به گزارش همشهریآنلاین روزنامه همشهری نوشت: تجربه سیل نوروزی ۹۸ مطابق آنچه وزیر کشور اعلام کرد بیش از ۳۵هزار میلیارد تومان خرج روی دست دولت گذاشت و ۴۴۰۰روستا تحتتأثیر آن بودند؛ بحرانی که به لحاظ گستردگی و همزمانی در کشور سابقه نداشت و به دلایل مختلفی ازجمله نبود نظامِ یکپارچهای برای مدیریت بحران، چالشهای زیادی را بهدنبال داشت. این چالشها هم در روزهای بحران سیل و هم در روزهای پس از آن که زمان بازسازی و تنظیم دوباره زندگی برای ساکنان مناطق سیلزده بود، تداوم یافت و به همین دلیل تجربه مواجهه اولیه و مدیریت پسینی در سیل نوروز ۹۸ میتواند برای روزهای سیلابی بعدی کارآمد و راهگشا باشد.
رئیسجمهوری در روزهای پایانی فروردین ۹۸ گروهی از استادان دانشگاه را مأمور تشکیل «هیأت ویژه گزارش ملی سیلابها» کرد. این هیأت باید در ۱۵عرصه مطالعاتی به ۱۱۰ سؤال مشخص در زمینههای اقلیمی، محیطزیستی، فنی، مدیریتی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی، حقوقی و سیاسی پاسخ میداد؛ تجربه گران و پر از اندوه سیلاب باید برای روزهای بعدی کشور مدون و تبدیل به سندی برای سیاستگذاری میشد.
موضوع این گزارش از میان گزارشهای آماده و ارائهشده از تجربه سیلاب، مروری بر نتایج ارائه شده توسط کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه است که در ۴ حوزه «اجتماعی»، «فرهنگی»، «رسانه» و «بهداشت و سلامت روان» تدوین شده است و برای نخستینبار این گزیده کوتاه از گزارش ملی سیلاب منتشر میشود.
اجتماعی: غفلت از مدیریت غیرسازهای سیلاب
همیشه نام سیلاب با سدسازی و کنشهای سازهمحور پیوند داشته است. در سیلاب نوروز ۹۸ هم بسیاری از مردم و مسئولان در برخی استانها دلیل اصلی آسیبهای واردشده را به ضعف زیرساختهای سازهای در استان یا شهرستان نسبت میدادند.
درحقیقت رویکردهای غیرسازهای به مدیریت سیلاب (از توسعه آموزشهای مربوط به سیلاب گرفته تا امور مربوط به استفاده از سمنها، بانکهای اطلاعاتی حمایت اجتماعی، ارائه خدمات روانشناختی و نظامهای ارزیابی خسارات) در کشور یا در سطح بسیار شدیدی مغفول هستند یا بسیار سطحی و کماثر به آنها پرداخته میشود. روی دیگه سکه مجهز نبودن به راهحلهایی برای مواجهه با رویدادهایی است که با پارادایم غالب یعنی «خشکسالی» در تعارض است.
موضوع دیگر بیاعتمادی عمومی میان سازمانها، سازمانها و مردم، و دولت و سمنهاست. دامنه این بیاعتمادی تا حدی گسترده شده که روایت مردم و حاکمیت از دلایل سیلاب تفاوتهای آشکاری با هم داشت و روایتهای مردمی گاه تا عمدی تلقیکردن سیلاب (عمدتاً در خوزستان) یا کوتاهی در مدیریت سیلاب توسط سدها (در گلستان) پیش میرفت و با روایتهای رسمی درخصوص زیاد بودن بارشها بسیار فاصله دارد.
در سیلاب ۹۸ سمنها بار دیگر جایگاه و اهمیت پیشین خود را بازیابی کردند. هرچند سطح بسیار بالاتری از هماهنگی و تقسیم کار میان سمنها و سازمانهای رسمی باید بهکار گرفته شود و همافزایی لازم میان آنها بهوجود آید. نکته دیگر لزوم نقشپذیری جامعه در کنار دولت است. مردم نهتنها به موضوع ایمنی تا پیش از این سیل اهمیت کمی میدادند، همچنان باور دارند که کاهش خطر سیلاب وظیفه دولت است که برای بحرانهای مشابه باید برای ایفای نقش فردی هم آگاه و هم مجهز شوند.
نکته دیگری که در گزارش بخش اجتماعی به آن اشاره شده است لزوم به کارگیری کانالهای محلی اطلاعرسانی در فرایندهای هشدار و آگاهیبخشی سیلاب و بسنده نکردن به منابع و رسانههای رسمی است. همچنین بازدیدهای پیاپی مقامات از مناطق سیلزده موجب توقعات فزایندهای میشود که نارضایتی بعدی را بهدنبال دارد.
رسانه: نداشتن سخنگوی واحد
در حوزه رسانه موضوع سیلاب نوروز ۹۸ به بحرانی جدی تبدیل شد؛ تا جایی که تصویر سیلاب در رسانههای اجتماعی نهتنها با تصویر اصلی تفاوتهایی داشت، بلکه این رسانهها در شکل دادن به باورهای عمومی درباره مدیریت سیلاب نیز نقش مهم و گاه مخربی را ایفا میکردند و در عمل مرجعیت رسانهای از رسانههای جریان اصلی به شبکههای اجتماعی منتقل شده بود و جای خالی فعالیت حرفهای کنشگران حرفهای و نهادهای مدنی و سازمانهای مدیریت بحران و متخصصان رسانهای به خوبی احساس میشد.
در کنار این ها کمتوانی جریان رسانهای و اطلاعرسانی حرفهای و مستقل، فقدان عملی «سخنگویی واحد» در دستگاههای حکومتی و ضعف سازوکارهای اطلاعرسانی محلی در سطح استانها و شهرستانها عمدهترین مشکلات رسانهای در شرایط بحران سیل بود. در پیمایش ملی تلفنی در ۱۳۴ شهر کشور (تابستان ۹۸)، درباره موضوع سیلاب و رسانه، ۹۶ درصد پاسخگویان بیان داشتهاند اخبار و اطلاعات مربوط به سیلاب اخیر را بهطور مرتب از طریق مجراهای خبری داخلی دنبال کردهاند و از این میان حدود ۷۸درصد گفتهاند به صداوسیما مراجعه میکردهاند (بدون نفی سایر رسانهها) و همچنین ۳۲.۵ درصد پاسخگویان تلگرام و اینستاگرام و ۳۲.۷ درصد نیز شبکه ارتباطات آشنایان و خانوادهها را منبع کسب خبر اعلام کردهاند. عددهایی که نشان میدهد شبکههای فردی شده (پیامرسانهای موبایلی و حلقه نزدیکان تا حد قابلتوجهی در انتقال اخبار مؤثر بودهاند).
۲روی سکه اطلاعرسانی بدون مرجعیت رسانهای را البته میتوان در رهاشدگی شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی از یکسو و غافلگیر شدن و انفعالی برخورد کردن روابط عمومیهای دولتی از سوی دیگر دید؛ چرخه معیوبی که بحران سیل را به بحران رسانه نیز گره زد. به اینها باید ضعف عمومی نظام رسانهای کشور را نیز اضافه کرد.
تعطیلات نوروز روزنامهها را ۲۰روز از مردم دور نگه داشت چراکه بسیاری از سازمانهای رسانهای هنوز به اندازه کافی با تحولات دیجیتال و توزیع محتوا در بستهبندیهای جدید پیوند نخوردهاند.
روانشناختی: نیاز مردم به حمایتهای اجتماعی
پژوهشهای انجامشده کارگروه در میان مردمی که در معرض آسیبهای سیل بودند، نشان میدهد عمدهترین مشکلات روانی سیلزدگان شامل اختلالات روانی عمومی، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بوده است و سیلزدگان استان لرستان نسبت به ۲ استان دیگر دارای وضعیت نامطلوبتری هستند و نکته مهمتر اینکه این افراد علاوه بر مراقبتهای روانپزشکی، به حمایتهای اجتماعی در جهت بهبود سلامت روان و امید به زندگی نیاز دارند.
بخش دیگر این مطالعات نشان میدهد که سیلزدگان پس از سیلاب واکنشهای متفاوت روانی ازجمله خشم و عصبانیت، ترس و اضطراب، کمخوابی، کابوسهای شبانه، احساس ناامیدی، داشتن افکار خودکشی، احساس ناامنی به همراه پرخاشگری نزاع و درگیری بروز دادهاند که البته هر قدر وقوع سیلاب شدیدتر و حادتر بوده است، علائم منفی و روانی شیوع بیشتری داشته است.
این علائم ناشی از فشار روانی خود سیلاب یا عوارض آن از قبیل: تخریب خانه و زمینهای کشاورزی و مشکلات اقتصادی ناشی از دست دادن سرمایههای اولیه زندگی و هر چیزی که برای آن سالها زحمت کشیدهاند و همچنین نگرانی از دست دادن یا آسیب دیدن نزدیکان بوده است.
نکته مثبت در این بخش این است که با وجود همه مشکلات در مجموع مردم نسبت به خدمات سلامت روانی که به آنها ارائه شده و توجه به این مقوله اظهار رضایت نسبی داشتند.
طبق اظهارات مردم، تکنیکها و مهارتهایی که به آنها آموزش داده میشد، توان مقابله آنها را با مشکلات بیشتر میکرد و تابآوری آنها را افزایش داده است.
نظر شما