چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۸۷ - ۰۷:۳۷
۰ نفر

ترجمه - زهرا صدری: جان مک کین، نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا بعد از آن که با انتقادهایی حتی از درون حزب خود برای حملات شخصی‌اش به باراک اوباما رقیب دمکراتش رو‌به‌رو شد، سعی در اتخاذ رویکردی جدید دارد.

او تلاش می‌کند تا در سخنرانی‌های خود بسیار میانه‌رو عمل کند. اما آیا سارا پالین، معاون انتخاباتی او، به این واقعیت آگاه است؟ تا‌کنون خانم پالین در سخنرانی‌های خود با چهره‌ای نژاد‌پرستانه و بسیار گستاخ ظاهر شده است. این‌گونه سخنرانی‌ها برای مردمی که مبارزات انتخاباتی را دنبال و در جلسات شرکت می‌کنند، جالب نبوده و ممکن است عواقب خطرناکی را به‌دنبال داشته باشد. خبرنگار نشریه آلمانی اشپیگل در این مقاله پالین را به نگاهی دوباره به تاریخ و خواندن کتاب‌های تاریخی دعوت می‌کند.

بی‌سیاستی‌های سارا پالین و یا شاید سوء نیت‌های او توجه همگان را به‌خود جلب کرده است. عدم‌آگاهی او از تاریخ معاصر آمریکا باعث نارضایتی انبوه مردم از گفتار تند و تهدید‌آمیز او شده‌است.

پالین با حملات بی‌پروای خود به باراک اوباما در تلاش است که او را شریک تروریست‌ها بخواند. او همچنین ادعا می‌کند که اوباما در ماجرای بمب‌گذاری ویلیام ایرز در پنتاگون دردهه 1990 دست داشته است. ویلیام ایرز که هم‌اکنون پروفسور دانشگاه شیکاگو است از سابقه چندان جالبی در گذشته برخوردار نیست. اما واقعیت این است که اوباما رابطه تشکیلاتی با ایرز ندارد.

پالین در اجتماع طرفدارانش در فلوریدا گفت: « اوباما فردی نیست که آمریکا به‌دنبال آن است و او به آمریکا به چشمی که شما نگاه می‌کنید، نمی‌نگرد. من همیشه برای قدرتمند‌کردن آمریکا به‌عنوان قدرت اول در جهان تلاش خواهم کرد.» این سخنان پالین منجر به بروز فریادهایی بین افراد شرکت‌کننده در این مراسم شد. آنها فریاد می‌زدند او را بکشید. پالین همچنین در اجتماع کلرادو اتهامات مشکوکی را به اوباما وارد کرد که منجر به فریاد یکی از شرکت‌کنندگان شد: خائن.

با شنیدن این سخنان نخستین فکری که به ذهن متبادر می‌شود خاطرات تلخ گذشته از نهضت حقوق مدنی در دهه‌های 1960 و 1970 است. در دورانی که پیروان دکترمارتین لوترکینگ ( کشیش و رهبر حقوق مدنی سیاهپوست از سال 1929 تا 1968 )، به‌دنبال برقراری تساوی و عدالت، مانند گاندی بودند و از افرادی مانند جورج سی والاس، فرماندار آلاباما که معتقد به تبعیض نژادی بوده و مانع پیشرفت نهضت می‌شدند، اطاعت نمی‌کردند، من گزارشگر روزنامه تایم بودم. من در کنار همفکران سفید‌پوست، دشنام و ناسزا می‌گفتیم. زمانی که آنها متوجه شدند که من یک جنوبی بومی هستم، به من نیز اتهام خیانت زدند.

عصبانیت من از بی‌دقتی‌های پالین و حملات اغراق‌آمیز او به اوباما و همچنین عدم‌آگاهی او از تاثیرات چنین کلماتی روی مردم، به‌دلیل وجود چنین مسائلی در گذشته آمریکا بوده است. حتی اگر یک یا 2 نفر از اعضای شرکت‌کننده در این‌گونه اجتماعات سیاسی، نسبت به این کلمات تند واکنش نشان دهند، آن سخنرانی دارای اشکال است و نامزدها باید مسئولیت صحبت‌های خود را بر عهده بگیرند. در حال حاضر در میان جمهوریخواهان یک مبارزه انتخاباتی منفی تحت یک رهبری منفی در جریان است.

نامزدها باید در سخنرانی‌ها و جلسات خود کاملا محتاطانه و حساب شده عمل کنند، در غیراین صورت ممکن است که گفته‌های آنان به سمت خطرناکی هدایت شود. زمانی‌که به سخنان والاس – فرماندار جورجیا - و طرفداران او در دهه 1960 فکر می‌کنم، قتل‌ها و حرکات خشنی را به یاد می‌آورم که توسط اکثریت سفیدپوست در منطقه انجام می‌شد. زمانی‌که والاس از قانون و اجرای آن به‌عنوان رویه خود در سخنرانی‌هایش علیه سیاهپوستانی استفاده می‌کرد که با تظاهرات آرام خودشان خواستار حقوق مساوی بودند، برخی از شنوندگان صحبت‌های او احساس کردند که می‌توانستند با ترحم با آنها رفتار کنند.

چندی پیش جان لوییز، یکی از افراد برجسته نهضت حقوق مدنی آمریکا، وضعیت فعلی را مورد ارزیابی قرار داد. لوییز که در حال حاضر عضو کنگره آمریکا از ایالت آتلانتاست، معتقد است مک‌کین و پالین در مبارزات انتخاباتی به‌دنبال گسترش تفرقه و تبعیض نژادی هستند. او می‌گوید: جورج والاس هرگز بمبی را پرتاب نکرده و هرگز به سمت انسانی شلیک نکرده است اما شرایطی را به‌وجود آورد که به جان هزاران سیاهپوست آمریکایی بی‌گناه که تنها به‌دنبال حقوق قانونی خود بودند، حملات وحشیانه‌ای صورت پذیرفت. به‌دلیل وجود چنین جو منزجری، 4 دختر کوچک در بمب‌گذاری کلیسایی در برمینگام، در ایالت آلاباما، در صبح روز یکشنبه در سال1963 کشته شدند.

این جو منزجر و مسموم قربانیان دیگری نیز داشت که معروف‌ترین آنها مارتین لوتر‌کینگ بود که در آوریل سال1968 کشته شد. حادثه بعدی تنها 2 ماه بعد اتفاق افتاد. این بار قربانی رابرت اف کندی بود که برادر جوانترش در دوران ریاست‌جمهوری ترور شده بود. خود او نیز در رقابت ریاست‌جمهوری حضور داشت. شرح زندگی کندی توسط تراستوت کلرک نوشته شده است که در آن آمده: رابرت کندی یک روز قبل از ترور دیوانه شده بود. دلیل آن هم این بود که چند روزنامه در آن زمان، کندی را شرورترین و خطرناک‌ترین رهبر آمریکا تا به امروز معرفی کرده‌ بودند.

سارا پالین به‌عنوان یک قاتل چنین مسائلی را پیشنهاد نکرده است. بی‌شک او نمی‌خواسته که واهمه‌ای در افکار عمومی ایجاد کند. این مسئله از نادانی او ناشی می‌شود. علت پذیرش او در مجمع ملی حزب جمهوریخواه به جمله معروفی در وست بروک پگلر بر می‌گردد که گفته بود: ما انسان‌های خوبی را در شهرهای کوچکمان پرورش داده‌ایم. انسان‌هایی صادق، وفادار و بزرگ. این جمله تا زمانی که در بافتی از مجمع حزب جمهوریخواه که همگی سفید پوست هستند مطرح است، کاملا بی‌ضرر به‌نظر می‌رسد. در گفته وی تبعیض نسبت به آن دسته از شهرهای آمریکا که توسط رهبران سیاه پوست هدایت می‌شوند، کاملا مشهود است.

در شرایطی که آمریکا طلسم گذشته دردناک خود را شکسته و سرانجام یک فرد سیاهپوست را به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا پذیرفته، تا چه اندازه سخنان بی‌دقت و بی‌سیاست پالین می‌تواند فتنه‌انگیز باشد. تراستون کلرک نیز این سؤال را مطرح می‌کند که آیا پالین، اوباما را هدف خود قرار داده است؟

خدا نکند! زمان آن رسیده که دیگر پالین دست از این‌گونه سخنرانی‌های خود بردارد. این فضای مسموم و پرتهمت و توأم با برخوردهای فرهنگی به هیچ کس نمی‌تواند کمکی کند. پرونده فرماندار والاس یک خاطره تلخ محسوب می‌شود که سرانجام نیز به ضرر خودش تمام شد. در ماه می‌1972 زمانی‌که والاس می‌خواست در رقابت ریاست‌جمهوری آمریکا شرکت کند مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و ترور شد و تا زمان مرگش در سال 1998روی ویلچر نشسته بود.

اشپیگل – 13 اکتبر 2008

کد خبر 66433

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آمریکا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز