همشهری آنلاین: رأی اکثریت و روحانی، فقرزادایی و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های دوشنبه-۱۶ مرداد- قرار گرفتند.

محمد کیانوش راد، استاد دانشگاه در ستون سرمقاله شرق«فقرزدایی برای رفاه ایرانیان » نوشت:

روزنامه شرق،۱۶ مرداد

براساس مطالعات اجتماعی که به‌تازگی صورت گرفته است، نه‌تنها پدیده حاشیه‌نشینی کاهش پیدا نکرده بلکه حتی روندی متفاوت با گذشته را تجربه می‌کند. در تحقیقی که سعید مدنی انجام داده، به صورت میدانی و براساس مشاهدات تجربی خود دریافته است که در برخی مناطق ایران تنها روستاییان نیستند که به حاشیه‌نشینی وارد شده‌اند بلکه بخشی از طبقات متوسط در جامعه ایران نیز به حاشیه‌نشینی گرایش نشان داده‌اند و در شهرهای بزرگ، این طبقات متوسط اجتماعی هستند که آرام‌آرام به حاشیه‌ها رانده می‌شوند. این مسئله می‌تواند به‌عنوان زنگ خطری اساسی به صدا در آيد و نیاز به توجه بیشتر به طبقات فرودست اقتصادی را بیش از گذشته نشان دهد. علاوه بر آن فراموش نکنیم اصولا مبنای پوپولیسم که نوعی گرایش ساده‌انگارانه در حوزه حل مسائل اجتماعی را تبلیغ می‌کند، می‌تواند در آینده جامعه ایران به نحوی مجددا خود را نشان دهد و مروجان پوپولیسم که براساس وعده‌های زود‌هنگام و سطحی‌گرایانه می‌توانند به موفقیت دست یابند، برنامه‌ریزی‌های دراز‌مدت را بار دیگر مخدوش کنند. دولت اصلاحات و دولت یازدهم، جهت‌گیری‌های مناسبی  را برای کاهش اختلاف طبقاتی و فقر با روش‌های غیرپوپولیستی در دستور کار داشته و دارند اما به دلیل گستردگی حجم مشکلات و فراگیر‌نشدن اقدامات صورت‌گرفته، این جهت‌گیری‌ها برای مردم و توده‌های اجتماعی ملموس نشده است.

فقر و تبعیض‌ از جمله مسائلی است که به‌صورت نهادینه در حال گسترش سیستمی است. مباحثی نظیر ژن خوب یا روابط مبتنی بر فامیلی در جامعه ایران در استخدام‌ها، در ارتقای شغلی یا فقیر‌تر‌شدن بخش‌هایی از طبقه متوسط نشان می‌دهد دولت باید اقدامات عمیق و ریشه‌ای را صورت دهد. در چهار سال گذشته اقداماتی نظیر فراگیر‌کردن بیمه‌های اجتماعی، توجه به دهک‌های اجتماعی و افزایش یارانه آنها یا اقداماتی در جهت بهبود وضعیت بازنشستگان از نظر مستمری و حمایت‌های تأمین اجتماعی و توجه به نیازهای سایر بخش‌های جامعه، صورت گرفته اما حجم مسائل نیاز به توجه جدی دارد. درعین‌حال مسئله فقرزدایی بدون غلتیدن در شعارهای پوپولیستی در گفتمان مسئولان مرتبط در دولت، نظیر وزارت رفاه، بیش از گذشته خود را نشان می‌دهد. جامعه ایران با شکاف‌هاي متعددی روبه‌روست. دولت توانسته در بخش حمایت‌های اجتماعی و حوزه سلامت، قدم‌های مناسبی در جهت حمایت از توده‌های مردم بردارد و هزینه زیادی صورت گرفته اما در بخش آموزش‌های توانمندسازی، شبیه آنچه در بخش بهداشت و رفاه اجتماعی انجام داده، کمتر به چشم آمده است. یکی از معضلات اساسی جامعه ایران حرکت در جهت رفع فقر مطلق است که در نطق مراسم تحلیف مورد توجه رئیس‌جمهور قرار گرفت.

 دستیابی به چنین نگاهی مستلزم هماهنگی بخش‌های اقتصادی دولت از جمله وزارت اقتصاد و بانک مرکزی با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. بدون تردید دولت باید در جهت کاهش فاصله‌ طبقاتی اقدامات معنا‌داری انجام دهد بدون آنکه به افزایش حجم نقدینگی که منتج به افزایش تورم خواهد شد، بینجامد. طبقات اجتماعی کمتر برخوردار، با ایده توانمندسازی و حمایت‌های منطقی حتما می‌توانند شرایط بهتری را تجربه کنند. گسترش سیاست‌های حمایتی مانند بیمه سلامت ایرانیان یا اقداماتی که در جهت خدمات توانبخشی و کاهش آسیب‌های اجتماعی با محوریت سازمان‌های مردم‌نهاد صورت گرفت، آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، حمایت‌های تغذیه‌ای و ورزشی در صورت تداوم و برنامه‌ریزی منسجم‌تر، به نتیجه خواهند رسید. حل معضل کودکان کار، زنان سرپرست خانوار و افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی از جمله خدماتی است که دولت یازدهم انجام داده و بدون تزریق نقدینگی با سازوکارهای حمایتی، کاهش فقر را در جامعه ایران دنبال می‌کند. آنچه نیاز دولت دوازدهم است، تبدیل‌شدن این اقدامات به یک گفتمان ملی میان مسئولان و دست‌اندرکاران و مردم است. دولت دکتر روحانی با سه قشر عظیم اجتماعی به‌عنوان حامیان اصلی جریان تحول‌خواهی روبه‌روست. معلمان، «دانشجویان و دانشگاهیان» و «کارگران». البته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با توجه به وظایف گسترده‌ای که در بخش اقتصادی خود دارد، نیازمند برنامه‌ریزی، دقت عمل و به‌کارگیری نیروهای زبده‌تر در بخش‌های اقتصادی و خصوصی‌سازی واقعی برخی بخش‌های زیرمجموعه است. امید آن می‌رود که روند برنامه‌ریزی و نظریه‌پردازی حوزه رفاه، در چهار سال آینده با دقت نظر و استفاده از ظرفیت چهره‌های علمی و دانشگاهی، شتاب بیشتری پیدا کند.

  • اجزاي يك برنامه در دو سخنراني

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه اعتماد، ۱۶ مرداد

محتواي دو سخنراني آقاي روحاني در مراسم تنفيذ و تحليف از دو جهت مهم هستند چرا كه از يك سو بيان آنها پس از كسب راي مردم است و نيازي به بزرگنمايي ادعاها و وعده‌ها براي كسب راي مردم نيست. در نتيجه آنها را بايد محتواي واقعي و دقيق وعده‌ها دانست. از سوي ديگر اين سخنراني‌ها مكتوب بوده و با دقت تنظيم و تدوين شده است و تحت تاثير بي‌دقتي‌هاي مرسوم در بيان مطالب شفاهي قرار نمي‌گيرد. بنابراين بايد گفت كه معيار و سنجه داوري ما نسبت به عملكرد چهار سال دوم آقاي روحاني مفاد اين دو سخنراني است. اين دو سخنراني به دلايل خاص خود داراي دو محور تا حدي متفاوت بودند. سخنراني تنفيذ بر محور مسائل داخلي و اقتصادي تنظيم شده بود و سخنراني تحليف بنابه وضع مخاطبان و حضور ده‌ها نفر به عنوان نماينده دولت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي بر محور مسائل و روابط خارجي تنظيم و ارايه شد. حتي آنجايي هم كه در تحليف به مسائل داخلي مي‌پردازد، به نوعي هدفش اثرات آن بر روابط خارجي كشور است.

ديدگاه‌هاي كليدي مطرح شده در سخنراني تحليف، طرح دقيق‌تري از توصيه‌هاي دوم و سوم مقام معظم رهبري در روز تنفيذ بود. اينكه اساس سياست خارجي ايران بر تعامل با جهان و گسترش آن است و در عين حال مقاومت و پايداري در برابر زياده‌خواهي و زورگويي است. اين مفهوم را در قالب جملاتي روشن بيان كرد كه:

«اين دولت مي‌خواهد دولتي معتدل باشد كه نه با هر پرخاشي بترسد و تسليم شود و نه با هر هيجاني برآشفته شود و بجنگد. ما دولتي مصلح هستيم چه در سياست داخلي و چه خارجي كه صلح را برجنگ و اصلاح را بر جمود ترجيح مي‌دهيم. ما هميشه آماده دفاع از ملت خود هستيم اما دفاع را فقط با سلاح ممكن نمي‌دانيم. ما پشتيبان نيروهاي مسلح خود هستيم، اما بزرگ‌ترين سلاح ما راي ملت ما است... صلح ما به سلاح ما متكي است و سلاح ما بر صلح ما تكيه دارد. برجام نمونه‌اي از وفاق ملي در ايران است... جمهوري اسلامي ايران آغازگر نقض برجام نخواهد بود، ولي در مقابل تداوم بدعهدي‌هاي امريكا نيز ساكت نخواهد نشست. ملت ايران ثابت كرده است كه احترام را با احترام و تحريم و تحقير را با اقدام متناسب و استقامت و مقابله به مثل پاسخ خواهد داد... امروز روزگار رونمايي از مادر بمب‌ها نيست، بياييد از مادر مذاكرات رونمايي كنيم. امروز روزگار رونمايي از مادر تحريم‌ها نيست، بياييد از مادر همكاري‌ها رونمايي كنيم.»

اهميت بيان اين ديدگاه‌ها را هنگامي متوجه مي‌شويم كه بزرگ‌ترين مخالف برجام يعني ايالات متحده در كنار اسراييل، تمام توان خود را صرف اين مي‌كند كه ايران را وارد يك مجادله ناخواسته كنند و به قول مقامات وزارت خارجه ايران، امريكا مي‌خواهد برجام را با هزينه يا پيشگامي ايران باطل اعلام كند و مقامات ايراني نيز به خوبي آگاه هستند كه چنين چيزي را اجازه نخواهند داد. ايالات متحده و اسراييل و به دنبال آنها برخي كشورهاي عرب منطقه كه مترصد ملغي شدن برجام هستند بايد متوجه باشند كه ايران آغازگر ماجرا نخواهد بود. ايران از گذشته نيز متعهد به تعهداتش بود. اگر توافقي را نمي‌پذيرفت صريح و شفاف ادعاهاي خود را بيان مي‌كرد و اگر هم مي‌پذيرفت خيلي روشن به آن ملتزم و پايبند بود. پس از پذيرش قطعنامه هم از اين مسائل گفته مي‌شد ولي مرحوم امام(ره) در پيامي كه همان سال براي حجاج ايراني صادر كردند، تاكيد كردند كه ايران به‌طور عميق و حقيقي قطعنامه ٥٩٨ را پذيرفته است و خود را به اجراي آن ملتزم مي‌داند. اين در حالي بود كه عراق مدتي بعد درگير جنگ كويت شد و ايران مي‌توانست به سادگي از تعهدات قطعنامه ٥٩٨ شانه خالي كند ولي هيچگاه چنين اقدامي را آغاز نكرد. اكنون نيز ترامپ و دستياران جنگ‌طلب او در پي بهانه‌جويي‌هايي هستند تا مدعي شوند كه ايران ناقض برجام بوده است، در حالي كه مراسم تحليف نشان داد كه حضور ده‌ها هيات‌ نمايندگي كشورها و سازمان‌هاي بين‌المللي و نيز سخنان صريح آقاي روحاني در جهت رد اين ادعاي نادرست است.

واقعيت اين است كه ايالات متحده بهتر از هر كشور ديگري مي‌داند كه توان سياسي و نظامي ايران در خدمت تقويت صلح و تضعيف ناامني و تروريسم در منطقه است. ايران در افغانستان كمك‌هاي بي‌دريغي را در نفي ناامني و تروريسم معمول داشته است.

در عراق بزرگ‌ترين قدرت حامي دولت عراق براي بيرون راندن داعش از موصل و خاك عراق بوده است. در سوريه طرفدار ثبات و حكومت رسمي و قانوني كشور بوده و تمام توانش را در مقابله با قدرت گرفتن تروريست‌هاي وابسته به داعش و القاعده به كار گرفته است. در يمن نيز از يك مجموعه‌اي دفاع مي‌كند كه پيش از اين بر دولت مركزي پيروز شده بودند، دولتي كه وابسته بود و توان مقاومت در برابر گروه‌هاي طرفدار القاعده را در يمن نداشت و بحران داخلي؛ دولت آن كشور را به كلي فلج كرده بود.

بر توان اين گروه همين بس كه تك و تنها نزديك به دو سال است كه تحت وحشيانه‌ترين حملات عربستان قرار دارند ولي هنوز موفقيت چشمگيري براي نيروهاي سعودي به دست نيامده است.ايران نه تنها از صلح و ثبات در منطقه دفاع مي‌كند، بلكه خودش نيز مصداق روشني از اين صلح و ثبات است.

در حالي كه كشوري چون تركيه كه عضو ناتو است با بحران ناشي از كودتا دست و پنجه نرم مي‌كند و مصر دوران افول و سقوط خود را در برابر تروريسم داخلي تجربه مي‌كند، عربستان نيز آينده‌اي ناروشن و ناپايدار از خود به نمايش گذاشته و حتي اختلافات داخلي در شوراي همكاري خليج فارس به تقابل شديد ميان اعضا تبديل شده است، ايران همچنان باثبات و پايدار درگير انتخابات پرشوري مي‌شود كه بالاترين سطح مشاركت‌هاي انتخاباتي در كشورهاي جهان رقابت كرده و رييس‌جمهور و هزاران نفر از اعضاي شوراي شهر و روستا را در كمال آرامش انتخاب مي‌كند.

مراسم تنفيذ و تحليف جلوه‌اي بود از اين سياست كه اميدواريم ايالات متحده و دوستان منطقه‌اي آن كشور پيام اين مراسم را گرفته باشند.

  • آن دوگانه اگر در میان نبود!

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان، ۱۶ مرداد

انتظار این بود- و هنوز هم هست- که رئیس‌جمهور محترم، دوره دوم ریاست خود بر قوه مجریه را با ارزیابی دقیق از نقاط قوت و ضعف دوره اول آغاز کند تا ضعف‌ها و کاستی‌های دوره قبل در دوره پیش‌روی تکرار نشوند، اما برخی از اظهارات آقای دکتر روحانی طی چند هفته اخیر و از جمله، آنچه در مراسم تحلیف مطرح کردند، این تلقی را پیش می‌آورد که ایشان دولت یازدهم را فاقد عیب و نقص جدی می‌دانند و بر ادامه همان راه در دولت دوازدهم اصرار دارند. این تلقی اگر واقعیت داشته باشد- که ان‌شاءالله نداشته باشد- می‌تواند دولت دوم آقای دکتر روحانی را با کاستی‌های جدی‌تر از قبل روبرو کند. یادداشت پیش روی اشاره به نکاتی در همین زمینه است.

1- آقای روحانی رأی اکثریت مردم به ایشان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را نشانه تأیید مواضع و عملکرد دولت یازدهم دانسته و در بخشی از سخنان خود بعد از انجام مراسم تحلیف می‌گویند؛

«مردم آگاه و هوشیار ایران با خلق حماسه اردیبهشت و مشارکت کم‌نظیر خود در انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر با ما به روشنی سخن گفتند و نظرات خود را با صراحت اعلام کردند. آنان با زبان رأی خود گفتند چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند و با رأی اعتماد مجدد و معنادار خود، رویکرد و راهی را انتخاب کردند که 4 سال در معرض آزمون و نقد و ارزیابی همگان قرار داشت.»

درباره استناد آقای روحانی به 23 میلیون و چند صد هزار رأی خود در مقایسه با 16 میلیون رأی رقیب باید گفت؛ کاستی‌های دولت یازدهم مخصوصاً مواردی نظیر گسترش بیکاری، سختی معیشت مردم، تعطیلی انبوهی از کارگاه‌های تولیدی، رکود کم‌سابقه، تورم لگام‌گسیخته، حمایت از حقوق‌های نجومی، نتیجه «تقریباً هیچ» برجام که 4 سال امکانات و ظرفیت‌های نظام از مردم دریغ شده و به پای آن ریخته شده بود و... از نگاه «مردم آگاه و هوشیار ایران» پنهان نبوده است و اگر قرار بود کارنامه دولت یازدهم ملاک قضاوت و رأی مردم باشد، به یقین آرای آقای دکتر روحانی نه فقط به اکثریت نمی‌رسید بلکه رقمی بسیار پایین‌تر از مرز اکثریت را در پی داشت.

رأی اکثریت آقای روحانی را باید در تلاش گسترده و همه‌جانبه ایشان و برخی دیگر از دولتمردان در القای دوگانه «جنگ یا دولت فعلی»! جستجو کرد، چه کسی می‌تواند انکار کند که آقای رئیس‌جمهور و دولت ایشان از طریق رسانه‌های زنجیره‌ای و با حمایت آشکار برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی و رسانه‌های تحت اختیار آنها، اصرار داشتند به مردم بقبولانند که اگر در انتخابات به آقای روحانی رأی ندهند باید منتظر حمله نظامی آمریکا باشند! این ترفند دقیقاً از هنگامی به کار گرفته شد که بسیاری از شواهد و قرائن موجود و نظرسنجی‌های معتبر از نارضایتی گسترده مردم از دولت یازدهم و ناکارآمدی آن حکایت می‌کرد.

2- مراجعه به آرشیو رسانه‌‌های زنجیره‌ای در داخل کشور و آرشیو رسانه‌های خارجی در همان روزها به وضوح نشان می‌دهد که دقیقا بعد از اطلاع دولت یازدهم از نارضایتی گسترده مردم بود که ناگهان همه بلندگوهای حامی دولت از داخل و خارج، ساز این دوگانه را کوک کردند که ملت باید میان دولت آقای روحانی و پذیرش حمله نظامی آمریکا، یکی را انتخاب کند و مقامات آمریکایی و اروپائی ضمن حمایت آشکار و بی‌پرده از آقای روحانی به گزینه نظامی روی میز و تحریم‌های آماده اعمال اشاره می‌کردند و در همان حال تاکید می‌کردند که این گزینه‌ها را تا انجام انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران به تعویق انداخته‌اند! آیا، این ترفند مفهومی غیر از آن داشت که فقط انتخاب آقای روحانی می‌تواند مانع استفاده حریف از گزینه‌های مورد اشاره باشد؟!  به یقین آقای دکتر روحانی و حامیان کارگزارانی و مدعی اصلاحات ایشان، حمایت آشکار «جان برنان» رئیس سازمان سیا - و نه فلان سناتور آمریکایی- از دولت آقای روحانی و تاکید وی بر ضرورت حمایت آمریکا از ایشان را فراموش نکرده‌اند و باز هم از یاد نبرده‌اند که کنگره آمریکا به صراحت اعلام کرد نگران تاثیر تحریم‌ها بر انتخابات ایران است، بنابراین تحریم‌های جدید را تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران به تعویق می‌اندازد! و دهها نمونه دیگر که شرح آن به درازا می‌کشد و پیش از این در کیهان به آن پرداخته‌ایم.

اکنون باید از جناب روحانی پرسید که آیا اتخاذ این مواضع از سوی مقامات آمریکایی می‌تواند مفهوم و معنایی غیر از تهدید مردم ایران داشته باشد که اگر به آقای روحانی رأی ندهید، چنین و چنان خواهیم کرد؟!

3- ممکن است آقای دکتر روحانی و دوستانشان ادعا کنند اظهارات مقامات آمریکایی و اروپایی نمی‌تواند ملاک ارزیابی باشد که باید گفت؛ اظهارات و مواضع خودتان را که قبول دارید؟ شما نیز در داخل کشور دقیقا و بی‌کم و کاست همان خط بیرونی را دنبال می‌کردید و در نطق‌ها و میتینگ‌های انتخاباتی مردم را تهدید می‌کردید که اگر به شما رأی ندهند باید در انتظار حمله نظامی آمریکا و تحریم‌های به مراتب سخت‌تر از قبل باشند، بنابراین حتی اگر هماهنگی از قبل صورت گرفته میان داخل و خارج را نادیده بگیریم، همسویی و همپوشانی این دو خط داخلی و خارجی قابل انکار نیست، هست؟!  یک بار دیگر به مواضع آن روزهایتان مراجعه بفرمائید و تهدید مردم به سایه جنگ در صورتی که به آقای روحانی رأی ندهند، را مرور کنید!  کدامیک از آنها قابل انکار است؟! البته آمریکا بعد از انتخابات، تهدید نظامی خود را جدی‌تر از قبل مطرح کرد و فقط 24 ساعت بعد از انتخاب آقای روحانی در اجلاس حجاز «ناتوی عربی» را با سمت و سوی اعلام شده علیه ایران اسلامی تشکیل داد و تحریم‌های موسوم به «مادر تحریم‌ها» را نیز تصویب کرد.

4- این سؤال هم از رئیس‌جمهور محترم و حامیان انتخاباتی ایشان پرسیدنی است که اگر تهدید مردم به سایه جنگ و ایجاد دوگانه «یاجنگ یا روحانی» را در کسب اکثریت آراء خود بی‌تأثیر می‌دانند، چرا این دوگانه را مطرح کرده و همه توان خود را برای القای آن به کار گرفتند؟! تا آنجا که با زیرپا گذاشتن قوانین جاری، برخی از وزراء، استانداران و فرمانداران- که شماری از آنها به همان علت مجرم شناخته شده‌اند- را برای القای توهم یاد شده به مناطق مختلف کشور فرستادند.

5- آقای دکتر روحانی و دوستانشان در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به القای توهم «یا جنگ یا روحانی»! بسنده نکردند بلکه توهمات دیگری نظیر اینکه اگر به روحانی رأی ندهید، طرف مقابل در پیاده‌روها دیوار می‌کشد! و یا طی 38 سال گذشته به اعدام و زندانی کردن افراد بی‌گناه مشغول بوده است!... و نمونه‌های مشابه دیگری از همین دست را نیز پیش کشیدند که با تأسف باید گفت؛ خلاف واقع بود و برای ترساندن مردم و جلب آراء آنان طراحی شده و به میدان آمده بود.

همین جا گفتنی است آقای دکتر روحانی در مراسم تحلیف به نمونه‌هایی از دستاوردهای دولت یازدهم نیز اشاره کردند که بسیاری از آنها با واقعیات فاصله‌ای پرناشدنی و در مواردی متضاد داشت که شرح آن به درازا می‌کشد و به فرصتی دیگر موکول می‌کنیم.

6- و اما، اکنون ضمن تاکید بر قانونی بودن ریاست‌جمهوری جناب آقای دکتر روحانی، این پرسش را با ایشان و حامیان انتخاباتی وی درمیان می‌گذاریم که آیا هیچیک از موارد مورد اشاره در یادداشت پیش روی قابل انکار است؟ اگر در این موارد تردیدی نیست - که نیست و مستندات آن فقط با یک مراجعه گذرا به رسانه‌های تحت حمایت دولت قابل دیدن است- پرسش بعدی پیش‌کشیده می‌شود و آن، این که آیا جناب ایشان هنوز هم می‌توانند آنگونه که در مراسم تحلیف اشاره کرده‌اند 23 میلیون و چندصدهزار رأی خود را نشانه تائید دوران 4 ساله دولت یازدهم از سوی ملت بدانند و در آراء یاد شده، برای دوگانه «سایه جنگ یا انتخاب روحانی» هیچ حسابی باز نکنند؟!  و سپس با استناد به این برداشت‌ که می‌بینیم نمی‌تواند برداشت قابل قبولی باشد، نتیجه بگیرند که چون مردم با اکثریت آراء خود، عملکرد و مواضع دوران 4 ساله دولت یازدهم را تائید کرده‌اند، ایشان خود را موظف به ادامه همان راه می‌داند؟!

و بالاخره، انتظار آن است که رئیس‌جمهور محترم، برای واقعیات غیرقابل انکاری که به آن اشاره شد حساب ویژه‌ای باز کنند و در دولت دوازدهم ضعف‌های فراوان دولت یازدهم را تکرار نفرمایند!

  • دولت دوازدهم و 10 فرمان راهگشا

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه رسالت، ۱۶ مرداد

مراسم تنفيذ رياست جمهوري پنج شنبه گذشته در حضور مقام معظم رهبري و با شركت جمعي از مسئولان و شخصيت‌هاي كشور با سليقه‌هاي متفاوت سياسي، برگزار شد و جلوه ‌اي از سماحت و شرح صدر نظام اسلامي را به نمايش گذاشت. با استقرار نظام جمهوري اسلامي، اينك قريب چهل سال است كه مردم ايران زمام امور سياسي خويش را در دست گرفته‌اند و علاوه بر دوازده مرتبه انتخاب رئيس‌جمهور و انتخاب نمايندگان 10 مجلس شوراي اسلامي و پنج مجلس خبرگان و 5 شوراي شهر و روستا، از طرفي اركان حكومت مردم سالاري ديني را نهادينه ساخته ‌اند و از طرف ديگر وكلايي را برگزيده‌اند تا در چارچوب قوانين و در حوزه ‌هاي تعيين شده از حقوق مردم دفاع نمايند. آنچه در يك نگاه كلي به روند چهار دهه گذشته موجب افتخار ملي است، ثبات سياسي و حركت تعالي ‌جويانه نظام اسلامي بر اساس اهداف ترسيم شده ‌اش مي باشد، علي رغم آنكه دشمن همواره و با تمام توان براي براندازي و انحراف آن تلاش كرده است. توجه به اين واقعيت آشكار كه ملت ايران طي چهل سال استقامت توانسته است از هويت و استقلال و آرمان ‌هاي خويش در برابر افزون ‌طلبي ‌هاي سلطه‌گران جهان دفاع نمايد، براي تمامي مردم جامعه ما و بخصوص براي مسئولان و دولتمردان، ضرورتي اجتناب ‌ناپذير مي باشد، به ويژه آنكه متأسفانه در گردش مقامات و سمت ‌ها، بازي خوردگاني به چشم مي خورند كه با ناديده‌گرفتن اين واقعيت آشكار و ثبات و اقتدار نظام اسلامي، خواسته و ناخواسته در مسير اهداف دشمن قرار گرفته ‌اند و تبعاً از گردونه اين نظام مردم سالار حذف شده ‌اند.

اينك ملت ايران با حضور شكوهمند خويش در انتخابات، براي رئيس جمهور منتخب در دوره دوازدهم و همكاران جديد ايشان فرصتي بسيار ارزشمند فراهم ساخته است تا با استفاده از ظرفيت ‌هاي فراوان ملت و كشور در جهت رفع كمبودهاي فراوان و حل مشكلات مردم، همت گمارند و بتوانند با «كار جهادي» و رويكردي «انقلابي» و تكيه بر حمايت ‌هاي مردمي و «بهره‌گيري» از «انبوه امكانات كشور» و نيز با ابتكارات جديد، كارنامه ‌اي درخشان از عملكرد دولت دوازدهم را پس از چهار سال ارائه دهند.

در اين طريق پر فراز و نشيب، سرمايه گرانبهايي كه آقاي روحاني مي تواند به پشتوانه آن موفقيت خويش را تضمين نمايد، بهره ‌مندي از رهنمودهاي دلسوزانه رهبر معظم انقلاب مي باشد؛ رهنمودهايي كه حاصل دو دوره رياست جمهوري و اشراف بر مسائل كشور در دوران چهار ساله رئيس جمهور بعدي مي باشد و مانند هميشه صميمانه در مراسم تنفيذ مواردي از مهم ترين آنها را به رئيس دولت دوازدهم ارائه فرمودند تا سرلوحه برنامه ‌ها و فعاليت ‌هاي دولت قرار گيرد و نگاهي به 10 رهنمود سكاندار نظام و انقلاب اسلامي، روشن مي سازد كه برخي از آنها جنبه عام دارد و اصولي كلي است كه در نظام مردم ‌سالاري ديني، هر رئيس جمهور و مسئولي بايد به آنها توجه و باور داشته باشد. در حقيقت توكل بر خداوند و باور داشتن به وعده نصرت الهي و نيز امانت الهي بودن مسئوليت و با محدوديت فرصت خدمتي كه نتيجه‌ اش اولويت دادن به كارهاست و نيز فقط اتحاد ملت و اتحاد مسئولان، راهبردهايي عام است.

اما تعدادي ديگر از اين رهنمودها بر اساس شرايط كنوني كشور و چه بسا ناظر بر عملكرد دولت يازدهم و متناسب با  نيازهاي آتي جامعه تنظيم شده و مخاطب خاص آن، دولت يازدهم مي باشد. به عنوان مثال تأكيد بر  بابرنامه حركت كردن و برنامه ششم را نقشه حركت قرار دادن، براي پيشگيري از تكرار اين واقعيت است كه دولت يازدهم با بي ‌توجهي به ارائه برنامه ‌اي جامع و اكتفا به كلياتي تحت عنوان برنامه، سرانجام عدم ابلاغ برنامه مصوب مجلس به نشانه ‌هايي از عدم اعتقاد به حركت بابرنامه را بروز داد.

همچنين برآشفته شدن برخي مسئولان دولت يازدهم در مقابل كوچك ترين انتفادات و حتي تحقير و استهزاء منتقدان، به تدريج تبديل به فرهنگ برخي مسئولان شده بود، چندان كه گاه از خبرنگاران نيز جرأت پرسش از مسئولان را سلب مي كرد، حال آنكه پذيرش مسئوليت نيازمند آن است كه فرد اولاً باور داشته باشد تصميماتش مصون از خطا نيست و علاوه بر آن بپذيرد كه حتي اگر كساني انتقاداتي ناروا بر عملكرد او وارد ساختند، نبايد از موضع قدرت، آنان را تحقير كند و ‌به آنان پرخاش نموده و باب نقد و انتقاد را مسدود نمايد.

نكته ديگر، ضرورت تقويت ارتباط مسئولان دولت دوازدهم با مردم بود. زيرا نظام اسلامي الهام گرفته از سيره حكومتي امام علي عليه السلام است كه به  مالك اشتر توصيه فرمود؛ «نبايد دوري تو از مردم طولاني شود» و در اين  نظام، شهيد رجايي الگويي از ارتباط تنگاتنگ رئيس جمهور با مردم را به نمايش گذاشته است و در دولت هاي بعدي، سفرهاي استاني و ديدارهاي مردمي دولتمردان، سرمايه ‌هاي ارزشمندي است كه مي تواند مورد بهره ‌برداري قرار گيرد.

از طرف ديگر نگاهي به عملكرد دولت يازدهم حكايت از‌ آن دارد كه به نهادها و نيروهاي انقلابي مؤمن و پر انگيزه بخصوص در دوران انتخابات، بي ‌مهري ‌هايي شد كه انتظار مي رود در دولت دوازدهم، نيروها و نهادهاي انقلابي، مورد حمايت قرار گيرند تا دولت بتواند با پشتيباني اين سرمايه ارزشمند، موفق تر عمل نمايد.

نكته آخر در ارتباط با تعاملات بين المللي ايران است. با توجه به ‌آنكه تجربه گرانسنگ برجام ثابت كرد اولاً دشمن با تمام توان تلاش مي كند از فرصت گفتگوها و تعاملات بين ‌المللي براي مقابله با  نظام اسلامي و براندازي آن استفاده كند و ثانياً اين حقيقت به اثبات رسيد كه براي حل مشكلات كشور نمي توان به بيگانه اميد بست و  حل معضلات جامعه و پاسخ به دشمني ‌ها را بايد در حفظ هويت اسلامي، انقلابي و تقويت توان داخلي جستجو كرد.

بي‌ترديد در آستانه تشكيل دولت جديد، تمامي افراد و گروه ‌هاي سياسي حامي و رقيب رئيس جمهور محترم اگر صداقت داشته باشند، بايد به دور از سهم خواهي و يا تخريب و منازعه، براي موفقيت دولت آينده در چارچوب حل مشكلات مردم و تحقق منويات حضرت آيت الله خامنه اي، با رئيس جمهور و دولت يازدهم همكاري نمايند.

کد خبر 378542

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha