عباس سلیمی‌نمین معتقد است شیبانی با انتخاب تفکر امام‌ره مسیر غیرحزبی را برای فعالیت سیاسی خود انتخاب کرد

یک خط‌امامی واقعی

همشهری آنلاین -حمیدرضابوجاریان:عباس شیبانی چهره‌ای است که در انتخابات دوره‌های مختلف، چه در مجلس شورای اسلامی و چه در شورای اسلامی شهر تهران، نامش در میان اسامی موردحمایت جریان‌های سیاسی ظاهرا مخالف با یکدیگر دیده می‌شود. اتفاقی که سبب شده است حتی منتقدان شیبانی از او به نیکی یاد کنند و شیبانی را فردی در خط انقلاب بخوانند و بدانند. با این حال، برخی جریان‌های ضدانقلاب به استناد برخی نقدهای شیبانی و صراحت در بیان آنها، مدعی شده‌اند این سیاستمدار کهنه‌کار منتقد حکومت در جمهوری اسلامی بوده است. اما آیا به‌راستی اینچنین بوده است؟ چرا شیبانی توانسته است میان گروه‌های سیاسی داخل کشور جایگاهی خاص پیدا کند؟ برای پاسخ به این سؤال با «عباس سلیمی‌نمین» پژوهشگر تاریخ ایران و کسی که در سال‌های اخیر با او گفت‌وگوی مفصلی درباره انقلاب داشته است به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

عباس سلیمی‌نمین :شیبانی یک خط‌ امامی واقعی بود

در حالی به چهلمین روز درگذشت دکترعباس شیبانی نزدیک می‌شویم که برخی جریان‌ها تلاش دارند اظهارنظرهای صریح و بی‌پرده شیبانی را نشانه‌ای دال بر تبدیل شدن او به یکی از منتقدان جمهوری اسلامی جلوه دهند. آیا با توجه به شناختی که از دکتر شیبانی دارید، او در سیر زندگی سیاسی خود خصوصا در سال‌های اخیر به منتقد جمهوری اسلامی تبدیل شده بود؟

اگر دکتر شیبانی چنین نگاهی را داشت علی‌القاعده باید موضعی از او در این‌باره به ثبت رسیده باشد؛ چراکه او انسان آزاده‌ای بود و طبیعتا اگر نگاهی را که برخی درباره‌اش مطرح می‌کنند در او شکل گرفته بود باید در جایی منعکس می‌شد. چنین چیزی را حداقل من ندیده‌ام. البته ما در سال99گفت‌وگوی مفصلی را درباره مذاکرات شورای انقلاب که ایشان منشی جلسه بود داشتیم. همان موقع هم البته برای ایشان سخت بود که مسائل را بازگو و دقیق آن را بیان کنند. در ایام قبل از فوت نیز این موضوع برای ایشان بسیار سخت‌تر شده بود و ما مطلبی را که نشان دهد ایشان از امام(ره) یا انقلاب فاصله گرفته باشد ندیدیم. دکترشیبانی به شکل قطعی از نهضت آزادی فاصله گرفت و به تفکر امام(ره) پیوست و در این ماجرا راسخ بود. در اینکه او نیرویی انقلابی بود ادله فراوانی وجود دارد که اثبات می‌کند ایشان با جریان انقلاب همدلی و همراهی جدی و خلل‌ناپذیری تا آخرین لحظات زندگی خود داشتند.

به‌نظر می‌رسد منشا این موضوع را می‌توان در تغییر موضع دکتر شیبانی به‌عنوان مؤسس نهضت آزادی که در نهایت به سمت انقلاب متمایل شد و به جرگه انقلابیون پیوست دانست. ارزیابی شما از دلایل جدایی شیبانی از نهضت آزادی و پیوستن‌اش به حزب جمهوری اسلامی در آن مقطع چه بود؟

در ابتدا بسیاری از شخصیت‌های سیاسی با نهضت آزادی بودند و عضویت آن را پذیرفتند. اما کم‌کم این افراد هر یک به دلایل مختلف از این جریان فاصله گرفتند. افرادی مانند شهید چمران و آیت‌الله طالقانی ازجمله این چهره‌ها و شخصیت‌ها بودند که از نهضت آزادی جدا شدند. به‌عنوان مثال، آیت‌الله طالقانی به این دلیل از نهضت آزادی فاصله گرفت که دفاع مهندس بازرگان را از عباس امیرانتظام نادرست می‌دانست و این موضوع سبب رویارویی جدی او با نهضت آزادی و در نهایت جدایی او از این جریان شد. شهید چمران نیز به این شکل از این جریان فاصله گرفت و مواضع آن را نقد می‌کرد و آن را نمی‌پذیرفت. این درست است که شیبانی خود یکی از اعضای مؤسس نهضت آزادی بود اما او نیز از این قاعده مستثنی نبود. شیبانی در مقطعی از زمان به این نتیجه رسید که بین تفکر مهندس بازرگان و تفکر امام(ره) یکی را انتخاب کند و از این رو، او تفکر امام(ره) را پذیرفت و ازجمله شخصیت‌های بسیار راسخ و پایدار در دفاع از امام و اندیشه‌های ایشان بود.

با توجه به توضیحی که دادید، شاهد این هستیم که شیبانی در سپهر سیاسی کشور به‌عنوان فردی شناخته و معرفی می‌شود که جریان‌های سیاسی شناخته شده کشور در دو دایره اصولگرایی و اصلاح‌طلبی او را فردی مورداحترام می‌دانند و حتی در انتخابات مختلف نام او در میان افراد موردحمایت این جریان‌ها قرار دارد. به‌نظر شما شیبانی چگونه توانست چنین جایگاهی را در حوزه سیاسی کشور که با چالش‌های حزبی شدیدی روبه‌رو است به‌دست بیاورد؟

دکتر شیبانی شخصیت مورداحترامی بود اما در عین حال مواضع خاص خود را داشت. مواضع او از مواضع امام(ره) سرچشمه گرفته بود. اینکه می‌گویم مواضع او از مواضع امام سرچشمه می‌گرفت به این معنا نیست که امام(ره) گرایشی ندارند و نگرش سیاسی خاصی را دنبال نمی‌کردند بلکه به این معناست که مواضع ایشان مواضعی است که جناحی نیست. مواضع شیبانی نیز اینگونه بود و منش سیاسی او را نمی‌توان در چارچوب جریان‌های سیاسی مرسوم دسته‌بندی کرد. او به‌دنبال کار حزبی و گروهی نبود و مسئله و مواضع یک حزب را دنبال نمی‌کرد بلکه مواضع عموم و انقلاب را دنبال می‌کرد و این موضوع را می‌توان دلیل اصلی چرایی وثوق او درمیان جریان‌های سیاسی دهه‌های گذشته دانست. من معتقدم نیازمند این هستیم که شخصیت‌هایی مانند شیبانی داشته باشیم. گرچه بر این باورم شخصیت‌هایی مانند او در کشور کم نداریم. هنوز هستند افرادی که براساس منافع گروهی عمل نمی‌کنند و حرف و عملشان براساس مصالح عمومی جامعه و انقلاب است. افرادی که نه تعلق‌خاطر به گروه و جریانی دارند و نه اظهارات‌شان برای خوشامد جریان‌هاست حتی اگر اظهارات‌شان در تقابل با منافع گروه‌های سیاسی باشد.

کد خبر 738550

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha