یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۳
۰ نفر

مسیح علوی: سال‌ها پیش، زمانی که برای نخستین‌بار پای برنامه «دوربین مخفی» به تلویزیون باز شد، همزمان با این حضور واکنش‌های متفاوتی را نیز برانگیخت

بینندگان تلویزیونی که تا آن زمان تنها در قالب میان برنامه‌هایی با عنوان لحظه‌های دیدنی و خیلی قبل‌تر برنامه محبوب «دیدنی‌ها» شاهد چنین تصاویری بودند، به ناگاه با دوربین مخفی ایرانی مواجه شدند که سعی داشت تا با الگوبرداری از مدل‌های مشابه خارجی، نمونه‌ای وطنی را از آنچه در این برنامه‌ها دیده‌ایم به ما عرضه کند. همان‌گونه هم که می‌شد پیش‌بینی کرد و قبل‌تر اشاره شد، واکنش‌ها متفاوت بود.

عده‌ای با تماشای این برنامه مشتری دائمی آن شدند و هرهفته پای گیرنده‌ها از به اصطلاح شوخی‌های بازیگران دوربین مخفی غش و ضعف کردند و از خنده ریسه رفتند و عده‌ای نیز شمشیرها را از روبسته و به مصاف کارگردان-  مجری برنامه «امیرحسین قهرایی» رفتند که در آن زمان برنامه او با انتقادهای تندی از سوی منتقدان برنامه‌های تلویزیونی و کارشناسان اجتماعی مواجه شد.

مجله «فیلم» حدود 12 سال پیش پرونده ویژه‌ای به موضوع دوربین مخفی اختصاص داد و «شاهرخ دولکو» در یادداشتی با عنوان «پاسخ من به دوربین مخفی یک مشت محکم خواهد بود» به این برنامه تاخت.

به طور کل واکنش‌ها در زمان پخش دوره نخست برنامه دوربین مخفی، بیشتر مثبت بود تا منفی؛ البته  واکنش بیننده عام که معمولا علاقه وافری به خندیدن به رفتارهای دیگران دارد، قابل پیش‌بینی بود و اکنون نیز برای مثال می‌توانید یک‌بار در خیابان با سربه داخل شیشه مغازه‌ای بروید و توجه کنید در کنار شما چند نفر از فرط خنده زمین را گاز می‌زنند!

اگرچه کارگردان و عوامل تهیه و تولید برنامه دوربین مخفی مدام در اظهارنظرهایشان سعی داشتند تا با این ادعا که الگوی آنها برنامه‌های غربی نیست و هدف‌شان جدا از طنز صرف و خنداندن است کارشان را توجیه کنند، اما نتیجه همیشه حول‌وحوش همین موضوع می‌چرخید.

باز هم اظهارنظر «مهران غفوریان» در برنامه طنز پربیننده «حرف‌توحرف» با این جمله معروف؛ «یعنی چی آدم بشینه به ترکیدن مردم بخنده!» را به خاطر بیاورید که در آن زمان نشان‌دهنده نگرش مخاطبان خاص به برنامه‌هایی از این دست بود و نشان می‌داد دوربین مخفی دست‌کم توانسته در جامعه آن روز واکنش‌های متفاوتی، برانگیزد.

اکنون با گذشت نزدیک به 12سال از زمان پخش دوره نخست برنامه‌های دوربین مخفی، شاهدیم که گروه تولید این مجموعه با تغییراتی جزیی در عوامل، شیوه اجرا و کارگردانی که بیشتر در دکور برنامه خلاصه شده، سر از شبکه 5سیما درآورده‌اند.

این اتفاق که در نوروز 88 رخ داد در ادامه به آخر هفته‌ها نیز کشیده شد و اکنون هر پنجشنبه شب، برنامه دوربین مخفی با کارگردانی و اجرای قهرایی که در کنار خود مانند گذشته از حضور همسرش «نسرین رفشا» به عنوان نویسنده آیتم‌ها بهره می‌برد، توانسته مانند سابق موافقان و مخالفانی برای خود دست و پا کند؛

اگرچه به مانند دوره گذشته، هیچ‌کدام از انتقادها و حتی عصبانیت‌ها، تاثیری در شیوه اجرایی این برنامه نداشته است.

قهرایی که معتقد است برنامه او تفاوت فاحشی با دوربین مخفی‌های سایر نقاط جهان دارد در نوشته‌ای به قلم همسرش کوشیده تا پاسخ انتقادهای احتمالی را که معلوم است از قبل برای آن برنامه‌ریزی کرده بوده در وبلاگ دوربین مخفی بدهد.

اگرچه هنوز اظهارنظر رسمی درباره این برنامه از سوی منتقدان ارائه نشده و جز در چند یادداشت معدودو منتقدانی به دوربین مخفی جدید تاخته‌اند، اما این‌بار در بین مخاطبان عام که سطح سلیقه‌شان از 12سال پیش تاکنون و با علم به همان برنامه‌های سایر نقاط جهان، افزایش یافته نیز واکنش‌های تندی شاهد هستیم.

قهرایی در قالب بیانیه از پیش طراحی‌ شده‌ای که به قلم رفشا به نگارش درآمده و آن را می‌توان به مثابه «دست‌پیش گرفتن» نیز تلقی کرد، گفته است: «ما از همان گام‌های اول از طنز صرف جدا شدیم. بدین‌ترتیب که انسان را به عنوان فردی از جامعه [درنظر گرفتیم] که همه رفتارهایش، چه مثبت و چه منفی، اثر مستقیم روی جامعه‌اش دارد، پس چرایی اعمالش مهم است...»

بینندگان تلویزیون حتما آن قسمت از دوره قبلی دوربین مخفی را به یاد می‌آورند که مردی گوسفند در آغوش سوار تاکسی می‌شد تا عکس‌العمل سایر مسافران به تصویر کشیده شود! نیازی نیست که به واکنش مسافران از همه جا بی‌خبر اشاره کنیم اما این پرسش مطرح می‌شود که در مقابل چنین رفتاری چه واکنشی باید بروز داد که با چرایی اعمال انسان منافات نداشته باشد؟

یا اینکه در پس پرده‌ سوارشدن مرد گوسفند به دست چه چیزی جز طنز صرف نهفته است؟ اگر در آن زمان پاسخ دولکو و منتقدان شبیه او «مشت محکم» بود، به نظر شما اکنون در مقابل راننده‌ای که کم‌بینا است و به بهانه درآوردن خرج زندگی مسافرکشی می‌کند و شما سوار بر مرکب او در ترسی دائمی و وحشتناک، قید رسیدن به مقصد را می‌زنید، چه پاسخی می‌توان داد؟

اینکه در خودرویی این چنین دست به سینه بنشینیم و یا برای راننده دل بسوزانیم، نشان‌دهنده رفتار درست ماست یا فرهنگ بالای شهرنشینی؟ آیا آن مرد یا زنی که از ترس، دودستی صندلی‌های ماشین را چسبیده‌اند و به راننده به ظاهر ناشی التماس می‌کنند، آنها را پیاده کند، شهروندانی بی‌مسئولیت و بی‌جنبه‌اند؟

در این رفتار کدام «چرایی» نهفته است که کارگردان و نویسنده هم خانواده دوربین مخفی بر رسیدن به آن تاکید دارند؟ آیا قهرایی تایید می‌کند که واکنش بیننده تلویزیونی به چنین صحنه‌ای جز خنده و ریسه‌رفتن چیز دیگری نیست؟

بد نبود آقایان برای رسیدن و این پاسخ‌ها یک شب مهمان تلویزیون شهری «پارک ملت» می‌شدند و واکنش مخاطب عام را که چیزی جز قهقهه به ترس آن پیرمرد و پیرزن نبود، با چشمان‌شان می‌دیدند تا دیگر ننویسند و نگویند که «آنچه مسلم است، برنامه‌های دوربین مخفی موفق شد از چارچوب مطلق شوخی و خنده فراتر رود و مزاح‌کنان بسیاری الگوهای اجتماعی را که بدون دلیل مبدل به دیوار محکم عادت شده‌اند به زیر سؤال ببرد...»

به احتمال زیاد منظور گوینده این جمله‌ها از الگوهای اجتماعی؛ دفاع از حقوق شهروندی، اعتماد، احترام، ایثار، فداکاری و امثال اینهاست که بدون همین تلاش چشمگیر دوربین مخفی هم مدت‌هاست که از جامعه ما رخت بربسته‌اند!

نگارنده به این دلیل که از همان ابتدا طرفدار نظریه «مشت محکم»‌ بود، هیچ‌گاه سعادت تماشای این برنامه را جز در 2قسمت عیدانه‌اش به‌دست نیاورد که آن هم اگر معذوریت خانوادگی نبود، به یقین میسر نمی‌شد.

اما در همان برنامه‌ها آنقدر از دست خنده‌های روی اعصاب بازیگران و لبخند و رفتار حق‌به‌جانب کارگردان- مجری این برنامه و قهقهه اعضای فامیل حرص خوردم که قید دیدن قسمت‌های بعدی این برنامه آموزشی(!) را ولو به دیده نقد زدم و ما را همین 2قسمت از سفره پربرکت آقایان و خانم‌ها برای یک عمر جنگ اعصاب بس!

امیرحسین قهرایی حتماً و آن‌گونه که شخصیت و تحصیلات او نشان می‌دهد(او فارغ‌التحصیل فیلمسازی از انگلستان است و خود را پدر معنوی برنامه‌های دوربین مخفی ایران می‌داند!) تایید خواهد کرد که از التماس آن جوانک شهرستانی که در مقابل درخواست مرد به‌ظاهر ناتوان (که بعداز حضور پلیس فرضی مشخص می‌شود موادفروش فرضی بوده و برای او شماره‌تلفنی گرفته و پیغامی می‌رساند که هیچ اثری از مواد مخدر در آن نیست و حالا به گریه افتاده است) به وجد نیامده و احساس نکرده که جامعه ما را اصلاح کرده است!

یا اینکه حتماً اذعان خواهد کرد که قسم‌هایی که جوان به جان مادر و پدرش می‌خورد و اینکه کارگر است و برای یک لقمه‌نان حلال به تهران آمده، دلش را به درد نیاورده است. گو اینکه، بیننده با دیدن این تصاویر نه‌تنها به این گفته‌ها و  نوشته‌های از پیش طراحی شده، بلکه به هر وجدانی شک می‌کند که چگونه با به‌مرز سکته ‌رساندن یک نفر حاضریم برنامه‌ای چند دقیقه‌ای برای خنده و فقط خنده، روی آنتن بفرستیم!
***
مخاطبان این نوشته، همه عوامل تولید برنامه‌های دوربین‌مخفی در ایران و سراسر جهان هستند؛همان دوستانی که شعار می‌دهند، هدف ما آموزش رفتارهای اجتماعی صحیح به شهروندان است، همان‌ها که معتقدند خنده برای بدن لازم است و به نظریه پزشکی بسنده می‌کنند که عنوان‌می‌کنند  15دقیقه خندیدن در روز مساوی با  15 دقیقه ورزش است (چه جالب! پس تا اطلاع ثانوی هه‌هه‌هه...) قهرایی در بیانیه‌ای که به قلم همسرش منتشر کرده، گفته: مسلم است که در مقابل یک حرکت پیش‌بینی‌نشده و ناگهانی، برخوردهای متفاوت و غالباً جالبی بروز می‌کند.

آنچه ما را قدم‌به‌قدم از طنز صرف به یک حرکت هدفمند اجتماعی متمایل کرد، برخورد بسیار جالب و باورنکردنی بود که در آمارگیری‌های دقیق‌تر، نتیجه‌گیری‌های خوبی به‌دست می‌داد و در مقصد نهایی، تأثیر بر تماشاگران برنامه بود. در یک جمع‌بندی روانشناختی، تغییرات حاصل ‌روی بسیاری رفتارهای اجتماعی، محسوس و ناباورانه‌بود.

کارگردان محترم حتماً تایید خواهند کرد که هنوز دوربین تلویزیون برای شهروندان ما (بلکه همه جهان) وسیله‌ای جذاب است که همواره می‌کوشند تا در برابر آن، رفتاری درخور توجه از خود بروز دهند.

نمونه این موضوع را می‌توانید در گزارش‌های مردمی سیما به‌وفور ملاحظه کنید. پس چگونه مدعی می‌شوند که واکنش‌ها جالب و نتیجه‌گیری‌ها خوب بوده است؟

حتماً انتظار دارند پیرمردی که با حرکات منحصربه‌فرد بازیگر خوشمزه دوربین‌مخفی به مرز سکته رسیده است وقتی می‌فهمد با دوربین‌مخفی مواجه شده، روی زمین بیفتد، موهایش را بکند، گریه کند و همان‌جا جان بدهد! دوربین تلویزیون پدیده‌ای غریب است که باعث می‌شود برای حفظ آبرو، خشم و عصبانیت‌تان را فرو بخورید، لبخند بزنید و روبه‌آن دست تکان دهید.

آدمی که مضحکه دوربین شده به‌خوبی می‌داند از وقتی که روبه‌دوربین دست‌ تکان می‌دهد تا قطع تصویر، هنوز هم زیر نظر است و کوچک‌ترین رفتار او باعث شگفتی بیننده و خوشحالی عوامل می‌شود؛

پس به‌راحتی قید مشت محکم را می‌زند. به‌نظر می‌رسد، بهتر است که آسمان و ریسمان نبافیم و به واقعیت‌های جامعه با عینکی دقیق‌تر نگاه کنیم!بهتر است خیلی راه دوری نرویم. اعتراف به اینکه این برنامه هدفی جز خنداندن مردم ندارد، کار سختی نیست و عوامل این برنامه می‌توانند مطمئن باشند، کسی آنها را به خاطر این کار مجرم نخواهد دانست و مجازات نخواهد کرد.

دوست سینماگر دیگری همین‌روزها و در حالی‌که سینما شتاب بیشتری به سیر قهقرایی خود داده در کمال صداقت به این موضوع اعتراف کرد و نه‌تنها فیلمش رکورد فروش را شکست، بلکه نامه‌های پرمهر و محبتی نیز دریافت کرد.

بدنیست اعتراف کند که بازیگرشان وقتی نخ به دندان می‌بندد و در پارک ملت، مردم را سر کار می‌گذارد تا دندانش را بکشند، نه‌تنها برنامه‌ای برای آموزش نداشته، بلکه هدفی جز خنداندن آن چند میلیون نفر پای گیرنده تلویزیونی نداشته است.

متأسفانه این عادت ناپسند ماست (بد نیست برای این عادت هم یک آیتم طنز طراحی شود!) که همه‌چیز را در بسته‌بندی زیبایی، توجیه‌گرایانه عرضه کنیم. در این زمانه هم چه توجیهی بهتر از آموزش اخلاق و رفتارهای اجتماعی که همه مدعی آن هستند.

جالب اینکه در این زمانه کسی به ریشه‌یابی بداخلاقی‌ها و رفتارهای ناپسند اجتماعی نمی‌پردازد و برای رفع بنیادین آنها فکری نمی‌کند. شهرهای ما هر روز ملغمه‌ای از انواع و اقسام رفتارهای عجیب‌وغریب اجتماعی است.

آنچنان که حتی صدای گردشگران خارجی را هم درآورده است!نگاهی به اتوبوس‌ها، تاکسی‌ها، مترو، خیابان‌ها، سطل‌های زباله و... نشان می‌دهد که از خشت اول بنا را کج نهاده‌ایم و تا ثریا هم بالا رفته‌ایم.

حرکت دوربین مخفی اگر آنگونه که مدعی هستند اخلاقی و در جهت آموزش صحیح رفتارهای اجتماعی باشد(که شک دارم) بسیار نیکو است، اما آموزش، شیوه‌های بهتری نیز دارد که از حوصله این بحث خارج است.

آقایان و خانم‌های دوربین مخفی! شما معلم اخلاق نیستید و بابی  اخلاقی نمی‌توان درس اخلاق داد!

قدرت و دوربین

قدرت برنامه دوربین مخفی درگرو دوربین است. مردم نیز در برابر آن خلع‌سلاحند و باتوجه به این موضوع بهترین فرصت فراهم شده تا دوربین مخفی به‌راحتی جولان دهد و آنچه از توان دیگران خارج است را به‌راحتی انجام دهد.

دوربین مخفی به‌راحتی مجاز است تا سد‌معبر کند، ترافیک را سنگین کند، تصادف کند، از چراغ قرمز عبور کند و... آن هم تنها برای اینکه به دیگرانی که نه بر حسب عادت بلکه بر سر اجبار مجبورند رفتاری از خود بروز دهند، ثابت کند بیشتر و بهتر از دیگران می‌فهمد و می‌داند.
باید پرسید هدف از تولید بر نامه دوربین مخفی چیست؟

اگر خنده است، باید پرسید این خنده به چه قیمتی به دست می‌آید؟ و اگر هدف آموزش رفتارهای صحیح شهروندی به مردم است، باید پرسید که آیتم‌های دوربین مخفی بر اساس چه معیار روانشناسی و جامعه‌شناسی طراحی شده است؟

کد خبر 82078

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز