منصور آرامی- نماینده پیشین بندرعباس: خروج یک‌طرفه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از توافق بین‌المللی برجام، بار دیگر چرایی انسداد شکل‌گرفته در روابط ایران و آمریکا را به موضوع گفت‌وگوی کنشگران سیاسی و اقتصادی و حتی مردم تبدیل کرده است.

منصور آرامی- نماینده پیشین بندرعباس:

در غالب گفت‌وگوها، تأکید بر تخاصم سیاسی، بین‌المللی و ایدئولوژیک بین 2کشور است و ساحات دیگر مورد غفلت قرار می‌گیرد. تیرگی روابط ایران و آمریکا فراتر از موضوعی سیاسی و حقوقی و مربوط به دیروز و امروز نیست. تقابل و تضادی که از بستر تاریخی و اجتماعی نشأت می‌گیرد. عملکرد آمریکا در یک سده اخیر تاریخ ایران، نتیجه‌ای جز تردید و بددلی را پیش روی مردم ایران باقی نگذاشته است. آثار و تبعات رفتار ناعادلانه، غیرانسانی و تبعیض‌آمیز آمریکا تنها محدود و معطوف به سیاست و نظام سیاسی ایران نیست و همواره مردم این کشور را نیز مورد هدف قرار داده است.

در همین راستا می‌توان به بازخوانی سقوط پرواز ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر و شهادت 290هموطن مظلوم ایرانی پرداخت. امروز دقیقا 3دهه از این حادثه دلخراش و دردناک در آسمان خلیج‌فارس بر اثر شلیک ناو وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا می‌گذرد.

بررسی ابعاد انسانی و اجتماعی این فاجعه می‌تواند گوشه‌ای از مواجهه آمریکا و مردم ایران را نشان دهد؛ رخداد جانکاهی که همچنان دردش بر دل مردمان هرمزگان و ایران سنگینی می‌کند. آمریکایی‌ها بعد از این‌ اتفاق نادر و غیرمعمول در صنعت هوانوردی، برای دفاع و توضیح عملکرد خود، موضوع را به اشتباه در تشخیص نظامی بودن این هواپیما منحرف کردند و پنهان کردن واقعیت را پیش گرفتند.

با این‌حال اگر ادعای باورناپذیر و غیرمعقول آمریکایی‌ها را در تشخیص اشتباه کاربری پرواز بندرعباس و دوبی بپذیریم، باز هم پرسش‌ها و مسئله‌های جدی‌تری بی‌پاسخ باقی می‌ماند. برخورد آمریکایی‌ها با این اتفاق که در شمار یکی از 10فاجعه مرگبار تاریخ هوانوردی جهان قرار می‌گیرد و منجر به کشته‌‎شدن بیش از 60کودک شده است، نشان می‌دهد که رنج و تردید ایرانی‌ها تنها تحت‌تأثیر مناسبات سیاسی نیست.

تلاش رسانه‌های آمریکایی برای عادی جلوه دادن این اتفاق، تقدیر و ترفیع و تقدیم مدال شجاعت به فرمانده خاطی و جنایتکار ناو یواس‌اس وینسنس در واقع ادامه رفتار قلدرمآبانه آمریکایی در عرصه عمومی است که هر بیننده انسان‌دوست و ایران‌دوستی را می‌رنجاند. پافشاری و اصرار آمریکایی‌ها بر عادی بودن این واقعه تا آنجا پیش می‌رود که حتی خسارت و غرامت مادی این فاجعه در قالب غیرمعمول و غیرمحترمانه «پرداخت بلاعوض» ارائه می‌شود.

در بحبوحه روزهای پایانی جنگ و پشت سر گذاشتن همه سختی‌ها و مقاومت‌هایی که مردم هرمزگان انجام داده بودند، این فاجعه انسانی بهت و شوک بزرگی را به‌وجود آورد. هرمزگانی‌ها به سبب دوری جغرافیایی از جنگ عراق و ایران، به‌عنوان ورودی اصلی کالاهای موردنیاز مردم و نیز رزمنده‌ها عمل می‌کردند و به تعبیری، نقشی لجستیکی درخصوص نیروهای نظامی و مردمی درگیر دفاع‌مقدس داشتند. در میان چنین نقش‌آفرینی پرمخاطره‌ و پرهزینه‌ای که تحمل می‌کردند، اغراق نیست اگر بگوییم سنگینی و غمگینی این اتفاق به مثابه شلیکی نهایی بر پیکر و روح مردم منطقه بود.

ایرانی‌ها پیش از دهه 30و مشارکت آمریکایی‌ها در کودتای ۲۸ مرداد تا همین امروز، تفتیش‌ها و برخوردهای تحقیرآمیز گاه و بیگاه ورزشکاران و هنرمندان‌شان، بی‌تفاوتی و عناد آمریکایی‌ها را با «مردم» خود تجربه کرده‌اند و سرخوردگی چنین مواجهه‌ای را درک کرده‌اند؛ سرخوردگی‌ای که فاصله بسیاری تا یک اعتماد ملی به آمریکا ایجاد کرده است؛ فاصله‌ای که به‌نظر می‌رسد سیاست‌های کلان حاکم بر سیاستمداران آمریکایی قادر به از بین‌بردن آن نباشد و همچنان مردم ایران به دیده تردید به امکان آن نگاه می‌کنند.

کد خبر 409738

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha