این روزها نماش فیش‌آباد در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه است؛ نمایشی که به حقوق‌های نجومی ‌مدیران و مقایسه آن با حقوق ناچیز سایر گروها مثل کارمندان یا گروه‌های تئاتر می‌پردازد.

فيش اباد 2

همشهری آنلاین، شقایق عرفی‌نژاد: حقوق میلیاردی یک مدیر بانک به حساب شخص دیگری ریخته می‌شود و وکیل او تلاش می‌کند این پول را پس بگیرد. اما این شخص ترجیح می‌دهد، این پول را میان نیازمندان و کودکان بیمار و بچه‌های خیابان تقسیم کند.

فیش‌آباد می‌توانست در نهایت نمایشی باشد در باره نابرابری‌های اجتماعی با اشاره‌های اجتماعی بی خطر و شوخی‌های از نظر سیاسی بی ضرر. ولی آنقدر به جذب مخاطب و خوشایند او فکر کرده که در ورطه لودگی و شوخی‌های جنسی پرتکرار می‌افتد و فقط به خنداندن او بسنده می‌کند. متن این کار را سیروس همتی نوشته و ده سال پیش هم خودش آن را روی صحنه آورده است. حالا با تفاوت‌هایی اشکان درویشی این متن را با حمایت موسسه خیریه فرشتگان بهشتی و با بازی خسرو احمدی و سیروس همتی، محمود ‌موسوی، سولماز حصاری، پوریا محمدزاده، ریحانه پهلوان و عاطفه سمرقندی اجرا کرده است. با اشکان درویشی که پیش از این هم نمایش‌های از بان تا تان و این بخاری به خواری می‌سوزد را روی صحنه آورده و فیلمساز و مجری تلویزیون هم هست، در باره این نمایش گفت‌وگو کردیم:

قبل از هرچیز از انتخاب متن بگویید. این متن را قبلا خود آقای همتی هم کار کرده بوده است.

بله. ده سال پیش این کار را اجرا کرده است. همان ده سال پیش انقدر کار را دوست داشتم از او اجازه خواستم که متن را کار کنم. خیلی گذرا اظهار امیدواری کرد که روزی این کار انجام شود. بعد که با هم دوست شدیم و در فیلم کن- پامنار به عنوان نویسنده با من همکاری کرد که به زودی اکران می‌شود، دوباره پیشنهاد اجرای این کار را دادم. گفتم من بین اکران کن-پامنار و فیلم بعدی‌ام، ایجنت، یک فاصله دو ماهه دارم. این دو سه ماه را دوست دارم با یک تئاتر خوب پر کنم. فیش‌آباد هم به دلیل این که موضوع اقتصادی دارد و به تورم و موضوعات روز می‌پردازد و یک مقدار سیاسی انتقادی است، مورد علاقه‌ام بود. ترجیح دادم با چاشنی کمدی حرف مردم را بزنم. به همین دلیل با آقای همتی آن را کار کردیم.

در فاصله اجرای خود آقای همتی از این متن و اجرا شما آیا چیزی هم به متن اضافه شده است؟

دو صحنه اضافه شده است. یکی نقشی است که پوریا محمدزاده، برادرزاده نوید محمدزاده، آن را بازی می‌کند. در متن قبلی دو دختر مرد حسابداری که اشتباهی پول را واریز کرده سراغ کسی که پول به حسابش واریز شده می‌روند، اما در این جا تبدیل به زن و شوهر شده‌اند. صحنه دیگری که اضافه شده، صحنه زن و شوهر وکیلی است که در دعوای آنها متوجه می‌شویم مرد اصلا وکیل نیست و مدرک وکالتش هم جعلی است. با این کار هم از وکلا دفاع کرده‌ایم و هم نشان دادیم که زن با این کار موافق نیست.

مردم الان به هر دلیلی بخندند قشنگ است| هیچ نهادی از تئاتر حمایت نمی‌کند

قبل از این هم البته فیلم سینمایی خط ویژه را با همین موضوع واریز اشتباه یک مبلغ کلان دیده بودیم. با این تفاوت که در آن فیلم انتقادها تند وتیزتر بود و شخصی هم که پولش به اشتباه به یک حساب دیگر واریز شده بود، مدیر بانک نبود و وابسته به یک نهاد بود. در کار شما به نظر می‌رسد محتاطانه‌تر عمل شده است.

در این شرایط مسئله ممیزی و مجوز گرفتن برای انتقادات صریح مخصوصا در تئاتری که زنده است، مجبورمان می‌کند خیلی چیزها را در لفافه بگوییم. در نهایت هم هر شب من روی صحنه می‌آیم و روی صحنه حرف دلم را می‌زنم و می‌گویم اصلا به چه دلیل فیش‌آباد را کار کرده‌ایم. دو حرف را همیشه تکرار کرده‌ام. یکی این که تا زمانی که فیش‌های حقوقی نجومی ‌وجود دارد، باید این متن کار شود تا شاید تلنگری به وجدان مسئولین باشد و بیشتر از این فکر نمی‌کنم کاربردی داشته باشد. حرف دیگرم این است که اگر در این چند شب مسئولی می‌آمد و توی دهن من می‌زد و می‌گفت چرا در باره این فیش‌ها صحبت می‌کنی، من خیالم راحت می‌شد که این حقوق‌ها دیگر وجود ندارد. ولی حتما همچنان هست که کسی چیزی نمی‌گوید.

البته یک مسئله دیگر را هم نشان می‌دهد. این که دست روی موضوعی گذاشته‌اید که دیگر حساسیت برانگیز نیست و برایتان مشکلی ایجاد نمی‌کند.

یک جای کار من باید از تماشاگر خنده و تشویق بگیرد که نمی‌گیرد. جایی که شخصیت اصلی می‌گوید گم شدن دکل نفتی را باور می‌کنی ولی گم شدن تریلی هجده چرخ را نه. دلیلش هم این است که دیگر این قضایا برای مردم و مسئولین عادی شده است. مسئله دیگری که در باره آن صحبت شده بود، گم شدن ۹۲ هزار میلیارد تومان در فولاد مبارکه در فاصله سال‌های ۹۷ تا ۱۴۰۰ است که البته نشد که به آن اشاره کنیم. ولی جمله ای در کار داشتیم که می‌گفت اگر این ۹۲ هزار تومان درست صرف می‌شد، رونالدو به جای این که در باشگاه النصر بازی کند، صبح به صبح برای مدیرعامل باشگاه استقلال تهران نان می‌خرید.

کار پر از شوخی‌های سطحی و جنسی است که خنده می‌گیرد. به خندیدن و خندان ایرادی نیست، ولی این شوخی‌ها دیگر از فرط تکرار زننده شده‌اند. چرا فقط با این دست شوخی‌ها خواستید تماشاگر را بخندانید؟ فقط برای جذب مخاطب؟

نه. اگر هدفم جذب مخاطب بود اصلا این متن را کار نمی‌کردم. یک متن کمدی موقعیت کار می‌کردم. ولی انتقادتان کاملا درست است. برای این که خیلی از بخش‌های متن در یکی دو اجرای اول خنده گرفت و بازیگران آن را ادامه دادند. این حتما ایراد کارگردانی من است که باید حواسم باشد که انقدر این شوخی‌ها تکرار نشود. اما اتفاق دیگری که خیلی برایم مهم است و هیچ وقت دیگری جز الان صدق نمی‌کند، این است که دوست داشتم مردم هرطور شده بخندند. جمله‌ای داریم که می‌گوید به هر قیمتی نباید خنداند، اما الان با حال دل مردم ۵ تا کارگردان خوب کمدی را جمع کنید ببینید می‌توانند از مردم خنده بگیرند؟

ولی با این سطح کمدی هم خنداندن درست نیست. شاید زمانی لازم باشد اصلا نخندیم تا این که به هر شکلی شده بخندیم.

از نظر تخصصی و حرفه ای تئاتر خیلی حرف درستی می‌زنید. ولی از نظر من عام مردم ایران الان به هر بهانه‌ای بخندند، خیلی قشنگ‌تر است.

کمی ‌در باره بازی‌ها صحبت کنیم. چقدر از بازی‌ها بداهه است؟

بیست یا سی درصد همین شوخی‌هایی که از آن صحبت کردیم، بداهه خود بازیگران است، ولی بقیه کاملا طبق متن است.

طراحی صحنه در تئاتر ما به دلیل چند اجرا بودن سالن‌ها در حال حذف شدن است. کارگردان‌ها و طراحان صحنه مجبورند با کمترین المان‌ها و وسایل صحنه را آماده کنند، چون سالن باید به سرعت برای اجرای بعدی آماده شود. در مورد کار شما هم فقط یک لته می‌بینیم که بیرون و داخل خانه را بازنمایی می‌کند. چه چیزی در ذهن داشتید که تبدیل به این شد یا اصلا همین برایتان کافی بود؟

همینطور که گفتید سالن‌های پربیننده تئاتر ما مشکل چند اجرایی بودن را دارند. شاید مقصر هم نیستند و به دلیل تقاضای زیاد گروه‌های مختلف مجبورند، در هر سالن دو یا حتی سه اجرا داشته باشند. محلی هم برای دپوی دکور ندارند یا اگر دارند خیلی کم است. من دوست داشتم یک کوچه باغ را روی صحنه طراحی کنیم با تیر چراغ برق. ولی اصلا شرایطش هم از نظر مالی و مواد اولیه که هر روز در حال گران شدن است و هم از نظر شرایط سالن مهیا نشد. برآورد اولیه ما برای دکور در ابتدا ۴۰ میلیون تومان بود، ولی در عرض ۱۰ روز همین دکور به مبلغ ۷۵ میلیون تومان رسید. من که شغل دیگری هم دارم و از چند جا درآمد دارم، شاید بتوانم این مبلغ را تهیه کنم، ولی برای دانشجوی تئاتر یا کارگردان تازه وارد تئاتر که خیلی هم هنرمند و بااستعداد هستند هم پرداخت این مبلغ مقدور است؟ این را هم اضافه کنید که هیچ نهاد و ارگانی هم از تئاتر حمایت نمی‌کند.

با موسسه فرشتگان بهشتی هم در این کار همکاری کرده‌اید. از این همکاری بگویید. چطور اتفاق افتاد؟

مدیر موسسه فرشتگان بهشتی، مهشید خسروی، همسر من است که در پروژه‌های دیگر هم کنار ما بوده است. قبل از اجرا هم برای این کار توافق کردیم که هر شب یکی از بچه‌های کار و قهرمان یک خانواده را معرفی و از او با یک کارت هدیه قدردانی کنیم. می‌خواستیم این حرکت را شروع کنیم که اجراها لازم نیست حتما به یک سلبریتی یا پیشکسوت تقدیم شود. این اجراها می‌تواند تقدیم به کسی شود که قهرمان خانواده خودش است.

با این تفاوت که روی صحنه آوردن و نشان دادن سلبریتی و پیشکسوت مشکلی ندارد. ولی این که یک کودک کار را روی صحنه بیاوریم و قبلش از وضعیت خانوادگی اش و این که مادرش مریض است و پدرش سر چهارراه حاجی فیروز می‌شود، بگوییم، قشنگ نیست. نمی‌شد این قدردانی و کمک را طور دیگری انجام داد که آن کودک هم معذب نشود؟

در مصاحبه‌های تصویری که با این بچه‌ها داریم، جمله‌هایی می‌گویند که خیلی عمیق است. خیلی از آنها اشکشان اشک شوق است و از این که به عنوان یک قهرمان معرفی می‌شوند، خوشحالند. ما به دختر ۱۴ ساله‌ای که کنار پدرش که پیک موتوری است کار می‌کند تا خرج خانواده‌اش را بدهد، این را القا می‌کنیم که اگر هیچ جا به تو نگفتند که خیلی با شرف هستی، ما در نمایش فیش‌آباد این را به تو می‌گوییم. به او می‌گوییم امشب از نظر ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر تو یک قهرمانی و آدم‌ها با تو عکس می‌گیرند. شاید کارت هدیه یک میلیون تومانی یا ده میلیون تومانی هم که به او می‌دهیم دردی از او دوا نکند، اما می‌فهمد جایی هست که برای کار او ارزش قائل هستند.

البته شاید می‌شد با روی صحنه نیاوردنشان معذبشان هم نکرد و حس بهتری هم داد.

در این مدت اجرا، بخش زیادی از بچه‌ها از این روی صحنه آمدن خوشحال‌ترند تا عکس گرفتن بعد از اجرا. یکی از پسرها می‌گفت وقتی سیروس همتی من را روی صحنه بغل کرد، احساس کردم من هم می‌توانم روزی بازیگر شوم و از او خواسته بود که سر تمرین برود. این کار در او این انگیزه را ایجاد کرده بود که می‌تواند یک بازیگر باشد و این اتفاق خوبی است.

دغدغه کار با بچه‌های کار به واسطه همکاری با همسرتان در شما ایجاد شده است یا پیش از این هم به این فکر می‌کردید؟

من این دغدغه اجتماعی را چندین سال است که دارم. فیلم کن-پامنار هم با موضوع بچه‌های کار ساخته شده است. بعد از ازدواج هم این فعالیت دو برابر شد. حتی وقتی به عنوان مجری درتلویزیون کار می‌کنم، بیشتر تذکرهایی که می‌گیرم بابت همین دغدغه‌های اجتماعی است. احساس می‌کنم رسالت رسانه همین دغذغه اجتماعی است. چه در تلویزیون چه در سینما و تئاتر سعی می‌کنم به یک دغذغه اجتماعی بپردازم و حرف مردم را بزنم. اگر غیر از باشد دارم اشتباه می‌کنم.

کد خبر 747864
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha