دوشنبه ۱ آبان ۱۳۸۵ - ۱۷:۴۰
۰ نفر

گفت‌وگوی ریچارد داوکینز، زیست‌شناس مشهور انگلیسی با گزارشگر مجله فوکوس در خصوص یکی از آخرین کتاب‌هایش به نام داستان اجداد (The Ancestor's Tale)

ترجمه دکتر آروین یعقوبیان:

ریچارد داوکینز زیست‌شناس و تکامل دان مشهور انگلیسی، چهره‌ای است شناخته شده برای تمام زیست‌شناسان و محققان علاقه‌مند به علم تکامل. او نظریه‌پردازی است که با تألیف آثار جنجالی چون «ژن خودخواه» (The Selfish Gene)، جهان علم را به چالش کشاند. داوکینز که در نایروبی کنیا به دنیا آمده، بعد از ورود به کالج بالیول  آکسفورد، موفق به اخذ مدرک جانورشناسی شد. وی پایان‌نامه دکترای جانورشناسی خود را زیر نظر نیکولاس تین برگن  (متخصص معروف رفتارشناسی حیوانی که برنده جایزه نوبل شد) کار کرد. داوکینز در فاصله سال‌های 69-1967 به عنوان استادیار در رشته جانورشناسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول به کار شد. آن‌گاه، به عنوان مربی و سپس دانشیار به تدریس جانورشناسی در دانشگاه آکسفورد پرداخت. نخستین کتاب وی در سال 1976 تحت نام «ژن خودخواه» به چاپ رسید که فروش فوق العاده‌ای داشت. وی از سال 1995، کرسی «چارلز سیمونی» دانشگاه آکسفورد را در اختیار دارد. اوهمچنین، عضو «انجمن سلطنتی» است. کتاب‌های متعددی از او منتشر شده است. 
آنچه در زیر می‌خوانیدترجمه گفت‌وگویی است که ریچارد داوکینز با گزارشگر مجله فوکوس در خصوص یکی از آخرین کتاب‌هایش  به نام «داستان  اجداد» (The Ancestor's Tale) و موضوع حیات و تکامل در روی کره زمین و کائنات داشته است. 
* در کتاب «داستان اجداد»، شما داستان تکامل را با حرکت از زمان حال به سمت گذشته روایت می‌کنید. اصولاً، بر چه اساسی، این ایده را در پیش گرفتید؟   
- خوب، من فکر می‌کنم مردم علاقه‌مندند شجره اجدادشان را پیگیری کنند. ما اکثراً می‌دانیم والدین‌مان چه کسانی هستند. بسیاری از ما می‌دانیم مادربزرگ یا پدربزرگمان کیست. ولی، اگر چند نسل به عقب بازگردیم، دیگر، اجدادمان را نمی‌شناسیم. لذا، نوعی کنجکاوی طبیعی، ما را به سوی خود خواهد کشاند تا دریابیم آنها چگونه بوده‌اند. همچنین، اگر من تاریخ تکامل را از گذشته به سمت حال می‌نوشتم و آن را با بحث پیرامون انسان به پایان می‌رساندم، در این صورت، چنین تصور می‌شد که بشر، هدف تکامل بوده است، همان گونه که بسیاری از مردم، به اشتباه، چنین تصوری دارند. اگر این کار را از زمان حال به سمت گذشته انجام دهید، در این صورت، مشکلی نخواهد بود که از کجا شروع کنید، زیرا در این مسیر، همیشه به منشاء حیات می‌رسید.
* آیا هیچ جانداری وجود دارد که تکامل آن، به خصوص، شما را متحیر کرده باشد؟   
- خوب، داستان اسب آبی، بازگوکننده این واقعیت شگفت انگیز است که این جانور بیش از آن‌که با خوک یا سایر حیوانات سُم‌دار وابستگی داشته باشد، ارتباط نزدیکتری با والها دارد. من این موضوع را، که ضمن نگارش کتابم آموختم، یک حقیقت بی نهایت حیرت‌انگیز می‌دانم.
* احتمال آن‌که در جای دیگری از جهان، حیات ذی‌شعوری حضور داشته باشد، چقدر است؟
- من گمان می‌کنم که احتمالاً حیات در جای دیگری نیز شکل گرفته باشد، ولی این‌که تاکنون، هیچ تماس رادیویی از آنها دریافت نکرده‌ایم، نمی‌تواند چیز تعجب‌آوری باشد. به هر حال، جهان، فوق‌العاده بزرگ است، به گونه‌ای که احتمال وجود جزایری از حیات ذی‌شعور می‌رود که از هم بسیار دور افتاده باشند لذا، بسیار بعید خواهد بود که آنها بتوانند از وجود یکدیگر مطلع شوند. تصور این‌که ما تنها شکل حیات در جهان هستیم، پیامدهای جالبی خواهد داشت. یعنی با توجه به تعداد بسیار زیاد سیارات و ستاره‌هایی که وجود دارند، در هنگام نظریه‌پردازی پیرامون منشا حیات روی زمین، نوع پیامدی که می‌توانیم انتظارش را داشته باشیم چیزی غیر محتمل خواهد بود.
* آیا هرگز در این مورد اندیشیده‌اید که حیات در آینده، به چه شکلی ممکن است تکامل یابد؟
- اگر گذشته آفریقا، آمریکای جنوبی، استرالیا و ماداگاسکار را مقایسه کنید، خواهید دید که متعاقب انقراض دایناسورها، چهار تکامل مجزا در پستانداران روی داده است. شما می‌توانید آنها را با هم مقایسه کنید و اگر چیزی یافتید که همگی آنها مشترکاً دارند، پس می‌توانید بگویید در صورت بروز یک انقراض دسته جمعی دیگر، احتمالاً همان چیزها در آینده اتفاق خواهد افتاد. اگر آینده دور، مثلاً 50 میلیون سال دیگر را در نظر بگیرید، پیشگویی من چنین خواهد بود که در آن زمان، انواعی از تیپهای اکولوژیک وجود خواهند داشت که با مجموعه تیپهای امروزی یافت شده در آفریقا، آمریکای جنوبی، استرالیا و ماداگاسکار همتراز خواهند بود. 
* اگر می‌توانستید با داروین ملاقات کنید، از همه بیشتر، دلتان می‌خواست به او چه بگویید؟
- وای، من بهت زده می‌شدم و دلم می‌خواست بگویم که ملاقات با او چه افتخار بزرگی است. فکر کنم می‌خواستم دانسته‌های وی را به روز نمایم و برایش در مورد آن چیزهایی بگویم که از زمان مرگ او تا به امروز، در حوزه کاری‌اش، به خصوص در زمینه ژنتیک (که وی به حتم، آن را به عنوان یکی از رشته‌های زیست‌شناسی تکامل، به درستی درک نکرده بود) اتفاق افتاده‌اند. فکر کنم داروین از انقلاب ژنتیک مولکولی، مات و متحیر می‌شد. تصور می‌کنم برایش جالب و باورنکردنی باشد وقتی بداند هر حیوان یا هر گیاهی در بدنش کتاب مفصلی دارد که با حروفی، مشابه حروف مورد استفاده در نگارش زبان، نوشته شده است و این که حروف مزبور می‌توانند جهت توصیف دنیایی که اجداد حیوانات، در آن زندگی می‌کردند، مورد استفاده قرار گیرند.
* بیش از همه دوست دارید در مدت حیات‌تان، شاهد چه پیشرفت‌هایی در علم تکامل باشید؟
- من می‌خواهم تکامل «آگاهی ذهنی» (subjective consciousness) را درک کنم. این موضوع، بسیار اسرارآمیز و گیج کننده است. من و شما می‌دانیم که ما شعوراً آگاه هستیم. می‌دانیم که وقتی به چیزی قرمزرنگ نگاه می‌کنیم یا پیازی را بو می‌کشیم یا به صدای ترومپت گوش می‌دهیم، این، یک حس شخصی شدیداً قوی است. به نظر می‌رسد که چیزی در درون‌مان روی می‌دهد، ولی مفهومی ندارد که آن را در مکان ویژه‌ای بدانیم. چه اتفاقی می‌افتد که من حس شعوری خودم را دارم و شما حس شعوری خودتان را ؟ تفاوت بین دوقلوهای همسان که دقیقاً ژنهای یکسان و سرگذشت مشابهی دارند چیست؟ به نظر من، در سایه تلفیق علوم کامپیوتری و زیست‌شناسی عصب (نروبیولوژی)، پیشرفت‌هایی در این زمینه حاصل خواهد شد.
* مهم‌ترین پیامی که انتظار دارید خوانندگان از کتاب «داستان اجداد» دریافت کنند، چیست؟
- مهمترین پیام، تواضع خواهد بود. این‌که آن گونه نیست که تکامل نژاد بشر، امری اجتناب ناپذیر بوده باشد. این‌که ما بخشی از درخت پرشاخ و برگ تکامل هستیم که در آن، هیچ یک از سرشاخه‌های انتهایی انشعابات، هیچ گونه امتیاز ویژه‌ای ندارند.

کد خبر 6488

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز