وی در این کتاب به شرح خاطرات دوران کودکی اش یعنی هنگامی که وی بهعنوان کودکی یهودی طی سالهای هولوکاست در جنگ جهانی دوم در جنگلهای بلژیک متواری بود و با گرگها زندگی میکرد، میپردازد.
کتاب میشا دوفونسکا با عنوان «میشا:خاطرات سالهای هولوکاست» به 18 زبان ترجمه و از روی آن یک فیلم سینمایی در فرانسه ساخته شده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی در این باره نوشت، ناتالی و مارک اوتندایل2، وکیل وی در بروکسل که خواهر و برادر شیری وی نیز محسوب میشوند به خبرنگاران گفتهاند که این نویسنده پذیرفته است داستان وی شرح حال واقعی زندگیاش نیست و این که وی طی سالهای جنگ جهانیدوم در جستوجوی والدین تبعید شده اش مجبور نشده که همراه با دسته ای گرگ 1900 مایل را در طول قاره اروپا بپیماید(براساس مفاد کتاب) ساختگی است.
دوفونسکا در بیانیهای که وکلایش به آسوشیتد پرس دادهاند چنین مینویسد: من از تمام کسانی که احساس میکنند فریب خوردهاند طلب بخشش میکنم.
دوفونسکا اینک 71 سال سن دارد و در شهر دادلی در ماساچوست زندگی میکند. موریس همسر وی به بوستون گلوب گفته است که میشا دوفونسکا قصد صحبت کردن را در این باره ندارد.
میشا دوفونسکا در کتاب پرفروش خود شرح داده بود که در سالهای جنگ جهانی دوم هنگامی که کودکی بیش نبود نازیها والدین او را به اسارت بردند و وی مجبور شد بهمدت 4 سال در جنگلها و روستاهای شمال اروپا به تنهایی زندگی کند.
وی در کتابش مدعی شده بود که ابتدا در اردوگاه کار ورشو در لهستان به دام میافتد و در دفاع از خودش یک سرباز نازی را به قتل میرساند. پس از آن یک گله گرگ وی را به فرزندی میپذیرند و او را مورد حمایت قرار میدهند، بدین ترتیب سفر طولانی این دخترک خردسال از ورشو در شمال شرقی اروپا به بروکسل در شمال غربی این قاره آغاز میشود.
اینک دوفونسکا در بیانیه خود پذیرفته که داستان او خیالی است و او طی سالهای جنگ هرگز از خانه خود در بروکسل برای یافتن پدر و مادرش خارج نشده است.دوفونسکا میگوید که نام واقعی او مونیک دووال است. پدر و مادرش که عضو نهضت مقاومت بلژیک بودند توسط نازیها دستگیر و اعدام شدند.
او در بیانیه خود میگوید: این داستان خیالی است و در عالم واقع رخ نداده است اما در واقع واقعیت زندگی خود من است و شیوهای که من برای بقا و زنده ماندنم در پیش گرفتم. من از تمام کسانی که احساس میکنند فریب خوردهاند طلب بخشش میکنم.من از شما میخواهم که خود را به جای من در آن دوران بگذارید.یک دختر 4 ساله که رها شده بود.
براساس بیانیه دوفونسکا هنگامی که او 4 ساله بوده است پدر و مادرش دستگیر میشوند و مراقبت از وی به پدر بزرگ و عمویش سپرده میشود.وی در این بیانیه میگوید خانواده جدیدش با او بد رفتاری میکردند و به خاطر حضور والدینش در نهضت مقاومت، او را دختر یک خائن مینامیدند که باعث شده بود احساس کند که یک یهودی است.
او میگوید در آن دوران گاهی نمیتوانست بین واقعیت و تخیل خود تمایز قائل شود.
ناتالی اوتندایل وکیل خانم دوفونسکا میگوید او و برادرش هفته گذشته با این نویسنده مقیم آمریکا تماس گرفتند تا به وی اطلاع دهند که روزنامه بلژیکی لوسو به مدارکی دست یافته که نادرستی و ساختگی بودن داستانش را آشکار میکند.
ناتالی اوتندایل در این باره میگوید:ما این اطلاعات را در اختیار او گذاشتیم که کار بسیار سختی بود و او واقعیت را پذیرفت واقعیتی که وی طی 70 سال گذشته آن را نادیده گرفته بود.
طی هفتههای اخیر فشارهای زیادی به این نویسنده بلژیکی تبار وارد آمد تا از درستی داستان خود دفاع کند.ماکسیم استاینبرگ مورخ بلژیکی در گفت و گو با شبکه آرتی ال در این باره میگوید:من درباره روابط بین انسان و گرگ تخصصی ندارم اما متخصص مسائل یهودیان هستم و باید بگویم که سابقه ای را از خانواده دوفونسکا در آرشیوهای موجود پیدا نکردهام.
خانواده دووال ( نام واقعی میشا دوفونسکا ) یهودی نیستند و نام آنها طی سالهای جنگ نیز بهعنوان یهودی ثبت نشده است.
سالها پیش در دهه 1990 جیندانیل ناشر سرشناس آمریکایی در یک کنیسه در ماساچوست با خانم دوفونسکا آشنا شد و پس از شنیدن داستان زندگیاش از وی خواست تا در این باره کتابی بنویسد.
پس از نوشته شدن این کتاب و فروش بالای آن بین جین دانیل ناشر و میشا دوفونسکا نویسنده کتاب بر سر سود هنگفت آن اختلاف نظری به وجود آمد که موجب شکل گیری یک پرونده حقوقی شد.در سال 2005 دادگاهی در بوستون جیندانیل را به پرداخت
5/22میلیون دلار غرامت به دوفونسکا و ورا لی نویسندهای که داستان دوفونسکا را به رشته نگارش در آورد ه بود محکوم کرد.
خانم لی میگوید که از شنیدن خبر ساختگی بودن داستان دوفونسکا شگفتزده شده است.
وی میافزاید: او هنگام به یاد آوردن خاطراتش همواره تاکید میکرد که این وقایع حقیقت دارند و من به او اعتماد کردم.
وکلای میشا دوفونسکا میگویند که جین دانیل ناشر کتاب هنوز مبلغ مورد نظر دادگاه را نپرداخته است.
دانیل خود در این باره میگوید که تلاش خواهد کرد تا حکم دادگاه را لغو کند.
وی میافزاید: نمی توانسته به صحت و درستی داستان دوفونسکا پیش از انتشار کتاب پی ببرد چرا که دوفونسکا ادعا میکرده که از نام پدر و مادرش و تاریخ و محل تولد خودش اطلاعی ندارد.
دانیل میافزاید: هیچ چیزی برای تحقیق کردن وجود نداشت.