برند هایی هستند که با آن ها خاطره داریم؛ شاید گوشی اول ما از همین برند ها باشد، مانند نوکیا، سونی، اچ تی سی، ال جی و موتورلا. اما مسأله امروز این است؛ بودن یا نبودن این برندها؟ آیا باید از شکست این برندها درس گرفت یا از ماندگاری برندهایی مثل سامسونگ وآیفون و برندهای چینی؟ در اینجا می خواهیم بررسی کنیم که چگونه کمپانی های بزرگی که روزی حجم بزرگی از بازار تلفن همراه را در اختیار داشتند، به نحوی در مسیر زوال قرار گرفتند و چگونه دیگر کمپانی های موبایل سازی بازار آنها را در اختیار گرفتند. ما در اینجا به چند مورد اساسی بر می‌خوریم که به ما کمک می کند تا یک بررسی نسبتاً اجمالی داشته باشیم و دلیل اینکه کمپانی‌ها از قله سعادت به دره سقوط رفتند را پیدا کنیم.
علل شکست کمپانی های بزرگ دنیا مانند شرکت ماشین سازی ولوو و یا نوکیا، یاهو و حتی کنکورد که روزی در دنیا سروری میکردند، تقریبا شبیه به هم هستند.
در این مقاله یک توضیح فهرست وار درباره علت شکست این کمپانی های مشهور و مشکلات داخلی یا خارجی ارائه می کنیم.
روی صحبت ما با دنیای تکنولوژی است و تمرکزمان بیشتر بر این دنیا است. یک دندان پوسیده معمولا یک باره سوراخ و پوسیدگی خود را همراه با درد نمایان می‌سازد این درحالی هست که این پوسیدگی از سال های قبل شروع شده که یا جدی گرفته نشده و یا دیده نشده است.
برگردیم به دنیای گوشی و تلفن همراه؛ در اینجا تیم موبایل 7 میخواهد بررسی کند که چرا این برند های دوست داشتنی و خاطره انگیز برای همیشه از دنیای تکنولوژی جا ماندند .در مرحله نخست میریم سراغ خان اول که نوکیا هست. تقریبا فروپاشی این شرکت آینه عبرت و مثال برای دیگر کسب کار ها شد. آدم را یاد این بیت شعر فردوسی طوسی می اندازد
منی چون بپیوست با کردگار
شکست اندر اورد برگشت کار
توضیحی کوچیک در مورد این بیت و تشابه حال شرکت نوکیا و جمشید شاه؛ جمشید شاهنامه به قدری مغرور شد و جایگاه خود را بالا دید و نصایح و پند بزرگان هزار مورد دیگر را نادیده گرفت که سقوط کرد. راهی که نوکیا پیش گرفت این بود که انتظار داشت پیشرفت های تکنولوژی با نوکیا منطبق شود نه نوکیا باموج های پیشرفت مداوم و همین موج ها هم باعث غرق شدن نوکیا شد به قول معروف پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد.
معمولاً در کلاس های آموزشی انگیزشی و مدیریتی، نوکیا را مثال می زنند که چگونه از سرغرور به چاه سقوط رسید ولی می خواهم یک مثال دیگر بزنم که هیچ کس آن را بازگو نمی کند .در ابتدا سراغ شاگرد زرنگ کلاس می رویم؛ کمپانی آوانگارد و اولین های غول تکنولوژی تایوانی اچ تی سی. برای معرفی اچ تی سی باید گفت اولین گوشی اندرویدی و اولین گوشی که دوربین دوگانه داشت و قابلیت گرفتن عکس پرتره داشت. آن زمان که اکثریت گوشی ها از جنس پلاستیک بودند، در گوشی اچ تی سی آلیاژی از جنس فلز سبک در بدنه گوشی ه به کار برده می شد. اچ تی سی همواره کار را به نحوه احسنت انجام میداد و دنبال کمال بود. کیفیت پخش صدای اچ تی سی بی نظیر بود. در واقع باید گفت تیم طراحی اچ تی سی گوشی موبایل طراحی نمیکرد بلکه یک سمفونی گوش نواز یا یک اثر هنری خلق میکرد. همه چیز را در حد کمال میخواست و به کمتر از آن راضی نمیشد همچون شرکت ولوو که ماشین های این شرکت جزو مطمئن ترین و امن ترین ماشین های جهان به شمار می آمد ولی هردو به یک سرنوشت دچار شدند.
کجای راه را اشتباه رفتند و چرا بازی را به رقبای خود باختند؟ همواره تحقیقات و توسعه نواوری بخش اعظمی از هزینه های یک شرکت را شامل میشود که اگر این هزینه ها مدیریت نشود، باعث تباهی خواهد شد. بعد از تغییر مدیریت کمپانی اچ تی سی طراح های ارشد آن جذب دیگر شرکت ها شدند. در واقع نخبه های اچ تی سی مجبور به مهاجرت شدند. برندی که در سال 2014برنده بهترین دیزاین و طراحی و بهترین گوشی سال شده بود، به بیراهه رفت. اچ تی سی سلایق مشتری را نفهمید و جلو تر از سلیقه مشتری قدم برداشت؛ به عنوان مثال دوربین دوگانه جنبه فانتزی گرفت و در کل این طراحی های جلو تر از زمانه، هزینه تمام شده محصول را بالاتر برد و در واقع سود برند هایی مثل سونی و ال جی و اچ تی سی کم تر و کم تر شد.
برند بعدی که جای خالی آن در بازار حس میشود برند سونی است. گوشی های ضد آب با ماژول دوربین معرکه که در زمان خود شاهکار بود، برمیگردد به سابقه سونی در ساخت و تولید دوربین فیلم برداری. در واقع سونی دوشا دوش سامسونگ در فروش بود و البته با کیفیتی صد البته بالاتر. شرکت سونی وقتی متوجه شد که دیگر گوشی هایش برای شرکت نه تنها سود ندارد بلکه در حال ضرر دهی هم هست. پس به یک باره تصمیم نهایی را گرفت و از سد پدیده کنکورد گذشت و تولید گوشی را متوقف کرد. در اینجا بد نیست درباره پدیده کنکورد یک توضیح مختصر بدهیم؛ شرکت فرانسوی و انگلیسی طراح هواپیما کنکورد، در حال طراحی و ساخت یک هواپیما مسافربری سوپر سونیک بودند ولی در قسمت بازاریابی و فروش دچار شکست قاطع شده بودند به طوری که تمامی خطوط هوایی از خرید آن بنا به دلایل زیست محیطی(ایجاد صدای زیاد هواپیما) و هزینه تمام شده آن هم برای هواپیمایی با ظرفیت کم مسافرو بالا بودن هزینه نگهداری امتناع میکردند . تصمیم درست وعاقلانه این بود که پروژه کنار گذاشته شود و بیشتر برای آن هزینه نشود ولی به هر دلیل نمیتوانستد پروژه کنکورد را کنار بگذارند . این پدیده که یک شرکت هیچ منفعتی از یک کاری نمی‌برد و حتی ضرر هم میدهد ولی آن را کنار نمیزارد به پدیده کنکورد معروف است. حال بر میگردیم به شرکت سونی؛ تصمیم هم سخت و هم آسان بود. آنها انرژی و سرمایه و مهندسین خود را در نقاط قوت سونی مصرف کردند مثل گسترش کنسول بازی پلی استیشن و یا تلویزیون ها و همچنین همانند شرکت هواوی یکی از اقداماتی که برای بیرون کشیدن خود از این منجلاب انجام دادند، خرید اقساطی لپ تاپ و کالاهای دیگر این کمپانی بود اما در نهایت دندان پوسیده را کشیدند.
مثال بعدی که جزو شرکت های شکست خورده است، شرکت چینی هواوی هست.
شرکت هواوی در حالی که پله های ترقی را دوتا یکی بالا رفته و قله های سعادت را یکی پس از دیگری طی میکرد، هیچ وقت یک عامل خارج از سیستم هواوی را در معادلات خود لحاظ نکرده بود و آن هم تحریم امریکا علیه این غول تکنولوژی بود. در واقع هواوی در زمینه حفظ اطلاعات و اسرار کاربران خود چندان متعهد نبود .در کم تر از یک سال هواوی یک سقوط ازاد معنا دار را تجربه کرد که حتی در تامین قطعات برای محصولات دیجیتال خود نیز واماند. هواوی که برند دوم بازار بود، به یک باره به عنوان شرکت درجه چندم سقوط کرد و هانر از آن جدا شد. سیستم عامل هارمونی خلق شد ولی صدها تلاش دیگر همچون خرید اقساطی گوشی و یا جوایز ارزنده در کنار خرید گوشی هواوی و حتی تبلیغات عظیم میدانی از عقب گرد این برند جلوگیری نکرد. برند چینی شیایؤمی نیز هرروز پیشرفت میکرد و فن های هواوی را مجذوب خود میکرد. در واقع شیائومی همان سیاست روز های نخست هواوی را پیش گرفت؛ قیمت کم گوشی و امکانات مناسب. این فرمول معجزه میکند؛ قیمت کارگر ارزان و استاندارد های زیست محیطی پایین. اما حمایت غیر رسمی و پشت پرده دولت چین از شرکت های چینی باعث شد که این شرکت ها یکی پس از دیگری پشتشان به خاک اشنا شود.
نظر شما