پزشکیان نتوانست معنی شعر شهریار را به فارسی ترجمه کند | به «دومان» چی می‌گن؟

مِه

رئیس جمهور عزیزمان

دومان همون مه هست....شاید پزشکیان یه تلنغری بهش بخوره و نزاره زبان مادریش از بین برده بشه

دکترجان ما را اذیت نکنید،حالا یک لحظه فراموش شده،خداناکرده،اتفاق خاص که نیفتاده،به چیزی که ضرر نخورده...

دومان میشه همون دود مه هم کلمه نزدیکی بود ولی معنیش میشه دود

ابر نزدیک به زمین مه به ترکی دومان

ساده است؛ دومان به معنی مِه است ؛ دوپ دومان ؛ و یامان دومان ؛ به معنی مه غلیظ است .

کلمات عربی را از فرهنگ لغات فارسی حذف کنید احتمالا با جلد ۱۰ صفحه می ماند بیش از ۷۰۰ لغت ترکی نوشتم که معادلی در فارسی ندارد

باسلام به دوستان عزیز دومان همان ابر نزدیک به زمین کور دومان یا چن یا چم میشه گفت ولی درحالت کلی بعضی لغات ترکی معادل فارسی ندارند به عنوان مثال (داغا داغلار دایاغ اولدی) در سهندیه شهریار را نمیشه به خوبی به فارسی ترجمه کرد

دکتر مجبوری شعر بخونی وقتی ترجمه ساده هم بلد نیستی

اگر با برف همراه باشه میگن کولاک ، بدون برف طوفان

درسته دومان به معنی مه است ولی به معنی گرد و غبار و طوفان گرد و غبار نیز هست که تو تورکی میگند توز دومان. توز دومان هر یانی بورودو‌ دومان گل گئچک بو داغلاری. اما اینجا شهریار معنای دوم دومان را که فضایی پر از گرد و غبار است در نظر داره . در غبار روشنایی مخفی است. منظور شهریار هم این است که در زمانه ای که غبار و شبهه همه جا را پوشانده حقیقت گم می شود و در فضای مه آلود انسان گم میشه چه بهتر که دست هم را بگیریم و با هم باشیم تا گم نشویم

سلام ... ابر نزدیک به زمین خصوصا بین کوهها و تپه ها را دومان میگویند .

دومان یعنی مه غلیض.

آقای رییس جمهور پزشکیان، در واقع پزشک هستند نه شاعر. سخت نگیرید. بهانه تا کجا؟!.

خدا اخر و عاقبت ما رو ختم به خیر کند ، ریس جمهور که اینجور باشه اطرافیانش چطورین ؟!!!!!!

درود به شرف دکتر پزشکیان . تنها رییس جمهوری که با داشتن تحصیلات عالیه بین المللی پزشکی و با ظاهر و باطل قابل قبول در محافل بین‌المللی ظاهر شده و بر اقتدار ایران بزرگ می‌افزاید.

😅👍

یعنی هوای گرگ و میش

استاد شهریار از تشبیه و استعاره استفاده کرده که دومان همان افکار غریبه است که مانع نزدیکی انسانها و....برای همین است که دکتر عزیز آن معنی را که مد نظرش بود را نمی‌توانست با مه دود بیان بشه

یاشاسین دکتر پزشکیان

سلام رئیس‌جمهور عزیزم.مجبور نیستی شعری که معنی اش را نمی‌دانی بگویی.میخوای چی را ثابت کنی؟این همه شعر روان و سلیس از سعدی و حافظ و مولانا و فردوسی و صائب و پروین و غیره چرا از اینها شعر نمیگویی؟که هم آذریهای عزیز دل و هم بقیه اقوام ایرانی بدانند که چه میگویی.قبل از هر حرفی و شعری تعقل کن که آیا معنی اش را می‌دانی یانه؟باسپاس.دوستت دارم

پزشکیان عشق زنده باد رییسمون

به هوای مه آلود دومان میگن

به به چه شعری فارسی که زبان نیست بتواند کلمه داشته باشد فارسی ایرانی ساخته همین تورکان ایرانیست

دومان یعنی مه

دومان کلمه ترکی است که به فارسی میشه مه ،نام دیگردومان به ترکی میشه چن

معنیش میشه مه آقای رئیس جمهور مثلا ترک هستید این هم حتما الکی بوده ترک نیستید

زبان ترکی ، برکه نیست..دریاها نیست! اقیانوس‌ها...!! توی ظرف خیلی از زبانها جای نمی گیره ...! این به خاطر عظمتش!!!

دودمان یعنی ریشه یک خانواده، اجداد یک خانواده

یجوری میگن رئیس جمهور نتونست ترجمه کنه انگار آسمون ب زمین اومده...شهامت گفتن نمیدونم رو داره تو اون لحظه بقول دوستان شاعر که نیست...براهرچیزی حرف درنیارید لطفا بیکارید واقعا

ببخشید دومان یعنی مه که یه خورده بیشتر غلیظ باشد

تقصیرازدکترنیس.تقصیرازفراخی دایره لغات زبان تورکیه

دومان طوفان

دومان یعنی مه نتیجه اسیمیلاسیون

واقعیت اینه ک، خیلی اصطلاحات ترکی معادل فارسی ندارن، یا دست کم معادل دقیق فارسی ندارن.

دومان یعنی مه بو اششک فقط ابرو اپارییر بیزدن

درودخداوندبرپزشکیان رئیس جمهوره کشورمان چشم بدخواهانت کوربشه ان شاالله.

ابرو ریزی کامل

سلام همان کم بودن نور وقتی که مه باشد ،وقتی که کمبود نور باشد ،که افراد سود جو درست می کنند تا از این غفلت سود ببرند

دومان در هرجا یک معنی میده،دربارندگی شدیدباران دومانیشد، درشلوغ کردن کسی در مجلس که حرف های غیر منتظره میزنه میگند فلانه کس دومان کرد،در گردوخاک وبارانباهم میگند دومانی شد که نگو گردوخاکی که از راه دور دیده میشه میگند دومان، در دود وآتش هم به کار میرود،یکیاز برادران ترک آذری لطفا در مورد حرف های من در مورد دومان نظر بده

رد داده بابا

الهام بود

دومان یعنی ابرهای سیاه وحشتاک

صبح که بری جنگل یا کوه یجوری هوا مه گرفته که چش چشو نمبینه بهش میگن دومانیخ حالا نمدونم شاعر مظورش این بوده یا اوضاع که قاراشمیش میشه منظورشه وضعیت نابسامانه یا گرگ میش

پودمان

واقعا آدم باحالیه دمش گرم

دومان :مه لغت غریبی نیست .هیچ ترکی نمیگه . حواسش پرته

دومان یعنی :‌ مه آلود

دومان یعنی محmeh

دومان یعنی‌مه،تود،توت،یا دود یعنی دود که در فارسی هم وارد شده یعنی دومان و دود هر دو ترکی و از یک ریشه هستند منتهی ترکها دود رو‌به بیشتر به صورت توت تلفظ میکنند که توتون هم از همین ریشه هست

دومان یعنی مه

این همه اختلاف نظر در ترجمه این کلمه!!! پس خدایی کلمه سختی هم بوده

دومان= مه سیاه و غلیظ اسم اسب نادرشاه

من وقتی فارسی حرف می زنم .زیق قینا زیق قینا فارسی حرف می زدم.فکر می کردم اشکال از منه!!!! ولی بعدا دیدم که من از یک درخت پر شاخ و برگ می خوام به درخت کم شاخ و برگ بپرم.برای مغزم سخته که کلمات تورکی را به فارسی ترجمه کنم.چون خیلی از کلمات تورکی معادل فارسی ندارند.مثل قارپیز گع میت ده ماق

ارونقی( کسی که اهل روستای ارونق است).دقت کردین اکثر اسم روستاها آخرش قاف است.مثل ارونق، ایرانق، زرنق، کلوانق، نودوزق، شوردرق، سرین درق، درین درق.متنق، مینق...و هزاران روستایی دیگر. .❤❤❤ با توجه به اینکه حرف قاف در فارسی نیست.این اسم مکانها، اسم‌های تورکی است.که هنوز راز قاف آخر این اسم مکانها برایم روشن نیست.اگر یک اسم مکان دیگری که آخرش قاف هست می دانم اونو برام بفرست.با تشکر❤❤

سلام، نظر من راجع به کلمه چادرملو چادرملو؟؟؟ یا چاد رام لو ؟؟چاد از فعل چاداماق ( ترک برداشتن، شکافتن ) چاتداماق ( شکافتن معدن، برای دست یابی به محتویات معدن ) رام مثل، رام شیر، رام هرمز ( رامهرمز ) ، رامسر، رامتین، رامبد، بهرام، شهرام، کهرام، بایرام، پارام ( روستایی در اهر ) ، مهرام، . . . . . . . لو و لی علامت نسبیت در زبان تورکی است. مثل اینانلو، آیدینلو، قره قویونلو، آغ قویونلو لی مثل تبریزلی، تهرانلی، گنجه لی ( نظامی گنجوی ) ، پنجه لی ( پنجعلی صحیح نیست ) ، سبزه لی ( سبزه زار، سبزعلی صحیح نیست ) ، تپه لی باغ، سلقه لی خانیم، شیره علی خورما ( شیرعلی صحیح نیست ) . . . .

دومان میشه مه

من ترک نیستم ولی این طور که معلوم میشه آسمان گرفته است مابینه قهر ودل تنگی

دوتا معنی داره اگردود ازاتش سوزی باشه و دیدراکم کنه ویادرکوهستان مه غلیظ نزدیک به زمین دید را کم کنه میگن دومان بستگی داره کجا استفاده بشه. .

دومان به معنی مه میباشد.

دومان (دخان) دودزمستانه

اصلا جای تعجب ندارد،در زبان تورکی هزاران لغت وجود دارند که در فارسی برای آنها معادلی نیست واگه بخواهند آن واژه را معنی کنند باید از یک جمله کمک بگیرند

دوستانی که معنی کردن بنظرمیاددرست نباشد.دودمان یعنی اجدادویانیاکان باشد

آقای دکتر پزشکیان ریاست جمهور شریف و بزرگواری هستند.. آخر هم معنی دومان رو درست گفتند ما هم از عبارت آسمان گرفته وقهر یا همون غبارآلود استفاده میکنیم

پزشکیان جز شعر شهریار از درک خیلی چیزا ناتوانه حافظه ی ضعیفی داره الان یادش نیست چی بود چند بود حالا چند شده

رییس جمهور مارو

خب لحجه فارسی ناقصه و توان ترجمه زبانهای دیگر رو نداره مشخص و واضح لحجه ای از لحجه های عربی

در این شعر دومان میشه ؛ ابر تیره

آقای پزشکیان مه است

دومان همان مه هست منظور شهریار نفرت آسمان را با مه مثال زده مه در روزهای بهار مهربانی و برکت هست و در زمستان که گرگها و درنده‌ها گشنه میشه مه حکم نفرت و خطر را دارد

کلمه duman در ترکی یعنی دود. .ایشان وقتی ادعا میکنند که زبان ترکی را بلدند. چرا معنی آن را از دیگران و کشور عربی می پرسد ؟

دومان در ترکی یا ترکمنی به مه میگن. مه غلیظ صبحگاهی

مه جداست دومان هم جداست تورک ها هم به مه مه میگن خیلی از کلمات تورکی است که فارسی ندارد مثلا دعوا کردن معلوم نیست چ صحنه ای رو میگه ولی تورکی میشه سولشماخ الشمک ورشماخ دوشمک

دود با مه قاطی بشه خیلی خطرناک میشه بهش میگن دومان

سلام عزیزان اصلا هدف این نیس که بخوان بگن دومان معادل فارسیش چیه بلکه اینه که اون زیبایی اون معنی که در ادبیات زبان ترکی هس هنگام ترجمه دلنشینی خودشو از دست میده شهریار میگه قاقلدایر کهلیکلرین فره سی حالا به زبان کل دنیا ترجمه کنی فایده نداره

ازاول گفت هیچی بلد نیستم ولی۱۶.....نفهمید

ترک باشی دومان را نفهمی نوبره

الان همه شدن استاد زبان فارسی و آذری تمام کنید بابا فقط اونجا که رئیس جمهور برای الهام علی‌اف از شعرهای ناب استاد شهریار و خوند خیلی حال کردم یعنی همه دست زدن

به هوای مه آلودی که چیزی رو نمیشه دید میگن دومانده،یعنی همه چی به هم ریخته است،بی ادبیه ببخشید یعنی خر تو خره

خدایا ممنون اینم یه امتحان الهی برای ملت ایران به دومان می گن مه بیسواد

آقا ، نمی‌دونم چرا با پزشکیان پدر کشته گی دارین ، انگار حالا همه شاعر هستن فقط پزشکیان شاعر نیست ! جمع کنید خودتونو بابا زمان رئیسی جرعت داشتین از نقد کنید ، حالا که این مظلومه شاخ شدید !

دومان مشخصا به معنی مه نیست غباری که مه آلود باشه و رقیق تر از مه را دومان می گوییم

دومان بیش تر زمستان کاربرد دارد همان مه و دید ناکافی است شهریار روحش شاد صلوات

مه میشه

جانم فدای رئیس جمهور عزیز جمهوری اسلامی ایران مسعود پزشکیان

عزیزانی که نطر دادید و از ترکی نیز چیزی سررشته ندارید،بسیاری از لغات و اصطلاحات ترکی هست که به هیچ وجه معادل فارسی ندارد.دود میشه توستی- مه میشه چم- گرد و غبار میشه توز و ...... دومان از همان اصطلاحاتی هست که معادل فارسی نداره زیاد زور نزنید چون دایره لغات و کلمات و جملات ترکی بسیار وسیع تر و کاملتر و گسترده تر از فارسی هست

دومان ترکی نیست. تاتی هست. دومان همان دودمان هست که در قدیم چادر تازه ساخته شده را دودمان می کردند تا حشرات به آن نفوذ نکنند

مثل اینکه رئیس جمهور عزیزمان مثل رئیس جمهور قبلي آمریکا حافظه اش ضعیف شده

آقای دکتر پزشکیان هر کی هست و هر کاری میکنه روراسته و اهل تملق و درغ و چاپلوسی الکی نیست خدا کمکشون کنه پشت و پناهشون باشه انشاالله

وای تو را به خدا نگید دکتر ابرو همه را برد هر جا دهان باز کرد کجایی عزیز جمهور که هر جا حرف زدی باعث افتخار بودی به عزیز انگ شش کلاسه زدن عزیزم خد ا رحمتت کند

خب اینکه فارسی زبانی ناقص هست و نمی تواند برای خیلی کلمات معادل داشته باشد دوباره عیان شد.

دومان یعنی هوای آشفته و خطرناک گولاکی که چشم چشم را نبیند. گاهی در جاهای سرد سیر بقدری هوا نامناسب میشود. محلی ها اجازه تردد نمی‌دن و یا به تنهایی میگن نرو خطرناک است...... بقیه شعر هم تاکید است که....

مه هوای مرطوبی که از بالا بسمت زمین تمایل میابد و اندکی با برودت توام است ولی دوان بخار زمین است که طی فرایندی از زمین بسمت بالا حرکت میکند هر دو مانع دید می‌شوند

کنایه از غم و غصه است

مایه شرمساری ست... صدحیف که شیخ رفت

نمی دونم این آقا چطور جراح قلب شده اگه دیپلم کامل هم باشی می تونی معنی سخت ترین کلمات رو بلد باشی

زور نزنین دومان فارسی نداره. مه و دود نیس

دومان یعنی مه،بولود یعنی ابر

دومان معنیش یعنی مه

مه میشه چم دومان هم معنی توسو هست یعنی دود معتی دقیقی تو فارسی نداره به جایی که هم حالت گرگ و میشی داره هم مه و دود ما میگیم دومان

این تنها کاری که بلده بره شعر نیما بخونه حالا ثابت شد قبل از رفتن چند بیت حفظ میکنه که خودشم نمیدونه معناش چیه . آخه اینو چه به سیاست . بی مسئولیتی آخه تا کی ؟

دومان در کویر گردو غبار گردنه حیران میگن چن زمستان گردنه سایرین زمان برف گولاک به سه معنی میشه دومان استاد

بعضی از کلمات معادل دقیق فارسی نداره. چه ترکی چه لری چه کوردی این در همه لحجه ها هست که معادل فارسی نداره

به دودی که بعداز سوختن وخاموش شدن هیزم از کنده ها بلند می شود دومان می گویند مثلا میگن انقدر دومان بود که چشم چشم و نمی دید گاهی به مه غلیظ هم می گویند

دومان میشه مِه دود هم میشه توتون

خواهشا بدون مطالعه روی ایتمولوژی واژه و کلمات را معنا نکنید! هر چیزی ک تو فضای مجازی نوشته میشه تو ذهن خیلی ها که حوصله تحقیق ندارند تاثیر میذاره دومان مه غلیظ متراکم و خوفناک هست! ریشه دود= توته مک - توته نمک- توستو هست

دومان معنی مه خیلی غلیظ را دارد

دومان به بجای که چوپانهادرآن زندگی میکنن درزمان که میرن لیلاق

اونایی که ترک زبان هستند متوجه میشن واقعا بعضی کلمه ها سخته براش اصطلاح فارسی پیدا کرد

دومان همون مه هستش ، توستو دود میشه

زهی تاسف و هزاران افسوس

دود و دومه و دومک و دومخان و دولخ در همه جای زاگرس از ارمنستان تا زاگرس جنوبی یه کار میره و ریشه ایرانی داره. هر واژه ای که در ترکی به کار رفت که ترکی نیست.

دومان (duman) در ترکی استانبولی به معنی دود (حاصل از سوختن چیزی) می باشد. در ترکی آذربایجانی که استاد شهریار بودن رو نمی‌دونم منظورش چی بوده، یحتمل به معنی همون دود بوده نه مه غلیظ (با توجه به کاربردش چون مه مفید و کنایه از بغض هست ولی دود مضر و آسیب رسان)

دومان همان مه هستش چن درزمستان اتفاق می افته فرقش درارتفاع هست مه درکوهادرتابستان اتفاق می افته ولی چن درزمستان درکوهپایه های رخ میده ولی ترجمه دومان همان مهه

مه میگن.

به کردی کرمانجی خراسان مه میشه