البته این دیدگاه و داوری نسبت به آینده جهان، نه مبنای فلسفی دارد و نه مبنای جامعه شناختی؛ بلکه از یک نقطه شروع میکند و با ارائه مثال و نمونه به نقطه دیگر میرود و بر این اساس میکوشد، تا آینده بشر را با نظریه موج سوم و محور بودن «دانایی» آیندهای روشن جلوه دهد.
ضمناً تقسیمبندی که در دیدگاه برخورد تمدنها از تمدن، با مفهوم نژادی و دینی، در نظر گرفته شده با فرهنگهای دیگر، بهویژه با تمدن اسلامی که بر فرهنگ و ارزشهای دینی تکیه دارد، فاصله فراوانی دارد.
این که فوکویاما، لیبرالیسم را نظریه پایان تاریخ و آخر الزمان شمرده و آن را بهترین و آخرین مدل و شیوه تمدن و حکومت دانسته، وهم و خیالی بیش نیست و با واقعیت چندان سازگاری و همخوانی ندارد.
بدین سان میتوان نتیجه گرفت که اندیشه هایی که در این اواخر درباره تمدنها ارائه شده، یعنی نظریه تافلر،هانتیگتون و فوکویاما هر سه خصلتی واگرایانه و یکسان انگارانه دارند و بخشهای زیادی از فرهنگها و سنتها و مذهبهای پیرامون خود را نادیده میگیرند و به همین دلیل، واقعبینانه نیستند.
البته دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد که پارهای خوشبینانه و امید آفرین و پارهای یاسآفرین و بدبینانهاند.صاحبان دیدگاه بدبینانه به پیامبران فنا و محکومیت نامبردار شدهاند.ژان پل سارتر فرانسوی، اشپنگلر آلمانی، توینبی انگلیسی و سار کلین آمریکایی ، از این دستهاند.
گرچه این فیلسوفان درباره تمدن کنونی غرب و آینده آن اتفاق نظر ندارند، لکن بسیاری از آنان تمدن غربی را محکوم به فنا میدانند و بر این باورند که ممکن است بشر راه خود را در سپیده دم تمدن جدیدی بیابد. البته در قرنهای پسین، بدبینی بیشتر به صورت اعتقاد به بدی زمانه و فساد تمدن موجود و زایش تمدنی جدید و نوین در آمده است.
دیدگاه دین باوران و مسلمانان نسبت به فرجام تمدنها و تاریخ بشری، دیدگاهی ویژه و جامع است و در عین آن که جهان وطنی را مطرح میکند به فرهنگهای پیرامونی خود تا زمانی که در راستای همکاری و زندگی مسالمتآمیز با مسلمانان قرار داشته باشند، هیچگونه برخوردی ندارد و آنان که نه خود تسلیم حق میشوند و نه به دیگران اجازه ورود به حوزه حقیقت را میدهند، اتمام حجت میکند و اگر حق را نپذیرفتند و با منطق تسلیم نشدند، برخورد شدید میکند.
بنیانگذاری و ادامه حکومت و تمدن آخرین به دست بهترین بنده خدا حضرت مهدی(عج) و با کمک و یاری بندگان شایسته پروردگار پس از آنکه همه نظامها و رژیمهای سیاسی جهان، امتحان خودشان را داده باشند. به عنوان آخرین حکومت در تاریخ تمدن بشر، رخ مینماید و بشر تشنه عدالت و مدیریت صالح و سالم را اداره میکند.
امام صادق(ع) درباره این دولت میفرماید :« دولت و نظام ما، واپسین دولت خواهد بود. همه گونه دولتها پیش از این سرکار خواهند آمد تا نگویند اگر هم سرکار بودیم، چنین و چنان میکردیم و این است آن حقیقتی که خداوند در قرآن فرموده : عاقبت از آن پرهیزگاران است. »
پیام روشن این سخن معصوم(ع) آن است که بشر باید تمام فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی را پشت سربگذارد، همه گونه حکومتها و دولتهای بشری و عرفی را پیش از ظهور تجربه کند، به ناکارآمدی و ناتوانایی آنها پی برد و ضرورت نظام توانمند و مدیریت شایسته و فراگیر را با تمام وجود احساس کند.
در آن شرایط است که دولت حضرت مهدی(عج) به عنوان نظام رهایی بخش و رهبری کارآمد در سطح بینالمللی و جهان اعلام موجودیت میکند و پایههای تمدن جهانی خویش را با همکاری، همدلی ، همراهی مردمان پرواپیشه و مددهای غیبی پی میریزد و چهره دنیا را دگرگون میسازد.
همشهری جمعه