به گزارش همشهری آنلاین، ابوالفضل ظهرهوند – عضو کمیسیون امنیت مجلس شورای اسلامی: موضوع تعلیق کمکهای مالی ایالات متحده به اپوزیسیون خارجنشین ایران، که اخیراً توسط دونالد ترامپ اعلام شد، نقطهعطفی مهم در سیاست خارجی این کشور بهشمار میرود. این تصمیم، علاوه بر آنکه راهبرد جدیدی را در مواجهه با ایران ترسیم میکند، بیانگر ناامیدی واشنگتن از کارآمدی اپوزیسیون برانداز نیز هست.
ریچارد هاس، از چهرههای برجسته سیاست خارجی آمریکا، پیشتر توصیه کرده بود که حمایت مالی از اپوزیسیون خارجنشین نهتنها فاقد اثربخشی است، بلکه هزینههای هنگفتی را نیز بر دولت آمریکا تحمیل میکند. به باور او، این جریان نه توان عملیاتی مشخصی دارد و نه قادر است تغییری در مناسبات قدرت در ایران ایجاد کند. افزون بر این، هاس به صراحت بر بیاعتباری آن دسته از مخالفان جمهوری اسلامی که راهبردهای مبتنی بر مواجهه نظامی را ترویج میکنند، تأکید کرده بود. اکنون به نظر میرسد که دولت ترامپ درصدد اجرای این توصیه است و در همین راستا، ارتباط خود را با برخی از چهرههای تأثیرگذار در سیاستهای ضدایرانی پیشین، از جمله مایک پمپئو و جان بولتون، کاهش داده است.
از سوی دیگر، در مواضع اخیر ترامپ نشانههایی از تغییر رویکرد نسبت به ایران دیده میشود. او نهتنها به اجتناب از درگیری نظامی گرایش نشان داده، بلکه از امکان مذاکره سخن گفته است. با این حال، نباید این موضعگیری را صرفاً به منزله عقبنشینی یا تغییر راهبردی بنیادین تلقی کرد. آنچه مشخص است، دولت آمریکا همچنان تلاش میکند تا از طریق ابزارهای مختلف، از جمله فشارهای اقتصادی و ایجاد شکاف در داخل کشور، اهداف خود را دنبال کند. به نظر میرسد که سیاستگذاران آمریکایی، با تکیه بر برخی ظرفیتهای موجود در ایران، در پی آن هستند که رهبری و انقلاب اسلامی را از درون دچار چالش سازند. این همان راهبردی است که ریچارد هاس نیز به آن اشاره داشته و توصیه کرده است که به جای اتکا به اپوزیسیون خارجنشین، باید بر نیروهای داخلی متمرکز شد.
در همین راستا، تحولات اخیر، از جمله پیامهای ردوبدلشده میان وزیر امور خارجه ایران در مجمع داووس، نشاندهنده آن است که کاخ سفید بهدنبال آزمودن روشهای تازهای برای تأثیرگذاری بر تحولات داخلی ایران است. هدف از این اقدامات، سوق دادن برخی از عناصر داخلی به سوی تغییر رویکرد و ایجاد بستری برای تعامل مورد اطمینانتر با آمریکا است.
با این حال، نباید این تغییر مسیر را به سیاستی مورد اجماع در میان متحدان آمریکا تعبیر کرد. اروپا، برخلاف ایالات متحده، همچنان در حال ارزیابی شرایط است و راهبرد مستقلی را دنبال نمیکند. تا کنون، حمایتهای اروپا از اپوزیسیون ایرانی، عمدتاً در چارچوب سیاستهای کلان دموکراتها و آمریکا صورت گرفته است. اما اکنون اروپاییها ترجیح میدهند که ابتدا نتایج راهبرد جدید واشنگتن را مشاهده کنند و در صورت ناکامی آن، ظرفیتهای خود را برای تأثیرگذاری بر تحولات ایران فعال نمایند. در چنین فضایی، اروپا ناگزیر است تا زمان روشن شدن نتایج این راهبرد، به حمایت از اپوزیسیون ادامه دهد، هرچند که این حمایت بیش از آنکه از سر اعتقاد باشد، ناشی از ناچاری است.
در مجموع، به نظر میرسد که دولت ترامپ، با عبور از سیاستهای ناکارآمد گذشته، بهدنبال راهبردی نوین در قبال ایران است. اگرچه توقف حمایت از اپوزیسیون خارجنشین نشاندهنده تغییر مسیر واشنگتن است، اما این تغییر به معنای کاهش فشار بر ایران نیست، بلکه بیانگر آن است که آمریکا در پی یافتن ابزارهای مؤثرتری برای پیشبرد اهداف خود در منطقه است.
نظر شما