجا مسلّم شد، در درجات هم همین است؛ آیه شریفه أکرم أتقی است. این مسئله یک رابطه مسلم است؛ چه در نشئه دنیوی باشد چه اخروی؛ همچنان که حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «التَقوی ظاهِرهُ شَرَفُ الدنیا و باطِنهُ شَرَفُ الاخره». در آیات متعدده در قرآن داریم که من اینها را بهشان اشاره می‌کنم که می‌آید یک نوع حتی انحصار هم از آن فهمیده می‌شود، اختصاص هم از آن فهمیده می‌شود و آن نسبت به عاقبت است.  رابطه بین عاقبت و تقوا.

در سوره هود دارد «إِنَّ العاقِبَه لِلمُتَقین» یعنی این آیه‌ای که هست خطاب به پیغمبر از اول که می‌آید «قیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلی‏ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ»، خطاب می‌فرماید «تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَ لَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبرِْ إِنَّ الْعَاقِبَه لِلْمُتَّقِین». اول داستان حضرت نوح تقریباً آنجا مفصل خداوند به پیغمبر اکرم متذکر می‌شود؛ و آخرش می‌رسد که «قیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ» و آخر می‌رسد که به حضرت نوح گفته شد که از آن مرکب پایین بیاید و بعد ماجرای فروکش‌کردن آب است. آنگاه خداوند به پیغمبر خطاب می‌کند «تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَ لَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا» و آخر اینکه«فَاصْبرِْ إِنَّ الْعَاقِبَه لِلْمُتَّقِین». این تعبیر اینجا هست؛ خوب من این جهتش را می‌خواستم، مطلب بعدی‌‌اش را در سوره قصص آنجا دارد «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَه نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَه لِلْمُتَّقین».

می‌رود سراغ آخرت. در قضیه نوح، دنیا مورد نظر بود و درگیری‌هایی که نوح با قومش داشت و اینکه کشتی را ساخت و باقی قضایا. درباره همراهان نوح چیزهایی در روایت هست که 80 نفر بودند، هر چند تا که بودند آنهایی که با خودش برد داخل کشتی و توفان و بعد هم فروکش و تمام شد و بعد هم آقا پیاده شو! تمام‌شد دیگر؛ بعد هم فرود بیا «بِسلامٍ مِنّا و بَرکاتٍ عَلَیکَ».

توجه کنید، دیدید چه کسی پیروز شده است؟ دیدی پیروز شدی تو؟ اینجا به پیغمبر می‌گوید «فَاصْبرِْ إِنَّ الْعَاقِبه لِلْمُتَّقِین» که جریان حضرت نوح را مصداق برای کبرای کلی خودش قرار می‌دهد. طلبگی گفتم. صبر کن، عاقبت برای متقین است؛ دیدی عاقبت کار نوح به کجا کشید؟ چون از متقین بود. این برای دنیا بود. اما در سوره قصص می‌رود سراغ آخرت «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَه نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَه لِلْمُتَّقین». در سوره طه «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاه وَ اصْطَعلیها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَه لِلتَّقْوی». آنجا داشت متقین، اینجا دارد للتقوی.

کد خبر 111498

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز