دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۵:۵۶
۰ نفر

سعید مروتی: اسمش را ایجاد فضای باز بگذاریم یا صرفا تلاشی برای رونق‌بخشیدن به جشنواره، فرق زیادی در ماهیتش نمی‌کند.

بیست‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر، با نام فیلم‌هایی که مدت‌ها در محاق بودند، پیوند خورد؛ جشنواره‌ای که مهم‌ترین جوایزش را نیز به سرآمد فیلم‌های توقیفی این‌ سال‌ها اهدا کرد. «به رنگ ارغوان» فاتح اصلی سیمرغ‌ها شد تا سنتی تقریبا دیرپا، یک‌بار دیگر تکرار شود. ابراهیم حاتمی‌کیا در اولین جشنواره‌ای که دولت هشتم برگزار کرد با «آژانس شیشه‌ای» بیشترین سیمرغ‌ها را به خانه برد.

8  سال بعد و در شرایطی که این بار دولت نهم برای اولین بار جشنواره را برگزار می‌کرد، بار دیگر این حاتمی‌کیا بود که با «به‌نام پدر» فاتح فجر شد. این بار نیز تقدیر چنین بود که به‌رنگ ارغوان  5سال در توقیف بماند تا در اولین جشنواره فجر دولت دهم، به نمایش درآید و در صدر بنشیند. سیمرغ بهترین فیلم و کارگردانی از سوی هیأت داورانی به فیلم حاتمی‌کیا داده شد که ترکیبش بیشتر دولتی بود تا سینمایی؛ داورانی که مطابق هر سال، نتیجه کارش در بسیاری از رشته‌ها، اعتراض‌هایی را برانگیخت (مانند رویکرد آشکار ستاره گریزش در اهدای سیمرغ‌های بازیگری) ولی کسی معترض سیمرغ‌های فیلم و کارگردانی نشد. این انتخابی بود که تماشاگران جشنواره هم بر آن صحه گذاشتند.

یک بار دیگر ثابت شد که ابراهیم حاتمی‌کیا در هر دوره و شرایط سیاسی- اجتماعی، فیلمساز محبوبی‌ است؛ چه در میان مردم و چه در میان مدیران فرهنگی با هر پیشینه و خاستگاه سیاسی‌ای. به‌رنگ‌ارغوان که قرار بود گرمابخش جشنواره بیست‌‌وسوم فجر (آخرین جشنواره دولت اصلاحات) باشد، 5سال به بایگانی رفت تا در دوران مدیریت جواد شمقدری از بایگانی خارج شود و به جشنواره، گرما و شور ببخشد؛ جشنواره‌ای که رنگ‌ ارغوانی به خود گرفت تا التهاب شیرین سال‌های نه‌چندان دور را بار دیگر تجربه کند.

آژانس شیشه‌ای تنها چند ماه پس از روی‌کارآمدن اصلاح‌طلبان جلوی دوربین رفت و در آن آشکارا به جست‌وجوی جایگاه آرمانگرایان در جامعه مدنی پرداخت. نسلی که حاج‌کاظم آن را نمایندگی می‌کرد، توان همسویی با سیر حوادث و تحولات اجتماعی- سیاسی را نداشت و شرایط چنان بغرنج می‌شد که چاره‌ای جز عصیان نمی‌یافت. حاج‌کاظمی که قیصروار مقابل نظم عمومی جامعه می‌ایستاد، قهرمان دیروز همین مردم بود؛ قهرمان سال‌های حماسه و خون و حاتمی‌کیا با آنکه بسیاری از حرف‌هایش را در دهان سلحشور (رضا کیانیان) گذاشته بود، اما  نمی‌‌توانست پنهان کند که گرایش عاطفی شدیدی به حاج‌کاظم دارد.

8سال بعد به‌نام پدر در شرایطی به جشنواره آمد که حاتمی‌کیا به‌رنگ ارغوان را پیش از آن ساخته و گرفتار در ممیزی دیده بود. در به‌نام پدر حاتمی‌کیا این بار رویکرد انتقادی‌اش را به سمت و سویی دیگر نشانده بود. حاج‌کاظم این‌بار در سال‌های جنگ،  مینی را در دل خاک و به قصد دفاع از ناموس و وطنش در برابر دشمن بعثی کاشته بود که سال‌های سال سربه‌مهر مانده بود تا پای دخترش روی آن برود.

حاتمی‌کیا با چنین داستانی طرح شکاف نسل‌ها و فاصله افتادن میان پدران و فرزندان را به تصویر کشیده بود. به‌نام پدر قوام نیافته، شعاری و حتی از نظر تکنیکی دچار لکنت و کاستی بود اما نوع رویکردش در سینمای دفاع مقدس متفاوت و واجد لحنی انتقادی بود. صفار هرندی، وزیر وقت ارشاد در اولین تجربه برگزاری جشنواره‌اش، نه اینکه فیلمی شاخص‌تر از به‌نام پدر در چنته نداشته باشد ولی فیلمسازی با مقبولیت حاتمی‌کیا نداشت.

محبوب‌ترین کارگردان سینمای جنگ، که بعدها و با مشاهده فیلم‌های دفاع مقدس این دوران («اخراجی‌ها»، «به‌کبودی یاس»، «آن مرد آمد» و...) می‌شد فهمید چرا دیگر در این  ژانر فیلم نمی‌سازد. به‌نام پدر با تعریفی که بعدها مدیران سینمایی دولت نهم از سینمای دفاع مقدس تعریف و مصداق‌هایی که ارائه کردند، گزینه دلخواهی نبود ولی در آغاز مسیری 4ساله، شاید بهترین انتخاب بود. پس باز هم سیمرغ‌ها به سمت حاتمی‌کیا به پرواز درآمدند.

جواد شمقدری سال گذشته با حل مشکل «درباره الی»،کاری کرد تا جشنواره بیست‌وهفتم فجر، دست‌‌کم یک فیلم داشته باشد که تقریبا همه در خوب‌بودنش توافق جمعی داشته باشند؛ فیلمی که وقتی به‌نمایش درآمد، روزنامه‌ها تیتر زدند: «الی جشنواره را نجات داد...». حالا او دیگر نه مشاور هنری رئیس‌جمهوری که معاون امور سینمایی بود و هنوز چند روزی از استقرارش در ساختمان میدان بهارستان نگذشته بود که خبر رسید مشکل به‌رنگ ارغوان در حال حل‌شدن است و فیلم در جشنواره فجر به‌نمایش درمی‌آید.

فیلمی که در دوران اصلاحات ساخته و جلوی نمایشش گرفته شده بود، در دولت دهم مجوز گرفت، به جشنواره آمد و سیمرغ‌ها را به خانه برد. حاتمی‌کیا در سالی که طول صف‌های جشنواره کوتاه‌تر از همیشه بود، با فیلم پرسروصدایش، شور، حرارت، التهاب و هیجانی که هر فستیوالی به آن نیازمند است را به فجر 28 هدیه کرد؛ فیلمی درباره یک مأمور امنیتی که در حین انجام مأموریت عاشق دختر فردی می‌شود که به قصد دستگیری پدرش، به او نزدیک شده.

این شاید انتقادی‌ترین، صریح‌ترین و البته سینمایی‌ترین فیلم حاتمی‌کیا در 10سال اخیر باشد که در زمستان88، مردم کنجکاوانه به تماشایش نشستند، طیف‌های مختلف سیاسی به اظهارنظر درباره‌اش پرداختند، منتقدان نظرهای متفاوتی درباره‌اش دادند. (از همه عجیب‌تر نظر منتقدی بود که حاتمی‌کیا را متهم به تکرار خود کرد) و سرانجام باز هم داستان  4سال پیش و  16سال قبل تکرار شد. دوباره چهره خندان حاتمی‌کیا را روی سن دیدیم که سیمرغ به‌دست گرفته و شاید این‌بار سرخوش‌تر از همیشه که پس از  5سال حاصل زحماتش را دید.

در مرور 3فیلم در 3مقطع مختلف تاریخی از فیلمساز مطرح 3دهه اخیر، این یکی بازگشتی موفقیت‌آمیز و با توجه به شرایط، قدری غافلگیرکننده است که علتش هرچه باشد، نتیجه‌اش فرخنده است.

کد خبر 101214

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز