چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۷:۲۳
۰ نفر

گروه حوادث: مرد 60 ساله‌ای که 24 سال از زندگی‌‌اش را به اتهام قتل همسرش پشت میله‌های زندان گذرانده بود، روز گذشته با تلاش گروه صلح و سازش، فخرالدین جعفرزاده - سرپرست دادسرای جنایی تهران- و کمک 3 مرد نیکوکار از زندان آزاد شد.

این مرد که قدیمی‌ترین زندانی بند قتل در زندان رجایی‌شهر بود، به خاطر اینکه اولیای دم مقتول حاضر به اجرای حکم قصاص نشده بودند، از 24 سال قبل در زندان‌های اوین و رجایی شهر سرگردان بود.

عصمت‌الله جابری - قاضی اجرای احکام دادسرای جنایی تهران - در توضیح پرونده این متهم گفت: صفر‌علی که پس از قتل همسرش از سوی پلیس بازداشت شده بود، 7 سال پس از جنایت در حالی که در تمامی مراحل بازجویی مدعی بود وی قاتل نیست با اجرای مراسم قسامه به قصاص محکوم شد.

این حکم بعد از طی مراحل قانونی به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای اجرای حکم قصاص به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. اولیای دم مقتول اما در این مدت حاضر به اجرای حکم قصاص نشدند و این متهم 24 سال بلاتکلیف در زندان‌های اوین و رجایی‌شهر روزهای خود را گذراند.

وی ادامه داد: با گذشت زمان، طبق قانون، قرار صفرعلی از بازداشت به قرار وثیقه و پس از آن به قرار کفالت تبدیل شد. قرار کفالت نیز 10 میلیون تومان بود و این مرد می‌توانست با سپردن آن از زندان آزاد شود اما به‌دلیل اینکه او پولی نداشت همچنان در زندان ماند.

با چاپ خبر وضعیت این متهم در روزنامه‌ها 3 مرد که از تاجران بازار آهن تهران بودند روز گذشته به دادسرای جنایی مراجعه کردند وبا پرداخت مبلغ مورد نظر از سوی آنان، متهم از زندان آزادشد.

من قاتل نیستم

«همسرم را دوست داشتم، او مادر فرزندانم بود. من هیچ وقت راضی نبودم که وی به قتل برسد.» صفرعلی که در 24 سال گذشته حتی یک بار هم به مرخصی خارج از زندان نرفته است، با بیان این جملات ادامه داد: 24 سال از بهترین سال‌های زندگی‌ام را در زندان گذراندم.

فرزندانم بزرگ شدند و من بزرگ شدنشان را ندیدم، دانشگاه رفتند و من نتوانستم در جشن موفقیتشان سهیم باشم، عروسی کردند و من در آن زمان هم در زندان به سر می‌بردم.

آنقدر غصه خوردم که در زندان سکته کردم، پس از آن دیگر نتوانستم در کارگاه زندان کارکنم، صبح تا شب گوشه زندان می‌نشستم و به گذشته‌ام فکر می‌کردم.

وی ادامه داد: حرفه‌ام داروسازی بود. یک مغازه فروش داروهای گیاهی داشتم که کفاف خرج زندگی‌ام را می‌داد. به اصرار همسر اولم با مقتول ازدواج کردم چرا که همسر اولم  بچه‌دار نمی‌شد.

خودش برایم خواستگاری رفت و جشن عروسی را برگزار کرد. من  همسرم را دوست داشتم و 12روز قبل از حادثه، او سومین فرزندم را به دنیا آورد و نمی‌دانم چطور شد که این حادثه اتفاق  افتاد.

پس از مرگ همسر دومم، پلیس مرا به اتهام قتل بازداشت کرد و پس از 7 سال رسیدگی به پرونده، سرانجام با اجرای مراسم قسامه به قصاص محکوم شدم.  در تمام سال‌هایی که در زندان بودم فقط فرزندانم به ملاقاتم می‌آمدند.

صفرعلی که بعد از سال‌ها از زندان خارج شده بود گفت که همه جا کلی تغییر کرده و به‌نظرش تهران زیباتر شده است.

او  گفت که شهر نسبت به 24 سال قبل خیلی شلوغ‌تر شده اما خوشحال است که بعد از سال‌ها از زندان خارج شده است.

کد خبر 63038

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز