حسین عصاران: هنگامی‌که عارف قزوینی در دوران اقامتش در مشهد به دعوت‌های ایرج میرزا برای میزبانی‌اش بی‌توجهی کرد، ایرج میرزا این تکدر خاطرش را دستمایه سرودن «عارف‌نامه» کرد و دلخوری‌اش را به طوماری از ناسزا و ناروا نسبت به عارف بدل کرد.

جدل شاعر و آهنگساز

اما میانه این دشنام‌نامه او هم‌تراز با تمام نارواها و ناسزاهای آزاردهنده اخلاقی و عرفی‌اش، خطاب به عارف چنین گفت: «تو آهویی مکن، جانا گرازی / تو شاعر نیستی، تصنیف‌سازی». این زشت‌گویی به ظاهر ساده، اما در باطن پرمعنا و موجز، در ابتدای قرن پشت سر را می‌توان نمایه‌ای پرمعنا از نگاه پرتبختر و بی‌مایه‌انگارانه اندیش‌ورزان جامعه رو به پوست‌اندازی آن دوران، نسبت به مقوله ترانه‌سازی و ترانه‌سُرایی دانست.

عرصه‌ای که به نسبت آورده‌های فرهنگی و سلیقه‌سازی‌های هنری، کمترین توجه و قدری ندیده و در بیشینه خوش‌اقبالی‌، هنرورزی‌ کارورزانش در حد تعارفاتی چون «خوش‌ذوقی» و «قریحه‌مندی» باقی مانده است. 

کد خبر 536657

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار تاريخ

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha