همکلاسی‌های آرمیتا هم آن روز را این‌طور روایت کرده‌اند: آن روز مثل همیشه که باهم قرار داشتیم اول من به ایستگاه مترو رسیدم و بعد هم آرمیتا آمد؛ همه چیز عادی بود، آهنگ گوش کردیم، حرف زدیم و کلی خندیدیم.

آرمیتا گراوند

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس: این‌ها صحبت‌های آغازین «فاطمه» همکلاسی، دوست صمیمی و همراه «آرمیتا گراوند» است که چندی پیش روز پیش در مترو دچار حادثه (بیهوشی) شد. 

فاطمه می‌گوید: ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت به زمین افتاد و سرش با زمین (حاشیۀ سکو) برخورد کرد.

وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر او زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال دادیم و برای نجاتش تلاش کردیم.

مهلا، دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود نیز در ادامه این گفت‌وگو با تشریح چگونگی ماجرا گفت: آن روز (یکشنبه) مثل همۀ روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند.

برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد.

فاطمه دست‌های آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیۀ سکو منتقل کردیم.

انگار آرمیتا مُرده بود، اما با تلاش ماموران مترو و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.

کد خبر 802231

پر بیننده‌ترین اخبار جامعه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۲۱:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۶
    41 17
    چرا فیلم داخل مترو را نشان نمی دهید اگر راست می گوئید ؟