جمعه ۲۲ آبان ۱۳۸۸ - ۱۵:۵۲
۰ نفر

سمیه شرافتی: همیشه عادت کرده‌ام که از صبح زودی که به روزنامه می‌روم خبرهای خوب و بد را با هم بشنوم.

یکشنبه 17 آبان، ساعت 5 بعد از ظهر. مادرم به من خبر واژگونی یک اتوبوس حامل دانش‌آموزان را می‌دهد. بلافاصله اخبار را برای کامل‌تر شدن اطلاعاتم از اینترنت پیگیری می‌کنم: درست است.

ساعت 13 همان روز اورژانس تهران خبر داده که زیر پل کامرانیه یک اتوبوس واژگون شده و 13 نفر از سرنشینان آن مصدوم شده‌اند و برای انجام اقدامات اولیه درمانی به بیمارستان شهدای تجریش انتقال یافته‌اند.

به خودم گفتم بیچاره خانواده‌هایشان. الان چقدر نگرانند! این خبر شاید برایتان به هیچ وجه تازگی نداشته باشد چون هر چند وقت یکبار نظیرش را می‌بینید یا می‌شنوید و شاید هم اصلا بگویید این چه خبرنگاری است که الان بعد از گذشت تقریبا 10 روز به یاد یک خبر کهنه افتاده است.

ولی برای من که همین اواخر فهمیدم خواهرزاده‌ام یکی از همان مصدومان اتوبوس واژگون شده بوده، هنوز تازگی دارد. حالا دختر 14 ساله‌ برایم شرح واقعه می‌‌دهد: موقع بازگشت از جشنواره فناوری نانو معلم از راننده اتوبوس مدل 63 می‌خواهد که مسیر زیرگذر کامرانیه را برای برگشت به مدرسه انتخاب نکند چون در این مسیر هیچ خودروی سنگینی حق وارد شدن ندارد ولی ظاهرا آقای راننده برای زودتر رسیدن به مدرسه همین مسیر را ترجیح داده بود.هنگام رانندگی در سراشیبی و عوض کردن دنده، اتوبوس از حالت کنترل خارج می‌شود و به یک دیوار برخورد می‌کند. اتوبوس واژگون می‌شود.

به همراه بقیه دوستانم که همگی جراحت شدید داشتیم، سعی می‌کنیم از شیشه عقب اتوبوس که شکسته بود خودمان را خارج کنیم.  درحالی‌که سرم شکسته بود و درد شدیدی در دست و پایم حس می‌کردم از اتوبوس خارج شدم.

صدای گریه دانش‌آموزان را می‌شنیدم  ولی تنها صحنه‌ای که بیرون از اتوبوس دیدم، مردمی بودند که با موبایل در حال فیلم گرفتن از این تصویر بودند.جلو رفتم و از مردی که مشغول فیلم گرفتن بود خواهش کردم برای خارج کردن بچه‌ها کمک کند ولی او به من پاسخ داد که خبرنگار است و باید این کار را بکند.

خبرنگار؟ جالب است. با موبایل فیلم می‌گیری؟ ما را به دامپزشکی که همان نزدیکی بود انتقال دادند و بعد از مدتی هم اورژانس از راه رسید و بعد هم پدر و مادرهایمان.من یک خبرنگارم ولی وقتی شنیدم همکار خبرنگارم در آن لحظه مشغول گرفتن فیلم با موبایلش به جای خارج کردن بچه‌های وحشتزده از اتوبوس بوده، به‌خودم گفتم آیا من هم اگر با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شوم، مثل مردم نوعدوست مشغول فیلم گرفتن با موبایل می‌شوم یا اینکه وجدانم از من چیز دیگری را طلب می‌کند؟

الان کار خواهرزاده کوچک من شده نگرانی و اضطراب برای دوستش که در آن سانحه مهره‌های گردنش جابه‌جا شده  و پزشکش گفته احتمال فلجی کاملش وجود دارد.من یک خبرنگارم ولی می‌دانید اشکال کارم از کجاست؟ مشکل من این است که همیشه با شنیدن خبرهای بد، به‌دنبال مقصری در میان مسئولان می‌گردم ولی این بار تصمیم گرفتم جور دیگری به این قضیه نگاه کنم.

حالا این سؤال را از تمام مردم عزیزم می‌پرسم که اگر فرزند خودشان هم دچار چنین سانحه‌ای می‌شد، باز هم واکنش‌شان تا این حد خنثی بود؟ کاش به‌خودمان می‌آمدیم و به خاطر سهل‌انگاری همیشه به‌دنبال یک مقصر در میان مسئولان نمی‌گشتیم. کاش می‌دانستیم حمل‌ونقل چندین دانش‌آموز با اتوبوس از رده خارج شده اشتباه است.

یک اشتباه ، هم از طرف والدین و هم مربیان. بیاییم از زاویه‌ای دیگر به دور و برمان نگاه کنیم و یاد بگیریم که از حالت یک تماشاگر ساده که هر از گاهی نظرات کارشناسی‌مان را هم به رخ هم می‌کشیم، به یک انسان با وجدان و مسئول، تغییر چهره دهیم.

کد خبر 95092

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز