همشهری آنلاین _ فتانه احدی: اخدا بیژن در همه سالهایی که برای صیادی به دریا میرود، به یاد ندارد که در یک روز طوفانی دل به دریا زده باشد اما روز پنجم بهمنماه ماجرا فرق داشت. انگار مقدر شده بود که او راهی دریای مواج شود تا قهرمان حادثه هولناکی شود که در پیش بود.
ناخدا سیدبیژن جمشیدی ۲۲ سال سابقه دریانوردی دارد و ۱۷ سال است که ناخداست. او روز حادثه قرار بود به همراه ملوانانش برای جمعآوری قفس ماهیها به دریا بروند اما اتفاقات عجیبی برایش افتاد تا آن روز در زمان مناسب در محلی مناسب باشد و بتواند جان ۷نفر را نجات دهد.
او به همشهری میگوید: ۵ بهمن ماه قرار بود که برای جمع آوری گرگور (قفس ماهیگیری) به دریا برویم. قرارمان صبح بود اما سوخت قایق صیادی تمام شده بود. هر چه تلاش کردم نتوانستم بنزین تهیه کنم تا به موقع به دریا برویم. از آنجا که حواله بنزین دیر تایید میشود، اغلب دچار چنین مشکلاتی میشویم. با این حال حالی غروب بود که خیلی اتفاقی بنزین به دستمان رسید تا بتوانیم راهی دریا شویم.
دریای طوفای
بعدازظهر اما شدت گرفتن وزش باد باعث مواج و طوفانی شدن دریا شده بود.
ناخدا بیژن ادامه میدهد: وقتی دیدم دریا طوفای است، با دو ملوانم به نامهای مسعود دربندی و پرویز نورزهی تصمیم گرفتیم دریا نرویم. راستش در همه این سالها که صیادی کردهام، به خاطر ندارم که در هوای طوفانی به دریا زده باشم اما آن روز همه چیز فرق داشت. انگار ندایی در درونم مرا دو دل کرده بود. به همین دلیل با همه خطرهایی که در روزهای طوفانی در دریا وجود دارد، ملوانهایم را قانع کردم که راهی دریا شویم. در نهایت به همراه مسعود و پرویز سوار شناورمان شدیم و از اسکله جلالی راهی راه افتادیم.
حادثهای در دوردست
ناخدا بیژن میگوید: در ۵۰ مایلی بوشهر و بودیم و همینطور در دریا پیش میرفتیم که ازدور دود غلیظی دیدم. ابتدا فکر کردم که دود لنج یدک کش است. اما بعد نظرم تغییر کرد. دود لنج یدکش رنگش فرق داشت. دودی که ما میدیدیم به نظر میرسید دود ناشی از آتشسوزی است.
رفتن به دل حادثه
ناخدا و ملوانهایش با گفتن این جمله که «نکند قایقی آتش گرفته؟» تغییر مسیر دادند و به سمت دود حرکت کردند.
او میگوید: نزدیکتر که شدیم، همه چیز معلوم شد. یک لنج باری دچار حریق شده بود و در آتش میسوخت. حدود ساعت ۳:۳۰ دقیقه بود که به لنج رسیدیم. شدت حریق به حدی بود که سرنشینان لنج، برای نجات جانشان در آب پریده بودند.
او ادامه میدهد: سرنشینان لنج ۷ نفر بودند که یکی از آنها به شدت سوخته بود. بقیه او را داخل یک یخچال گذاشته و یخچال را به آب اندخته بودند. با توجه به طوفانی بودن دریا، هر لحظه ممکن بود سرنشینان لنج باری که روی آب شناور بودند غرق شوند. برای همین به سرعت عملیات نجات آنها را شروع کردیم.
عملیات نفسگیر
نجات سرنشینان لنج بازی کاملا سخت بود. چرا که شدت حرارتی ناشی از آتشسوزی اجازه نمیداد که ناخدا بیژن و ملوانهایش به آنها نزدیک شوند.
او ادامه میدهد: با تلاش و زحمت زیادی توانستیم سرنشینان لنج باری را یکی بعد از دیگری از آب بگیریم و به شناور خودمان منتقل کنیم. هر چه آذوقه داشتیم برایشان آوردیم اما برای فردی که سوخته بود، پماد و دارویی نداشتیم بنابراین تصمیم گرفتیم روی جراحات و سوختیگیهایش آرد بریزیم تا دردش تسکین یابد.
سید بیژن میگوید: بعد از نجات جان ملوانان متوجه شدیم که این قایق باری از دبی به مقصد آبادان در حال حرکت بوده که در بین راه دچار حریق شده بود. بار قایق لوازم خانگی و پوشاک بود و آتش سوزی از دینام موتور آغاز شده و با سرعت همه جا را فرا گرفت. طوری که سرنشینان حتی فرصت پیدا نکردند قایق های نجات را به آب بیاندازند. تنها راهی که داشتند پریدن در آب بود و یکی از آنها در حالی که آتش گرفته و شعله ور شده بود به داخل دریا پریده بود.
او اضافه میکند: برای اینکه فرد مجروح را سریعتر به مرکز درمانی برسانیم از امداد و نجات دریایی کمک خواستیم. در حال رسیدگی به حادثه دیدگان بودیم که یک کشتی بزرگ باری خارجی از کنار ما رد شد اما هیچ کمکی به ما نکرد. ما درخواست کمک کردیم اما آنها برای کمک به ما توقف نکردند. در صورتی که تطبق قوانین دریانوردی آنها باید برای کمک به ما توقف میکردند.
ناخدا ادامه میدهد: شناور ناجی حدود ساعت ۸:۳۰ عصر خود را به ما رساند و مجروح را از ما تحویل گرفت و او اکنون در یک مرکز درمانی در گناوه بستری و حالش رو به بهبودی است.
ناخدا بیژن در پاسخ به این سئوال که از نجات ۷ نفر از مرگ حتی چه احساسی داری، میگوید: نجات یافتن آن ملوانان خواست خدا بود. چرا که من هرگز با قایقم وارد دریای طوفانی نمیشوم.
نظر شما