یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۵:۲۹
۰ نفر

طاهره رحیمی: چند سالی است که بازار موسیقی تلفیقی در ایران داغ شده است و این موسیقی جای خود را باز کرده است.

گروه‌هایی مثل «نور»، «ماد»، «پرساووس»، «سرمه»، «بهنا» و«محسن نامجو»، فارغ از اینکه واقعا می‌توان عنوان موسیقی تلفیقی را روی کارهای آنها گذاشت، نخستین تجربه‌های خود را در ترکیب موسیقی ایرانی با موسیقی قرون وسطی اروپا، عرب، آمریکای لاتین و جاز و راک پشت سر می‌گذارند.

کنستانتینوپل گروهی است که از حدود 10 سال قبل توسط کیا و ضیا طبسیان در کانادا تاسیس شد. این گروه کار تلفیق موسیقی ایرانی را با موسیقی‌هایی مثل حوزه مدیترانه، قرون وسطی اروپا و آمریکای جنوبی آغاز کرد و در پی تجربه کارهای تازه با موسیقی‌هایی است که پیش از این تجربه‌هایی در کار مشترک با آنها نداشته است. چرا که زندگی در جامعه‌ای که از قومیت‌ها و ملیت‌های مختلف تشکیل شده، موسیقی متفاوتی را نیز می‌طلبد.

از این گروه تاکنون نزدیک به 10 آلبوم در اروپا و آمریکای شمالی منتشر شده است، تنها یک آلبوم به نام «پل پنهان» در ایران منتشر شده است. کیا و ضیا طبسیان هم اکنون مقیم کشور کانادا هستند که حدود یک ماه قبل یک دونوازی با سه تار(کیا) و تنبک(ضیا) در فرهنگسرای هنر اجرا کردند.

  • راجع به کنستانتینوپل توضیح دهید و اینکه اصلا این گروه چطور شکل گرفت.

کیا:گروه حدود 10 سال قبل پایه گذاری شد. هدف اصلی گروه رسیدن به یک موسیقی جدید از کنار هم گذاشتن موسیقی‌هایی است که از نظر تاریخی و از نظر محتوا با موسیقی ایرانی مرتبط هستند. ما با موسیقی‌های قرون وسطی شروع کردیم و متوجه شدیم که در آن دوره موسیقی اروپا از نظر نقش نوازنده و اجرای موسیقی شباهت بسیاری به موسیقی ایرانی داشته.

 به این ترتیب که نوازنده هم نوازندگی می‌کرد، هم آهنگسازی و هم بداهه‌پردازی. علاوه براین آن موسیقی هم بسیار مدال بود و نزدیک به موسیقی ما. بعد از آن کم‌کم به سمت موسیقی ملل مدیترانه و کشورهایی مثل یونان و ترکیه کشیده شدیم و بعد از آن هم موسیقی آسیای مرکزی و کشورهایی مثل افغانستان. هدف گروه این بود براساس پژوهش‌هایی که انجام داده‌ایم با سازهای ایرانی و با استفاده از عناصر موسیقیایی این کشورها و ایران به آفرینش‌های جدیدی برسیم.

  • شروع آشنایی شما هم با موسیقی ایرانی بود؟

ضیا: ما در ایران موسیقی سنتی را شروع کردیم و از سال 69 که به کانادا رفتیم و با نوارهای موسیقی سنتی کار خودمان را ادامه دادیم و تحقیق کردیم. کیا برای تحصیل در رشته آهنگسازی به کنسرواتوار موسیقی رفت و من در رشته سازهای کوبه‌ای ادامه تحصیل دادم.

  • کنستانتینوپل که هرکدامشان که از یک ملیت هستند، چطور دور هم جمع شدند؟

کیا: بله. ایده اصلی گروه براساس برخورد دنیای موسیقایی متفاوت، اما مرتبط به هم شکل گرفت. البته منظور از برخورد، تنها کنار هم گذاشتن این موسیقی‌ها نیست، بلکه برقراری یک دیالوگ عمیق میان این سنت‌های موسیقایی است. ما وقتی می‌خواهیم مثلا روی موسیقی اسپانیایی کار کنیم، چند سال روی آن کار و پژوهش می‌کنیم. اگرچه که کارمان آکادمیک نیست و موزویکولوگ نیستیم.

  • همین اعضا را از کجا دور هم جمع کردید؟ اتفاقی بود؟

یک جورهایی اتفاقی بود. البته سعی می‌کنیم نوازنده‌های خوب را حین کار و در فستیوال‌هایی که شرکت می‌کردیم، پیدا کنیم که برخی از آنها در خود کانادا و برخی هم در اروپا و جاهای دیگر زندگی می‌کنند.

  • اسم این موسیقی را که عناصری از موسیقی ایرانی تا حوزه مدیترانه و مکزیک دارد را می‌توان موسیقی تلفیقی گذاشت؟

عبارت تلفیقی امروز در موسیقی تعریف خاصی گرفته و صرفا آن چیزی که مد نظر ما است،نیست.

  • خوب تعریف شما از موسیقی تلفیقی چیست؟

کیا: هدف ما این است که در موسیقی‌های ملیت‌های گوناگون به عمق موضوع برویم. مثل یک نوازنده سنتی که سعی می‌کند درموسیقی خودش عمیق شود. مثلا زمانی که قرار است سراغ موسیقی خاصی برویم، سعی می‌کنیم کاملا آن موسیقی بشناسیم و حسش کنیم. شاید اسم این موسیقی را که عناصری از موسیقی ایرانی تا موسیقی‌های دیگر را دارد، نتوان موسیقی تلفیقی گذاشت. چرا که در اینجا دیگر فقط یک موسیقی شنیده می‌شود و مثل یک تابلوی نقاشی که از رنگ‌های مختلف در آن استفاده شده، اما در نهایت یک تابلو است با مضمون واحد. کولاژ نمی‌کنیم. یعنی در این کار هم موسیقی ایرانی، اسپانیایی و مثلا هم فرانسوی وجود دارد، اما آنها فقط در کنار هم گذاشته نمی‌شوند.

  • برای این عمیق شدن چه مدت زمان می‌گذارید؟

کیا: این طور نیست که دو سه روزی با هم بزنیم، بعد هم یک چیزی از کار دربیاید و در کنسرتی هم آن را اجرا کنیم. یعنی تا جایی کار را ادامه می‌دهیم که به یک چیز واحد در موسیقی برسیم و شنونده نتواند تشخیص دهد که مثلا این جای موسیقی ایرانی بود و این جای دیگرش اسپانیایی.

  • اما در موسیقی شما رنگ ایرانی غلبه دارد، این به آن خاطر نیست که پایه‌گذاران گروه ایرانی هستند؟

ضیا: شاید. اما ممکن است چون شما با موسیقی ایرانی آشناتر هستید، بیشتر رنگی ایرانی در کار می‌بینید.

  • بله. اما در کارهای شما از عناصری موسیقی اقوام ایرانی بیشتر استفاده شده، مثل آوازهایی که خیلی آدم را یاد آوازهای ترکمن می‌اندازد. این عمدی است؟

ضیا: این به موسیقی‌های مقامی خیلی شباهت دارد. آنها دیگر مدال نیستند. موسیقی‌هایی که ما کنار هم می‌گذاریم، عناصری مشترک دارند. مثلا آن قطعه‌ای که شما شنیده‌اید قطعه‌ای بود که با نوازنده و خواننده محلی مکزیکی کار کرده بودیم. در حدود قرن 16 با مهاجرت اسپانیایی‌ها به این منطقه موسیقی‌شان هم غلبه پیدا کرد و می‌دانید که موسیقی اسپانیایی رگه‌هایی از موسیقی شرقی و ایرانی دارد. بنابراین وقتی جست‌وجوی تاریخی هم می‌کنید، متوجه این شباهت‌ها می‌شوید. بنابراین این موسیقی که شما می‌شنوید نه مکزیکی است و نه ایرانی. ولی با اشتراکاتی که در موسیقی مان پیدا می‌کنیم، شنونده احساس می‌کند، موسیقی اصلا ترکمن یا ایرانی است.

  • بله. اگر این قطعه کلام نداشت، کاملا احساس من این بود که موسیقی ترکمن است.

ضیا: اتفاقا زمانی که موسیقی محلی ایران و صدای دو تار را برای دوستان مکزیکی مان گذاشتیم آنها هم خیلی تعجب کردند که چقدر این موسیقی‌ها به هم شباهت دارد و برایشان خیلی آشنا بود. آنها یک‌سازی‌ محلی دارند به اسم «خارانا» که مثل گیتار کوچک است، اما طرز اجرا و زخمه زدن‌هایشان شباهت بسیاری به دوتار خراسانی دارد.

کیا: ما با نوازنده‌های یونانی، اسپانیایی و ترکیه (عثمانی) که کار می‌کردیم و نوازنده‌هایی که کار می‌کنیم شباهت‌های بسیاری می‌بینیم که هم ما و هم آنها شوکه می‌شوند که چقدر این موسیقی‌ها به هم شباهت دارند. به‌خصوص در موسیقی‌هایی که ممکن است امروز کمتر کاربرد داشته باشد، اما در موسیقی‌های روز این شباهت‌ها کمتر شده است. در طول تاریخ، فرهنگ‌ها نزدیک‌تر بودند و آن گفت‌وگویی که امروز از آن نام برده می‌شود، در آن دوره‌ها بیشتر بوده است.

  • بیشتر قطعاتی که نوشته می‌شود شما می‌نویسید یا بقیه اعضای گروه هم مشارکت دارند؟

کیا: در طرح‌های ما آهنگسازی به معنایی که امروز برداشت می‌شود، نیست. مرحله اول هر کار تحقیق و پژوهش است. مرحله دوم مرحله‌ای است که دور هم می‌نشینیم و ساز می‌زنیم که اتفاقات اصلی و شاید آهنگسازی هم در همین مرحله اتفاق می‌افتد. همه اعضای گروه کمتر یا بیشتر بداهه نوازی می‌کنند. چون بداهه نوازی جزئی از کار ما و بخشی از کار آفرینش در موسیقی است که در قرن‌های 16 و 17 میلادی در اروپا رواج داشته و بعد از آن نوشتن نت آغاز شد. بداهه نوازی به شما کمک می‌کند هنگام این آفرینش به هم نزدیک‌تر شوید. موقع تمرین برخی نت‌ها نوشته می‌شود و برخی هم به‌صورت فرم‌هایی در زمان اجرا باقی می‌ماند. در واقع به‌دنبال رنگ‌ها و بیان جدید هستیم.

  • خوب این بداهه نوازی چگونه انجام می‌شود، یعنی شما دور هم می‌نشینید و هرکس کار خودش را می‌کند و موسیقی به این شکل می‌گیرد؟

کیا: بستگی به هر طرح دارد. گفتم قبل از مرحله بداهه‌نوازی کار تحقیق است که تا حدودی چارچوب را مشخص می‌کند. در شکل بداهه‌نوازی ایرانی نوازنده‌ها دور هم جمع می‌شوند و مثلا چهارگاه می‌زنند. خوب همه فرم چهارگاه را می‌شناسند. در کار ما هم تقریبا همین اتفاق می‌افتد با این تفاوت که با عناصر جدیدی که ما از موسیقی آنها گرفته‌ایم و آنها از موسیقی ما گرفته اند، کار می‌کنیم.

قطعاتی که در کنسرت اجرا کردیم، خیلی ملودیک است، می‌خواهم بدانم این ملودی‌ها بیشتر از خاطره شما از موسیقی ایرانی در تحقیقات قبل از هر طرح به دست آمده یا در خلال بداهه نوازی‌ها؟

ضیا: بیشتر از ملودی‌هایی استفاده می‌کنیم که وجود دارد و در تمرین روی آنها کار کردیم و طرز بیانمان را تغییر می‌دهیم یا اینکه وقتی داریم با هم کار می‌کنیم ملودی‌هایی جدیدی شکل می‌گیرد. ما بیشتر از مشترکات شروع می‌کنیم. اما صرفا مشترکات نیستند، بلکه هر نوازنده تا حد امکان شخصیت هنری خودش را در این گفت‌وگو حفظ می‌کند.

  • کدامیک از این موسیقی‌ها را شبیه‌تر به موسیقی ایرانی می‌بینید؟

ضیا: (با خنده) سؤال سختی است. چون هرکدام به این بستگی دارد که از چه زاویه‌ای به موضوع نگاه می‌کنید. از یک جهت هیچ‌کدام شبیه به هم نیستند. چون هر منطقه جغرافیایی، آب و هوا و بسیاری عناصر خاص خود را دارد که طی قرن‌ها شکل گرفته، اما آنچه ما طی تحقیقات خودمان به دست آورده‌ایم این است که موسیقی ما بسیار به موسیقی غرب و هم شرق مدیترانه شباهت زیادی دارد. اگر در قرون وسطی یک خطی بکشیم، کاملا می‌توان موسیقی‌های مرتبط را مشخص کرد؛ چه از نظر ملودی‌ها و چه ساختار قطعات و چه جایگاه نوازنده. هر چه‌قدر جلوتر که می‌آییم این نقاط مشترک کمتر می‌شود.

کیا: البته برای ما پیدایش موسیقی‌های نو بسیار بیشتر از پیدا کردن این وجود شباهت و حتی تکرار آنها اهمیت دارد. این شباهت‌ها کمک اولیه می‌کند. حالا چیزی که برای ما جالب است این که خودمان را در میان این همه پیدا کنیم.

  • چرا اصلا این نوع موسیقی را انتخاب کرده‌اید. یعنی شما هم می‌توانستید مثل کسانی که برای سال‌ها از موسیقی ایرانی دور بودید برگردید به موسیقی صرفا ایرانی و سنتی؟ اگر اسمش را تلفیق بشود گذاشت.

ضیا: چون زندگی‌ روزمره‌ای که داریم خیلی فرق می‌کند. بیشتر عمرمان ایران نبودیم. موسیقی ایرانی و سنتی را خیلی دوست دارم، اما بیان شخصی‌ام نمی‌تواند باشد. یعنی در جامعه‌ای زندگی می‌کنم که این برخوردها و تنوع‌ها وجود دارد و طبیعی است که در موسیقی ما هم بازتاب ‌شود.

کد خبر 59609

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز