شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۸ - ۰۷:۰۶
۰ نفر

ساناز عبادی: رولند امریش کارگردان آلمانی‌الاصل شاغل در هالیوود، یکی از شاخص‌ترین فن‌سالاران کارخانه رویاپردازی‌ است.

فیلم‌های امریش معمولا چندان موردتوجه منتقدان قرار نمی‌گیرد ولی در عوض گیشه پررونق و توجهی که تماشاگران در سراسر دنیا (و نه فقط در آمریکا)به آثارش نشان می‌دهند، موجب شده تا او یکی از موفق‌ترین کارگردانان فعلی آمریکا نام بگیرد.

«2012» آخرین ساخته این فیلمساز در کنار توفیق در گیشه، توانسته حس احترام و ستایش منتقدان را نیز برانگیزاند؛  به طوری که حتی برخی از کسانی که فیلم‌های قبلی امریش چون «روز‌استقلال»،‌«گودزیلا» و «میهن‌پرست» را زیر تیغ نقد برده بودند نیز این‌بار تسلط کارگردان بر تکنیک و توانایی‌اش در خلق حماسه‌ای عظیم را تایید کرده‌اند.

2012 البته فیلم نخبه‌گرایانه‌ای به شمار نمی‌آید. این فیلمی نیست که علاقه‌مندان جدی سینما را به وجد بیاورد ولی قطعا آزارشان نیز نمی‌دهد و اگر کسی دو پرده اول را دنبال کند، در ادامه، جذب داستان و اتفاقات آن  می‌شود.

در 2012 کارگردان کوشیده تا زبانی جهانی داشته باشد و به همین دلیل است که فیلم حتی در کشوری چون چین نیز پرفروش می‌شود. این فیلم بار دیگرنشان می‌دهد که پیشرفت‌های تکنولوژیک و جلوه‌های بصری تنها در صورتی می‌توانند تاثیری عمیق را بر پرده نقره‌ای به دنبال داشته باشند که یک فن‌سالار پشت دوربین ایستاده باشد. امریش به عنوان یک تکنیسین کار بلد، موفق شده فیلمی مهیج و سرگرم‌کننده بسازد که البته در لایه‌های زیرینش حرف‌هایی را نیز برای گفتن دارد.

در روزگاری که بسیاری از  تولیدات جریان  اصلی سینمای آمریکا، حقیر و کم‌قدر به نظر می‌رسند، 2012 ارزش دیده‌شدن بر پرده بزرگ سینما را دارد. بدیهی ا‌ست که امریش فاقد خلاقیت جیمز کامرون و نبوغ کریس‌نولان باشد ولی در مقام کارگردان چند سرو‌گردن بالاتر از بسیاری از فیلمسازانی ا‌ست که در این‌ سال‌ها درام‌های حماسی- تخیلی ساخته‌اند. در مورد بسیاری از  فیلم‌های عظیم از صفت «خوش‌ساخت» استفاده‌های نابجایی می‌شود ولی در مورد 2012 به نظر می‌رسد که انتساب چنین صفتی برازنده فیلم است.

این فیلم برگرفته از اعتقادات مایا و تقویم باستانی این قوم (Long Count Calendar) و واقعه بزرگ 2012 است. گفته می‌شود در سال  2012  سیاره‌ها و هر چه در آن است تحولی گسترده را تجربه می‌کنند و بعد از آن دوره جدیدی از زندگی آغاز می‌شود.

به خاطر تشعشعات ناگهانی خورشید حرارت هسته زمین به درجه بی‌سابقه‌ای رسیده و پوسته زمین به حرکت در می‌آید. نتیجه تمام این اتفاقات، سناریویی شد که در آن، اقیانوس آرام طغیان کرد و پارک ملی «یلواستن» با زمین‌لرزه شدیدی از بین رفت و سونامی بزرگی در جوار سواحل اقیانوس‌ها اتفاق افتاد. این فیلم روی شخصیت‌هایی متمرکز است که هر کدام به نوبه خود از این فاجعه بزرگ فرار می‌کنند و به سمت یک کشتی در هیمالیا رهسپار می‌شوند. این کشتی توسط دانشمندان همه جهان ساخته شده است که بتواند تا آنجا که ممکن است جان انسان‌ها را قبل از فاجعه نجات دهند.

دن‌کویز‌ در واشنگتن پست درباره فیلم چنین می‌نویسد:آیا جهان واقعا به پایان می‌رسد؟ این سوالی است که مایاهای باستان هیچ‌وقت به آن جوابی ندادند؛ البته این تنها چیزی نیست که با دیدن فیلم در شگفتی بسیار با آن مواجه می‌شوید. 2012 با زیباترین صحنه‌ها برای از بین بردن تمام جهان، بهترین فیلم امریش است.

این فیلم از عدم درک اعتقادات مایاها مطابق با تقویم باستانی آنان که روز قیامت را تعیین کرده‌اند، شروع می‌شود. امریش با استفاده از تاریخ ساختگی با بعضی از علوم‌ساختگی، تئوری‌های خارج از منطق درباره شراره خورشیدی،  نوترون داغ شده، هسته زمین و خرج میلیون‌ها دلار، اثری خلق کرده که از دیگر فیلم‌های تخیلی او مانند،«روز استقلال» (1996) و «روز پس  از فردا» (2004) به مراتب زیباتر و غنی‌تر است.

2012 فیلمی است درباره فاجعه‌ای بزرگ که یکباره زمین توسط شهاب سنگ‌های عظیم متلاشی می‌شود. کاخ سفید یکباره منفجر می‌شود و به نتیجه طبیعی آن نیز می‌رسد؛ پایان واقعی دنیا.

اگر فیلم‌های دیگر، پر از سکانس‌های انفجار است، 2012 حکم یک بمب اتمی را دارد با وسعت انفجاری که منطقه «یلو‌استن» آمریکا را از روی نقشه محو می‌کند. اگر فیلم‌های دیگر زمین لرزه داشتند، 2012 کل کالیفرنیا را در زیر مواد مذاب‌ در دریا غرق می‌کند. اگر در فیلم‌های دیگر میلیون‌ها نفر کشته می‌شدند، در 2012 انسان‌های بی‌شماری، بدون هیچ جراحتی در جا کشته می‌شوند. احتیاجی به گفتن ندارد که 2012 کاملا تخیلی است؛ از آن نوع فیلم‌هایی که بیننده را در حال انتظار می‌گذارد.

در صحنه‌ای بعد از دیدن جمعیت زیاد هندی‌هایی که از موج  بزرگ نجات پیدا کرده‌اند، شخصی اصرار دارد که سگ سفیدی از راه باریکی عبور کرده و در میان بازوهای صاحب خود قرار گیرد یا در حالی‌که سفینه در حال فرورفتن در میان یخ‌هاست، پدری به پسرش ابراز محبت می‌کند. فیلم امریش با رعایت چنین جزئیاتی ا‌ست که می‌تواند تماشاگر را در کنار سکانس‌های عظیم با نمایش نکاتی به ظاهر کوچک، به هیجان بیاورد.

اما چه چیزی باعث شد که 2012 فیلم  4ستاره شود؟ در زمانی که هالیوود حتی قادر به نمایش یک فرمول ساده نیست، 2012 یک انقلاب است که در عملکرد خود درست پیش رفته است؛ همه بازیگران بجا انتخاب شده‌اند؛ جان کوساک به عنوان رمان‌نویس منتقد، آماندا پیت به نقش همسر  او، تام مک کارتی نقش همسر جدید خوش قلب آماندا،‌ الیور پلاس نقش کارکنان کاخ سفید و وودی هرلسون نقش یک گوینده غیرقانونی رادیو را بازی می‌کند.

شما هیچ‌وقت از دیدن این فیلم خسته نمی‌شوید چرا که همیشه در طول مدت فیلم با این سوال‌ها مواجه می‌شوید؛ چه کسی نجات پیدا خواهد کرد؟ چه کسی می‌تواند خانواده‌اش را به چین برساند؟ رستگاری برای ثروتمندان، کجا منتظر ایستاده است؟ امریش دیگر بار کجا را منفجر خواهد کرد؟ دیالوگ‌ها نیز درست نوشته شده‌اند و بیشتر ترکیبی هستند از شوخی‌های معنی‌دار بدون اینکه چشم‌ها را از گریه نمناک کنند. به سیاق دیگر آثار امریش این‌بار نیز جلوه‌های ویژه بسیار تکان‌دهنده و خارق‌العاده هستند.

نقاط قوت این فیلم در قسمت‌هایی است که زلزله می‌آید و شهاب سنگ‌ها مثل گلوله‌های آتش در مسافت‌های زیاد، پرتاب می‌شوند. آیا 2012 یک اثر هنری است؟ کاملا نه، این فیلم یادآور فلسفه ابداع سینماست که نه فقط برای استفاده‌های هنری، بلکه برای متبلور کردن احساس‌های خوب در مخاطب است.  و این ارزشمند است. بعد از 2012 امریش باید فیلم‌های خود را در سیاره‌های دیگر و در مورد مهاجمانی که به سمت آنها می‌روند، بسازد.
به روایت سازندگان 2012 این دقیقا همان مسیری است که دنیا  به پایان راه می‌رسد؛ با یک انفجار عظیم.

کد خبر 99057

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز