همشهری آنلاین: چاپ تازه‌ای ازکتاب «خلاصه خوبی‌ها؛ ناگفته‌هایی از زندگی شهید محمد علی رجایی»، به کوشش غلامعلی رجایی از سوی انتشارات موسسه نشر و تحقیقات ذکر به بازار کتاب عرضه شده است.

به گزارش همشهری آنلاین این کتاب خلاصه‌شده و برگزیده کتاب«سیره شهید رجایی» است که به گفته مولف پس از چندین بار در قالب کتابی خلاصه و جمع و جورتر منتشر می‌شود. [آشنایی با آرای شهید رجایی]

این مجموعه حاصل یک صد مصاحبه منتشر نشده با کسانی است که سال‌ها با شهید محمد علی رجایی انس و الفت و رفت وآمد داشتند .

فصل اول کتاب به«دوران نوجوانی» آن زنده یاد اختصاص دارد و در فصل دوم و سوم هم خواننده شهید رجایی را «درخانه» و «در محفل خویشاوندان» می‌بیندو خاطرات همسر گرامی آن شهید و اقوامش را درباره رفتار و سلوکش در منزل و با افراد فامیل  می‌خواند.این بخش کتاب از جمله خواندنی ترین بخش‌های کتاب به شمار می‌رود.

از جمله این بخش‌ها خاطره‌ای است که یکی از اقوام آن شهید از روزی تفریح با اقوام یاد می کند:«یک‌بار که برای تفریح به باغی در کرج رفته‌بودیم، بچه‌ها برای پر کردن اوقات فراغت شروع به یک بازی به نام «دبلنا» کردند. دراین بازی هر کس مقدار مختصری پول می‌گذاشت وهر کس می باخت، از دور خارج می‌شد و آخرین نفری که می‌ماند، همه پول‌را از آن خود می‌کرد. دایی بزرگمان وقتی ما را در حال این بازی دید، ناراحت شد و گفت:« این بازی را ترک کنید، این قمار است و بالطبع حرام.»

ولی وقتی آقای رجایی به جمع ما وارد شد و روال بازی را سوال کرد، بدون آنکه بخواهد بازی را متوقف کند و یا به آن به عنوان قمار بدهد، با روش خاصی که داشت گفت:« بچه‌ها، من پیشنهاد می‌کنم همین روال را دنبال کنید، ولی با یک تفاوت و آن اینکه هر کس برنده شد، پول‌ها را تصاحب نمی‌کند، بلکه جریمه فرد بازنده آن است که در خرج این پول زحمت بکشد. پیشنهاد من این است، با یان پول که مال همه است،‌همه با هم برویم و مایحتاج تفریحیمان را مثل هندوانه و ...بخریم.» همه از این پیشنهاد که جنبه قمار هم نداشت،‌خوشحال شدیم و یک ساعتی به این سبک بازی کردیم.

در پایان بازی هم سوار ماشین شدیم و کسی که از همه بیشتر بازنده بود، زنبیل را برداشت تا مسئولیت حمل میوه‌ها را برعهده بگیرد»(ص 38)

در فصل چهارم خاطرات دوران مبارزه و در فصل پنجم خاطرات دوران زندان آمده است. دوران تدریس  فصل ششم این کتاب را شکل می‌دهد و ویژگی‌های فردی واخلاقی در فصل هفتم آمده است. در همین فصل است که مرحوم کیومرث صابری (گل آقا) خاطراتی از مرحوم رجایی نقل می‌کند و از شکل گیری گروهی در دفتر آن زنده یاد به نام «گروه نق» هم نام می برد. ویژگی این گروه این بود که همه از دوستان‌آقای رجایی بودند اما به دلیل دلسوزی که نسبت به پیرامون و کار خود وضعیت مملکت احساس می کردند ، هر هفته با مرحوم رجایی جلسه‌ای داشتندو نکات و مشاهدات خود از اوضاع و احوال دور برشان را با رئیس جمهور در میان می‌گذاشتند.

فصل هشتم به آینه سادگی ها اختصاص دارد و نشان می‌دهد که رجایی تا چه اندازه ساده زیست و قانع بود.

در فصل نهم که « از مردم، بامردم، برای مردم» نام دارد، خاطرات دوران نخست وزیری مرحوم رجایی آمده است. از جمله این خاطرات ،‌ نقلی است که در صفحه 129‌آمده است با عنوان « من دکتر رجایی نیستم». ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که « در یکی از جلسات کسی قبل از سخنرانی و صحبت آقای رجایی از ایشان به عنوان دکتر رجایی نام برد. وقتی آقای رجایی پشت تریبون رفت اولین جمله‌ای که گفت این بود که در معرفی من اشتباه شد، من دکتر رجایی نیستم»

دو بخش آخر کتاب درباره خاطرات دوران مدیریت مرحوم رجایی و مواضع ودیدگاه‌های فکری وی درباره مسائل مختلف است.

کتاب خلاصه خوبی‌ها در 174 صفحه به قیمت 2500 تومان از سوی موسسه نشر و تحقیقات ذکر به بازار کتاب عرضه شده است.

کد خبر 61879

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز