وقتی قاضی دادگاه، «کامرون برون» ۴۷ ساله بیکار را مجبور به پرداخت هزینه زندگی دخترش کرد، هیچ وقت گمان نمی‌کرد که او برای خلاص شدن از شر این هزینه، دختر چهارساله‌اش را از یک صخره ۱۲۰ پایی به درون اقیانوس پرتاب کند. این خبر مربوط هفته نامه سرنخ ۱۷ مردادماه۱۳۸۸ است.

کامرون برون و دختر چهار ساله‌اش

به گزارش همشهری آنلاین،  دادگاه «برون»، حالا از جنجالی‌ترین دادگاه‌های‌ آمریکاست. او اتهام را به هیچ وجه نمی‌پذیرد. پت هریس، وکیل مدافع برون، البته بر بی‌گناهی موکلش اصرار دارد و معتقد است که پرتاب شدن «لورا سارن» از صخره کاملا تصادفی بوده و هیچ عمدی در کار نبوده است اما کرگ‌هام، دادستان دادگاه با بررسی سابقه برون، شواهدی آورده که نشان می‌دهد برون از همان ابتدا با داشتن بچه مشکل داشته است.

او می‌گوید: «وقتی برون فهمید که «سارا کی مارر» مادر لورا باردار است، عصبانی شد و از او خواسته فورا بچه را سقط کند. اما سارا این کار را نکرد. وقتی لورا به دنیا آمد، برون او را به عنوان فرزند خود قبول نداشت برای همین تست دی‌ان‌ای از لورا گرفته شد تا به آقای برون ثابت شود که او پدرش است. پس کاملا مشخص است که او از پدر بودن خودش متنفر بوده و هست!»

وکیل مدافع پدر لورا اما چیز دیگری می‌گوید: «برون در این سال‌ها اجازه ملاقات دخترش را نداشت و وقتی فهمید که این اجازه به او داده شده با اشتیاق به دیدن لورا رفت. برون همیشه یک عکس کوچک از لورا در کیف پولش داشت و در جمع دوستانش بارها از دخترش حرف زده بود. حتی یک هفته قبل از این اتفاق به دادگاه رفت تا یک دادخواست برای بیشتر دیدن دخترش پر کند.» اما دادستان نظر دیگری دارد: «با این حال داستان اینجا تمام نمی‌شود.

بازخوانی یکی از جنجالی‌ترین دادگاه های آمریکا | این پدر بی رحم دختر چهار ساله‌اش را از صخره پرتاب کرد
لورای چهار ساله توسط پدرش از صخره ۱۲۰ پایی پرتاب شد

زمانی که برون متوجه می‌شود دیگر راهی برای انکار لورا وجود ندارد، مادر و دختر را ترک می‌کند و بعد از سه سال که از طرف دادگاه مجبور به پرداخت ماهانه ۱۰۰۰ دلار برای هزینه زندگی لورا می‌شود، دخترش را می‌بیند. در این چهار سال او کمتر از دو هفته با دخترش بوده است.» دادستان مدعی است برون روز حادثه، لورا را به بیرون شهر روی یک صخره ساحلی، جایی که کسی آنها را نمی‌دیده، برده و او را به درون اقیانوس هل داده است.

کی مارر، مادر لورا در جایگاه شهود گفت: «رابطه من و برون تا زمانی که خبری از بچه نبود بسیار خوب بود اما پس از آن ما دائما با هم دعوا داشتیم تا اینکه او ما را ترک کرد. آن روز هم قرار بود برون، لورا را از مهدکودک پیش خودش ببرد. دادگاه به او اجازه داده بود بچه را هفته‌ای چند بار ببیند. من به مهدکودک زنگ زدم و با لورا صحبت کردم. لورا گریه کرد و گفت که نمی‌خواهد پدرش را ببیند. برای همین تصمیم گرفتم خودم دنبال لورا بروم اما زمانی که به آنجا رسیدم دیر شده بود و برون او را با خودش برده بود. اوایل شب برون تنها به خانه برگشت. من فکر کردم که او لورا را دزدیده اما برون گفت که لورا از صخره به پایین پرتاب شده و تنها صدای جیغ او را شنیده است».

در تمام طول دادگاه برون خیلی آرام پشت میز متهم نشسته بود و به حرف‌های قضات گوش می‌داد. شاید او هنوز نمی‌داند که اگر گناهکار شناخته شود مطمئنا به حبس ابد بدون اجازه مرخصی، محکوم خواهد شد.

کد خبر 759219
منبع: همشهری سرنخ

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha