آنچه پیش رو دارید، متنی است که از این شهروند ۳۶ ساله سوئدی در بخش تجربههای گاردین منتشر شده است. متن کامل تجربه کوهنوردیهای اسونسن در گوشه و کنار از این قرار است:
«دو سال پیش در یک سفر هوایی به نیوزیلند فیلم سینمایی «اورست» (به کارگردانی بالتازار کورماکور و بازی جیسن کلارک، جاش برولین، امیلی واتسن، رابین رایت، کایرا نایتلی و جیک جیلنهال) را دیدم که در آن کوهنوردان در یک کولاک در کوهستان گیر افتاده بودند. همانجا بود که دریافتم میخواهم کوهنوردی را آغاز کنم. جنس واکنش من از نوع واکنش دیگران به آن فیلم نبود، چون تقریبا همه در آن ماجراجویی کشته شدند. شاید من فقط میخواستم در زندگیام ماجراجوتر باشم و شش ماه بعد نخستین قله عمرم را صعود کردم؛ کوهستان ویتنی در کالیفرنیا که با ۴۴۲۱ متر در سرزمین اصلی آمریکا بلندترین قله است.
تابستان ۲۰۱۷ تصمیم گرفتم به بلندترین قلههای همه کشورهای اروپایی در یک سال صعود کنم؛ ۴۹ قله. این کار پیشتر به تعداد انگشتان دست انجام شده بود. من در سوئد بزرگ شدهام و پدرم همیشه مرا تشویق میکرد دائم در کوه و دشت باشم اما هرگز یک ماجراجوی جدی نبودم. میخواستم ببینم آیا یک آدم عادی مثل من هم میتواند از کوه بالا برود. میخواستم الگوی دختران باشم و داستانی را روایت کنم که پیشتر هرگز گفته نشده است. آنچه همه ما شنیدهام مربوط به افرادی جانسخت است که در اورست یا کیتو گم شده یا جان خود را از دست دادهاند.
هیچ تعریف مشخص و جهانشمول برای یک کوهستان وجود ندارد. در هلند، بلژیک و دانمارک بلندترین قله در واقع یک تپه کوچک است که شما میتوانید حتی با خودرو تا بالای آن بروید. احساس فریبخوردگی داشتم اما تصمیم گرفتم در هر حال به همه آنها صعود کنم. برای تجربه اولم که کوهستان البروس در روسیه بود (۵۶۴۲ متر بلندترین قله اروپا)، اصلا آمادگی نداشتم و خیلی خسته شدم اما با خودم فکر کردم برای بعدیها آمادهتر میشوم و همینطور هم شد. برای خودم یک برنامه سفر تدارک دیدم که از سوئیس و قله ۴۶۳۴ متری دوفورشپیتس شروع میشد اما یک توفان سنگین برنامه را به هم ریخت. به همین دلیل به اسپانیا رفتم و از آن پس طبق برنامه هواشناسی حرکت کردم. در دو تور صعود به قلههای بزرگ دور اروپا حضور داشتم و برنامههای بعدی را برای تعطیلیهای آخر هفته گذاشتم.
بالا رفتن از کوه تجربهای است که سخت میتوان در قالب واژهها تعریفش کرد. تو در یک طبعیت شگفتانگیز حضور داری و وقتی به قله میرسی، احساسی باورنکردنی داری. از سوی دیگر، تجربه پایین آمدن هم هست که بیشتر حادثهها در جریان آن رخ میدهد؛ مردم خستهاند، هوا تاریک شده و همه چیز سختتر است. من معمولا سراغ قلههایی نمیروم که برای بالا رفتن از آنها آمادگی کامل ندارم. برای مثال همین فردا نمیتوانم از کیتو بالا بروم اما هر صعود که به پایان میرسد، میروم سراغ گام بعد.
تعداد دوستانم که مثل من هوادار صعود باشند چندان زیاد نیست و گاهی تو به کسی نیاز داری که این تجربهها را با او به اشتراک بگذاری. حرفه من عکاسی از مدلهاست و بسیاری از دوستانم از ترس خراب شدن ناخنهایشان حتی پای خود را به باشگاه نمیگذارند. به همین دلیل از اینستاگرام برای یافتن کسانی استفاده میکنم که عاشق کوهنوری و صعود هستند و اگر کسی عکس کوهنوردی در پروفایلش داشته باشد، خیلی زود سراغ او میروم...
میخواستم پروژهام را در خانه با صعود به کوه ۲۰۹۷ متری کبنهکایزه به پایان برسانم؛ کوهستانی که دو قله دارد، قله شمالی صخرهای است و قله جنوبی که معمولا بلندتر هم هست، یخی. با دگرگون شدن هوا، یخهای قله جنوبی شروع کرد به آب شدن و دو روز پس از آنکه من به آن صعود کردم، قله شمالی بلندتر شده بود. به همین دلیل از هر دو قله بالا رفتم. لباس ابرقهرمانی پوشیده بودم و وقتی آن بالا رسیدم از خودم عکس گرفتم اما چنانکه انتظار داشتم، ویژه به نظر نمیرسید و شبیه یک روز معمولی سر کار بود. وقتی آن تصویر را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم و تبریک گفتنها شروع شد، به خودم افتخار کردم.
برای همه این تجربهها ۵۰ هزار یورو هزینه کردم که دو برابر برآوردم اولیهام بود. در اروپا از ۶۱ قله بالا رفتم و در کوزوو که کسی نمیدانست کدامیک از دو قله بلندتر از دیگری است، به هر دو قله صعود کردم. چهار قله در پرو و یکی در آرژانتین را هم صرفا محض سرگرمی به کارنامهام افزودم.
هنگام بالا رفتن از کوه باید روی نقطههای ضعف خودتان کار کنید. من از کسانی هستم که دوست دارند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند اما در کوهستان تقریبا هیچچیز تحت کنترل شما نیست؛ نه آب و هوا نه دیگر شرایط و موقعیتها. همین چیزها من را به آدمی بهتر تبدیل کرد. وقتی ساعتها در یک کوه هستید و با افکار خودتان تنها ماندهاید، انگار دارید مراقبه میکنید. این چیزهاست که شما را از نظر جسمی و ذهنی قویتر میکند.
هدف امروز من این است که همیشه یک قله در تقویمم ثبت شده باشد و سرانجام یک روز به اورست صعود میکنم؛ روزی که آمادگیاش را داشته باشم.»
نظر شما