پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۸ - ۰۶:۰۵
۰ نفر

فریبرز ناطقی: زندگانی حضرت زینب(س)، سراسر، آکنده از فراز و نشیب‌هایی است که بر خاندان پیامبر(ص) رفته و جالب اینجاست که وی بر همه آن چونان شاهدی آگاه ناظر بوده است؛

از رحلت پیامبر اکرم(ص) گرفته تا شهادت پدر‌بزرگوار و 2 برادر نازنینش؛ اما رسالت زینب آنجایی بیشتر نمود یافت که پس از شهادت امام‌حسین(ع) پیشرو کاروان اسیران کربلا بود. در اینجا بود که گویی بغض انباشته وی از آن همه نامردمی‌ها می‌ترکد و حضرتش قاطعانه و دلیرانه با خطبه‌هایی غرا دستگاه بنی‌امیه را به باد انتقاد می‌گیرد. با این حال، زندگانی این بانوی بزرگوار همواره محل رجوع و استناد پیروانش در طول تاریخ بوده است. مطلب حاضر  که به مناسبت وفات این بانوی گرانقدر فراهم آمده، مروری کوتاه دارد بر گوشه‌هایی از این زندگانی.

بنابر گفته اکثر مورخان و دانشمندان اسلامی، حضرت‌زینب(س) در سال 5 هجری دیده به جهان گشود؛ اما در این مورد اختلاف زیادی است به‌طوری‌که بعضی آن را سال 6 و بعضی هم در سال 7 هجری در پنجم ماه جمادی‌الاول یا اوایل شعبان ذکر کرده‌اند.هنگامی که پیامبر(ص) از دنیا رفتند حضرت زینب(س) که سن شریفشان بین 4 تا 5 سال بود، همراه مادرشان به مسجد آمدند و خطبه با فصاحت و بلاغت فاطمه‌زهرا(س) را در آن کوچکی سن در حافظه‌شان ضبط و ثبت کردند. همچنین حدیث معروف «ام ایمن» که طی آن پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسین(ع) را پیشگویی کرده بودند، از حضرت زینب(س) نقل شده است.از صفات بارز این بانوی بزرگوار می‌توان به عصمت و طهارت، عفاف، جلال، یقین، صبر، شجاعت و.. اشاره کرد.

اکثر صفات مذکور در واقعه کربلا عینیت بیشتری می‌یابد؛ به‌طوری‌که اگر خواننده پابه‌پای حوادث بیاید و اقدامات حضرت زینب(س) را بنگرد، خواهد دید که چگونه این بانوی رنج‌کشیده حوادث را ارزیابی می‌کند و در هر حادثه‌ای موضع خاص خود را می‌گیرد و در مقابل بنی‌امیه می‌ایستد. به یقین شهادت امام‌حسین(ع) با اسارت حضرت زینب(س) تکمیل شد و اگر همکاری و اسارت ایشان از کربلا تا کوفه و شام و مراجعت وی به مدینه نبود، سیاست امویان جریان کربلا را خاموش و اسم و هدف حسینی را محو می‌کردند.

ام‌المصایب

اما اینکه چرا به حضرت زینب(س) لقب ام‌المصایب داده‌اند؟ شاید این دلایل را بتوان برشمرد:
1- حضرت زینب(س) 4 یا 5 ساله بودند که به خانه‌شان هجوم آوردند و به پدر و مادر بزرگوارشان جسارت‌ها کرده که پس از مدت کوتاهی منجر به شهادت حضرت فاطمه(س) شد.

2 – شاهد بودند که چگونه 25 سال حضرت امیر(ع) خون دل خوردند تا بتوانند از انحرافات به‌وجود آمده در جامعه مسلمین تا بالاترین حد ممکن جلوگیری کنند. چنان‌که طبق فرمایش ایشان، این سال‌ها را در حالی پشت سر گذاشتند که گویی «استخوانی در گلو» داشته‌اند.

3- شاهد بودند که در دوران خلافت 5 ساله پدر ارجمندشان، توطئه‌گران و دسیسه‌چینان چگونه باعث ناآرامی‌ها و ناملایماتی شدند که 3 جنگ داخلی جمل، نهروان و صفین را رقم زدند.

4- همچنین شاهد بودند که چگونه جهل و نادانی عوام و حرص و آز دنیاطلبان، شمشیری شد بر فرق مبارک حضرت علی(ع) که حتی مجبور شدند شبانه و مخفی مانند مادر بزرگوارشان - حضرت فاطمه(س)-  پدر را نیز به خاک سپارند.

5- شاهد بودند که پس از شهادت پدر، چگونه کوفیان با برادر بزرگوارشان امام‌حسن(ع) بیعت کردند، اما دیری نپایید که پیمان‌شکنان، امام خویش را تنها گذاشته و به اردوگاه معاویه رفتند و حتی کار تا جایی پیش رفت که قصد جان امام کرده که موفق نشدند اما در نهایت ایشان را به پذیرش پیمان صلح با معاویه مجبور ساختند.

6- شاهد بودند که دشمنان پس از مراجعت امام حسن(ع) به مدینه، بازنایستادند و حتی در خلوت خانه ایشان رخنه کرده و توسط خبیث‌ترین انسان یعنی جعده (همسر امام حسن(ع)) موفق شدند به ایشان زهر بدهند و حضرت زینب(س) نیز شاهد پاره‌های جگر برادر بود و تیرباران شدن تابوت تا اینکه غربت بقیع، امام(ع) را دربرگرفت.

7- و اما حضرت زینب(س) شاهد بودند که چگونه کوفیان امام‌حسین(ع) را نزد خویش فراخواندند که یاریش کنند، اما دیدیم که در کربلا به وعده‌هایشان عمل نکردند و حضرت زینب(س) دیدند که هفتاد و دو تن از شریف‌ترین انسان‌ها چگونه از صبح تا عصر روز عاشورای سال 61 هـ. ق، زمین کربلا را سیراب کردند، اما آب به خیمه‌ها نرسید.

8- و اینک، حضرت زینب(س) دگر تنها شاهد کاروان اسیران کوفه و شام نیست، بلکه سپهسالار کاروان و حامی امامت امام سجاد(ع) و پیام‌آور نهضت حسینی است و همچنین افشاکننده و رسواکننده چهره واقعی حکومت بنی‌امیه.

احقاق حق

حضرت زینب(س) با ایراد خطبه تاریخی خود، لرزه بر اندام ظلمت‌نشین شام می‌اندازد. ایشان در بخشی از آن خطبه خطاب به یزید می‌فرمایند: «سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است و درود خداوند بر پیغمبر و همه خاندان او باد. خدای سبحان راست گفت سزای آنها که کار زشت کردند، آن باشد که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن استهزاء‌ کردند.‌ای یزید! آیا پنداری که چنین اطراف زمین را بر ما بستی و راه چاره بر ما مسدود ساختی ما نزد خدا خواریم و تو گرامی بودی و این غلبه تو بر ما، از آبروی تو است نزد خدا.

پس تکبر نمودی و به‌خود بالیدی. آیا قول خدای تعالی را فراموش کردی؟ کافران نپندارند که چون مهلت دادیم به آنها خوبی ایشان خواستیم. ما آنها را مهلت دادیم تا گناه خود را بیشتر کنند و آنها را عذابی باشد خوارکننده... از روی بغض و عداوت به سوی اهل‌بیت رسالت نظر می‌کنی و از کشتن ایشان هیچ پروا نداری. با نهایت فرح و سرور چوب می‌زنی بر لب و دندان
 سید جوانان بهشت که بوسه‌گاه حضرت رسالت بود و تحسین می‌طلبی از کافران گذشته خود که در جهنم‌اند و تقرب می‌جویی به سوی ایشان....که در همین زودی نزد آنان روی و آرزو کنی کاش دستت خشک شده بود و زبانت گنگ و کاش از مادر متولد نشده بودی و آنچه عمل کرده بودی، نمی‌کردی. خدایا داد ما را بستان و از این ستمگران انتقام ما را بگیر و خشم خود را فرود آور بر آنکه خون ما را ریخت....پس حمد می‌کنم خدایی را که اول ما را به سعادت و مغفرت ختم کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گردانید. از خدا می‌خواهم که ثواب آنها را کامل کند و بیفزاید و خود بر ما نیکو خلف بود.»

پس از مدتی یزید، شخصی به نام نعمان‌بن‌بشیر که یکی از اصحاب پیامبر(ص) بودند را طلبید و دستور داد تا خاندان امام حسین(ع) را به مدینه بازگرداند. در راه بازگشت، به تقاضای حضرت زینب(س) و دیگر بازماندگان ابتدا ایشان به کربلا آمده و به عزاداری پرداختند و سپس راهی مدینه شدند.قافله در نزدیکی مدینه به دستور امام سجاد(ع) در محلی ساکن شد. هنگامی که خبر مراجعت بازماندگان کربلا به مردم مدینه رسید، آنان با ناله و شیون به سوی حضرت زینب(س) شتافتند و پس از ایراد خطبه امام سجاد(ع) به سوی شهر حرکت کردند.در این اثنا حضرت زینب(س) خود را به قبر پیامبر(ص) رساند و ندا کرد:«ای جد بزرگوار، همانا که برادرم حسین را کشتند و من خبر شهادت او را برای تو آورده‌ام.»

افق‌های زندگی

حضرت زینب(س) طی زندگی پر فراز و نشیب خود سفرهای متعددی را انجام دادند که بیشتر آنها جنبه تاریخی قابل توجهی دارد. مسافرت‌های ایشان را می‌توان به 8 بخش مهم تقسیم کرد که عبارتند از:سفر اول ایشان که راحت و در کمال آسایش بود و آن هنگامی بود که امیرالمؤمنین(ع) به‌منظور تغییر مرکز خلافت از مدینه به قصد کوفه حرکت فرمود. در این سفر آن حضرت همراه پدر، برادران، همسرشان و جوانان بنی‌هاشم بودند.
در سفر دوم، حضرت زینب(س) همراه برادرانش از کوفه به جانب مدینه عزیمت کرد. در این سفر هر چند قلب آن بانوی بزرگوار از شهادت پدر و دیگر وقایع جریحه‌دار بود اما با عزت وارد مدینه شدند.

سفر سوم با برادرشان امام حسین(ع) و سایر فرزندان امیرالمؤمنین(ع) و در پی بیعت نکردن ابی‌عبدالله(ع) با یزید از مدینه و به مقصد مکه معظمه است.سفر چهارم از مکه به سوی کربلا بود. در این سفر نیز برادرشان امام حسین(ع) و سایر فرزندان امیرالمؤمنین(ع)، اولاد امام حسین(ع) و گروهی از اصحاب پیامبر(ص) همراه وی بودند. این سفر در پی ارسال نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع) و اعلام آمادگی آنان در حمایت از ایشان صورت گرفت که عاقبت‌الامر به واقع خونین کربلا انجامید.

سفر پنجم که با مسافرت‌های قبلی آن حضرت تفاوت‌های اساسی دارد از کربلا به کوفه است. در این سفر که همراه با محنت و رنج بود، حضرت زینب(س) همچون کوهی استوار، سالار کاروان‌ اسرا و پیام‌آور نهضت حسینی است.سفر ششم آن بانوی عصمت و طهارت از دارالاماره کوفه به سوی دارالخلافه شام بود.

 این مسافرت حضرت زینب(س) نیز که در آن چهل منزل پیموده و صدمه‌های بی‌شماری دیده و خسته، گرسنه، تشنه و داغدیده شده، همراه با غم و اندوه فراوان بود. تا آنکه در قصر سبز یزید با ایراد خطبه تاریخی خود لرزه بر اندام حکومت بنی‌امیه  انداخت.سفر هفتم از شام به مدینه و مراجعت به وطن بود. هر چند این سفر به منزله پایان دوران اسارت ایشان محسوب می‌شود ولی با دلی سوخته و روانی گداخته از غم از دست دادن برادر، پا بر شهر پیامبر(ص) گذاشت.

سفر هشتم نیز از مدینه به مقصد شام و به اتفاق شوهرشان عبدالله‌بن‌جعفر طیار است. همانجا بود که آن حضرت پس از پشت سرگذاشتن یک زندگی پر فراز و نشیب اما با عزت چشم از جهان فرو بست.

کد خبر 85048

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز