احمد شهریار، مترجم اردوزبان با اشاره به دیدار جمعی از مترجمان با رهبر معظم انقلاب می‌گوید: ایشان تأکید کردند ترجمه خوب است اما باید رصد شود و اینطور نباشد که هر کتابی دست هرکس بیفتد ترجمه کند.

جلسه دیدار مترجمان با رهبر معظم انقلاب

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، ‌ اگر با یک غیر ایرانی درباره ادبیات ایران صحبت کنید، بی‌شک آن را با خیام و حافظ می‌شناسد. فرقی هم نمی‌کند که او از کدام نقطه این کره خاکی باشد، همه جا، آسمان همین رنگ است. معلوم نیست اگر امثال ادوارد فیتز جرالد، مترجم ثروتمند بریتانیایی یا آن نابغه آلمانی، گوته، اقدام به ترجمه و معرفی بزرگانی چون خیام و حافظ نکرده بودند، باز هم ادبیات ایران در جهان شناخته شده بود یا نه؟

میراث ایرانیان شعر و ادبیات است و از این میراث به جهانیان سهمی نرسیده است. ادبیات ایران طی یکصد سال گذشته دوره‌های مختلفی را پشت سر گذاشته است. از آزادی‌خواهی و مشروطه تا جرقه شکل‌گیری داستان ایرانی با موازین مدرن و جهانی، از شعر اجتماعی و نمادین در دوره پهلوی تا ادبیات عدالت‌طلب و آرمان‌خواه دوران انقلاب و مقاومت در سال‌های اخیر. از این همه آثاری که در قالب کتاب و نشریه منتشر شده است، اندک صدایی مجال شنیده شدن در خارج از مرزهای ایران را داشته است. در این میان سهم ادبیات انقلاب کمتر از همه بوده است.

ادبیات ایران در آستانه پیروزی انقلاب و پس از آن، ادبیاتی پویا است که حاصل آن انتشار آثار متنوعی در ژانرها و قالب‌های  مختلف از جمله ادبیات کارگری، ادبیات دینی و آیینی، مقاومت و پایداری، کودک و نوجوان، ادبیات اجتماعی و ... بوده و هست. در این میان، وقوع جنگ تحمیلی پنجره جدیدی به روی ادبیات ایران گشود. با وجود این، ادبیات ایران چه در حوزه شعر و چه در حوزه ادبیات داستانی، چه برای کودک و نوجوان و چه برای گروه سنی بزرگسال، کمتر مجالی را یافته است که در بازارهای جهانی عرضه و معرفی شود. این موضوع حتی در میان کشورهای همسایه نیز صدق می‌کند. کشورهای همسایه کمترین آشنایی را با فضای ادبی ایران و دغدغه‌های نویسندگان و شاعرانش دارند و تبادل و ارتباط فرهنگی از این طریق وجود ندارد. به نظر می‌رسد ادبیات ایران، در پستویی خزیده و به دور از جامعه جهانی به کار خود ادامه می‌دهد.

احمد شهریار، شاعر و از مترجمان اردوزبان، است که تاکنون به واسطه علاقه به زبان فارسی، آثار متعددی را به این زبان ترجمه و در پاکستان منتشر کرده است؛ تلاشی فردی برای معرفی گنجینه‌های ادبیات معاصر فارسی. او در گفت‌وگو با تسنیم از موانع معرفی ادبیات ایران در کشوری مانند پاکستان می‌گوید و معتقد است، سازمان‌های ذی‌ربط مسیر را برای عرضه جهانی ادبیات ایرانی فراهم نکرده‌اند؛ در حالی که آثار بسیاری در ایران طی ۴۰ سال گذشته با درد و دغدغه‌ای مشترک با سایر ملت‌ها منتشر شده است. مشروح گفت‌وگوی او را می‌توانید در ادامه بخوانید. گفت‌وگویی که در آن وضعیت فرهنگی میان دو کشور را به خوبی تشریح و تأکید می‌کند که ایران و پاکستان، برادرانی هستند که از یکدیگر خبر ندارند:

  • آقای شهریار! شما از جمله مترجمان دغدغه‌مند در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات فارسی هستید که تلاش داشته‌اید از این طریق، بخشی از جریان ادبی کشور را به مخاطبان اردوزبان معرفی کنید. برای شروع، از بازخوردهایی که پس از انتشار آثار دریافت کردید، بگویید؟ نکته جالب توجه برای مخاطبان اردوزبان از خواندن این آثار چه بود؟

من در این چند سالی که در ایران هستم و توفیق این را داشتم که چند عنوان از رمان، داستان کوتاه و شعر فارسی را به زبان اردو ترجمه کردم که در پاکستان نیز منتشر شد. مخاطبانی که این کتاب‌ها را خواندند، در درجه نخست با ادبیات ایران به ویژه ادبیات پس از انقلاب آشنا شدند. اکثر مخاطبان پاکستانی و دوستداران شعر و داستان، از اتفاقات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آنطور که باید و شاید اطلاعی ندارند. وقتی کتاب «گل‌های بنفشه»؛ دربردارنده گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه زنان ایرانی، در پاکستان منتشر شد، مخاطبان اظهار تعجب می‌کردند و می‌گفتند ما تعجب می‌کنیم که زنان در ایران شعر و داستان می‌گویند. آنها فکر می‌کردند که بعد از فروغ در حوزه شعر، شاعر زن دیگری ظهور نکرده است. این مخاطبان می‌گفتند ما گمان می‌کردیم که زنان ایرانی همانطور که در سریال‌ها نشان داده می‌شود، تنها به بچه‌داری و خانه‌داری می‌پردازند و در امور دیگر نقشی ندارند.

مجموعه شعر دیگری نیز با عنوان «دختران حوا» ترجمه کردم که بعدها نامش با عنوان «عشق قابیل است» به چاپ رسید. این مجموعه نیز باعث بهت و حیرت خوانندگان پاکستانی شد که چقدر زنان ایرانی در حوزه شعر فعال‌اند و چقدر شعر آنها از نظر ادبی در سطح قابل قبولی قرار دارد. قطعاً این مجموعه شعر همه زنان شاعر را دربرنگرفته بود، اما با همان تعداد اندک دوستان پاکستانی حیرت کرده بودند. این برای من نیز باعث خوشحالی و حیرت بود که توفیق داشتم تا گام نخست در معرفی ادبیات ایرانی را بردارم.

  •  سال‌ها است که گفته می‌شود ادبیات فارسی در جهان با آثار بزرگان ادب فارسی مانند خیام، حافظ، مولوی و ... معرفی و شناخته می‌شود. این شرایط در مناطق اردوزبان و کشوری مانند پاکستان چگونه است؟ میزان شناخت اردوزبان‌ها از ادبیات فارسی به خصوص ادبیات پس از انقلاب چقدر است؟ به نظر می‌رسد ایران و پاکستان با وجود اینکه مدت‌های مدیدی است که همسایه هستند، اما دایره شناخت هرکدام از دو طرف به آثار معدودی، محدود می‌شود.

با اینکه ایران و پاکستان دو کشور برادر و همسایه هستند، متأسفانه از ادبیات همدیگر اطلاعی ندارند و آن ارتباط قوی فرهنگی که انتظار می‌رفت بین دو کشور به وجود آید، محقق نشده است. مثلاً مخاطبان و دوستداران داستان در پاکستان، بعد از صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و جلال آل احمد نویسنده ایرانی دیگری را نمی‌شناسند. اصلاً نمی‌دانند رمان‌های روز ایران در چه حوزه‌ای نوشته می‌شود و نویسندگان ایرانی چه دغدغه‌ای دارند. متأسفانه یک برداشت نادرست در میان مخاطبان پاکستانی درباره آثار ایرانی وجود دارد و آن این است که گمان می‌کنند هر اثری در ایران منتشر می‌شود یا در حوزه دین است و یا با اندیشه سیاسی نوشته شده است و اگر ترجمه شود، معنا و هدف سیاسی پشت آن قرار دارد؛ این در حالی است که موضوعات به‌روز و جهانی فراوانی در ایران مطرح است و نویسندگان در این حوزه‌ها می‌نویسند. از جمله این کتاب‌ها، «روی ماه خداوند را ببوس»، اثر مصطفی مستور است که من نیز آن را ترجمه کرده‌ام. هرچند نویسنده در این اثر درباره خدا صحبت کرده، اما نوع نگاه و پرداخت نویسنده به گونه‌ای است که زننده نیست و همه نوع مخاطب از شیعه و سنی را به سمت خود جلب می‌کند. چون خدا، موضوعی است که مختص همه مردم جهان است و قید مسلمان بودن معنایی ندارد. از این دست از آثار در ایران بارها نوشته و منتشر شده‌اند؛ آثاری که تکنیک‌های عالی نویسندگی را رعایت کرده‌اند و نویسنده خلاقیت به خرج داده است، اما مخاطبان پاکستانی از آن اطلاعی ندارند.

از دیگر آثار خوبی که در سال‌های پس از انقلاب در ایران در حوزه داستان منتشر شده، کتاب «من او» رضا امیرخانی است که این اثر را نیز به اردو ترجمه‌ کرده‌ام. هیچ اثری در این کتاب از مسائل سیاسی و ... نمی‌بینیم. رمان‌ها و شعرهای دیگری نیز در این سال‌ها در ایران منتشر شده که جهانی است، دردها و دغدغه‌هایی را بیان می‌کند که میان ملت‌های مختلف از جمله نویسندگان پاکستانی مشترک است.

  •  انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بود که همین موضوع ماهیت آن را با دیگر انقلاب‌های جهان متفاوت و متمایز می‌کند. از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز، ملت‌های مختلفی در سراسر جهان با انقلاب اسلامی همدل شده‌اند. طی ۴۰ سال گذشته تا چه اندازه توانسته‌ایم از این ظرفیت برای عرضه محصولات فرهنگی خود به ویژه در حوزه کتاب بهره ببریم؟

کشور پاکستان با موضوع انقلاب اسلامی ایران مشکلی ندارد. انقلاب اسلامی در پاکستان همواره با دید احترام نگریسته شده است. عمران خان قبل از اینکه نخست وزیر شود، از انقلاب امام خمینی(ره) نام برده و آن را به عنوان الگو در جامعه معرفی کرده است. او بارها در سخنرانی‌هایش تأکید کرده که برای تحول در کشور باید این مسیر را طی کنیم و با گام‌های انقلابی به تحولات برسیم. اما گاه می‌بینیم که برخی از نویسندگان و ناشران، این توقع را دارند که مترجم و ناشر پاکستانی خودشان به سراغ کتاب‌ها بیایند و بدون هزینه در ایران، ‌ این آثار ترجمه و در بازار کتاب پاکستان توزیع شود.

اگر امروز در اروپا یک کتاب و رمانی نوشته می‌شود، طی یک هفته ترجمه‌های متعددی از آن انجام و در بازار کتاب‌های مختلف عرضه می‌شود، دلیلش این است که نویسندگان و بازار کتاب اروپا شناخته شده است. علت اصلی این موفقیت نیز این است که آنها قبلاً برای رسیدن به این موفقیت هزینه کرده‌اند تا ادبیاتشان به دیگر ملت‌ها معرفی شود. حالا دیگر نیازی نیست که ناشر یا مترجم غربی به سراغ ناشر پاکستانی یا هر کشور دیگری برود، آنها مسیر معرفی را طی کرده‌اند و حالا این مترجم و ناشر دیگر کشورها است که به سراغ آنها می‌رود و با خرید رایت یا با همکاری ناشر غربی، کتاب‌ها را ترجمه می‌کنند. از این جهت باید بگویم که برای شناساندن ادبیات پس از انقلاب، نیاز است که مترجمان و ناشران تشویق و حمایت شوند. سازمان‌های مختلف که وظیفه‌ای در این زمینه دارند، وارد میدان کار شوند و برای این کار هزینه صرف کنند.

  •  ظرفیت ادبیات ایرانی در این امر را چطور ارزیابی می‌کنید؟ ادبیات پس از انقلاب(به ویژه در حوزه ادبیات مقاومت و دفاع مقدس) چه جذابیت‌هایی برای مخاطبان اردوزبان خواهد داشت؟

ژانر جنگ یکی از ژانرهای معروف و پرمخاطب ادبی در جهان است و هیچ کشوری از این امر مستثنی نیست. مثلاً ادبیات روسیه با ادبیات جنگ شناخته شد و مورد استقبال قرار گرفت؛ ادبیاتی که می‌توان روس‌ها را به نوعی پایه‌گذاران آن معرفی کرد. اما در پاسخ به پرسش شما، برمی‌گردم سر خانه اول؛ روسیه برای تقویت، معرفی و عرضه ادبیات جنگ خود هزینه کرد، آیا این امر در ایران نیز انجام شده است؟

من طی سال‌های اخیر آثار متعددی از ادبیات جنگ در ایران را مطالعه و عناوینی مانند «زمانی برای بزرگ شدن» اثر آقای محسن مؤمنی شریف را ترجمه کرده‌ام، به نظرم رسید که این اثر، کتاب خوبی است و فضای دوره جنگ را به خوبی برای نوجوانان ترسیم می‌کند. از این قبیل کارها در ایران بسیار نوشته شده است و جا دارد که روی آنها کار و ترجمه کرد. اما باید سوء تفاهم‌های موجود در این زمینه را رفع کرد.

برخی از مخاطبان اردوزبان فکر می‌کنند که ترجمه ادبیات دفاع مقدس به این زبان با هدف سیاسی انجام می‌پذیرد، در حالی که اینطور نیست. نویسندگانی که در این زمینه فعال هستند، اصلاً شاید در گوشه‌ای از ذهنشان به این مسائل هم فکر نکنند. آنها فقط دارند تجربه‌های خود از جنگ را می‌نویسند. اما این شبهه در ذهن مخاطبان پاکستانی وجود دارد و نیاز است که این شبهه رفع شود و باید بفهمند که وقتی رمان جنگ روسیه را می‌خوانیدیم، قطعاً برای این نبوده که در پاکستان نیز انقلابی با آن شکل و شمایل صورت بپذیرد. در مورد ادبیات ایران نیز همین امر صدق می‌کند.

  • اگر فرهنگ را یک جاده دو طرفه در نظر بگیریم، آنچه در کشورمان شاهدش هستیم، ورود پی در پی و مستمر کتاب‌های خارجی و ترجمه شده است. به نظر شما به عنوان یک کارشناس حوزه ادبیات و کسی که دغدغه‌مند زبان فارسی است، این جریان چه تأثیری بر جریان ادبیات و زبان فارسی گذاشته است؟

ترجمه که لازم است، اما گزینش مهمتر از ترجمه است. در ایران قانون کپی‌رایت مطرح نیست، به همین دلیل هر مترجمی آمده و بدون گزینش، هر کتاب تازه به بازارآمده‌ای را چاپ کرده است. چند سال پیش که به همراه تعدادی از مترجمان به خدمت مقام معظم رهبری رفته بودیم، ایشان تأکید کردند که ترجمه خوب است، اما باید رصد شود و نباید اینطور باشد که هر کتابی دست هرکس بیفتد ترجمه کند و ناشر نیز برای فروش، آن را چاپ کند. ایشان در ادامه به کتابی اشاره کردند که ترجمه شده بود و با تیراژ بالا  فروخته می‌شد؛ در حالی که نکاتی علیه اسلام مطرح می‌کرد.

سیدمبشر علی زیدی، از جمله نویسندگان پاکستانی، است که اخیراً کتابی از ایشان را به فارسی ترجمه کردم. این اثر دربردارنده ۱۰۳ داستان کوتاه کوتاه یا مینیمال از ایشان است که ترجمه آن چندی پیش در مؤسسه اکو رونمایی شد. موضوع داستان‌های این اثر، موضوعاتی جهانی و به‌روز است که برای مخاطب، نویسنده یا اهل فرهنگ ایران جالب است و درد و دغدغه‌ای مشترک را بیان می‌کند. این کتاب با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بوده است. ترجمه لازم است، اما گزینش اهمیت بیشتری دارد. مترجم نباید تنها به حق‌الترجمه فکر کند. مترجم نسبت به کاری که انجام می‌دهد، مسئول است و باید کاری را انتخاب کند که از نویسندگان درجه یک باشد. کاری را عرضه کند که در آینده خود را مدیون مخاطبان نکند و مسئولیتش را به خوبی ادا کند.

  •  به عنوان یک مترجم و فعال فرهنگی، اصلی‌ترین دلایل عدم حضور ادبیات فارسی در بازارهای جهانی را در چه مسائلی می‌بینید؟

یکی از دلایل مهمی که ادبیات ایران و ادبیات انقلاب آنطور که باید در جهان عرضه نشده، این است که این ادبیات نیازمند پشتیبانی به ویژه پشتیبانی مالی از سوی سازمان‌های ذی‌ربط است. این سازمان‌ها باید راه را برای ترجمه این کتاب‌ها هموار کنند تا مخاطبان دیگر زبان‌ها مطلع شوند که در فضای ادبی ایران چه می‌گذرد و نویسندگان ایرانی چه دغدغه‌ای دارد؟ وقتی سبک و نویسنده ایرانی را بشناسند، خودشان کم‌کم به سراغ نویسنده ایرانی می‌آیند و این مسیر هموار می‌شود.

تحریم‌ها در این رابطه قطعاً بی‌تأثیر نبوده است. وقتی یک کشور تحریم می‌شود، از بعضی حقوق محروم می‌شود. یکی از دلایلی که شعر و داستان ایرانی پس از انقلاب به همان میزان که باید عرضه شود، نشده، همین است.

  • ضعف حضور ایران در بازار کتاب کشورهایی مانند پاکستان که مشترکات فراوانی با یکدیگر دارند، چه پیامدهایی داشته است؟ در حال حاضر بازار کتاب پاکستان به چه آثاری از دیگر کشورها و با چه موضوعاتی اقبال نشان می‌دهد؟

پیامدش همین است. این ظلمی است در حق ادبیات یک کشور که پس از ۴۰ سال، همسایگان آن ندانند که در کشور همسایه و مسلمان چه می‌گذرد؟ یک نویسنده دوست دارد که کتابش حداقل در کشورهای همسایه دیده شود، کتابش خوانده و نقد شود، این حقی است که در ۴۰ سال از نویسندگان ایرانی ضایع شده است. کار سختی نیست. امروز همه چیز در دسترس است، از طریق فضای مجازی خیلی از کارها را می‌توان انجام داد. در این دوره و زمانه حتماً لازم نیست که کتاب در نسخه مکتوب منتشر شود، می‌توان به صورت دیجیتال، صوتی، پی‌دی‌اف و... منتشر کرد و به دست مخاطبان جدید رسید. اما رسیدن به این مرحله، نیازمند مقدماتی است. باید مترجمان شناخته‌ شده‌ای باشند. این معضل بزرگی است که وقتی مترجمی کتابی را ترجمه می‌کند که خود جایگاهی در کشورش ندارد، استقبالی نیز از آن کتاب در جامعه هدف صورت نمی‌گیرد. انتخاب مترجم باید به‌گونه‌ای باشد که مخاطبان جدید را مجاب کند که با اعتماد به سراغ کتاب ترجمه شده بیایند.

از سوی دیگر، کتابی که در کشور مقصد ترجمه و منتشر می‌شود، باید ناشر خوبی نیز داشته باشد. خیلی از ناشران هستند که کتاب را با کیفیت خوبی چاپ می‌کنند، اما در توزیع آن موفق عمل نمی‌کنند. این مسئله در پاکستان نیز صدق می‌کند. ناشر خوب باید روی خوش به کتاب نشان دهد و از این دست از کارها استقبال کرد. از دیگر راهکارها، برقراری ارتباط میان ناشران دو کشور پاکستان و ایران است تا آثاری از دو کشور ترجمه شود تا از این طریق کار یکدیگر را بشناسند.

کد خبر 632586

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha