سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۲
۰ نفر

ابوالقاسم حسینجانی : ولایت چیست، مولا کیست؛ و با این پربسامدترین واژگان کلیدی در پهنه‌ مدیریت مذهبی شیعه‌گری و دموکراسی علوی چه باید کرد؟ و با این دامنه پرفراز و فرود مدیریت مولایی، چگونه باید برآمد؟!

ابوالقاسم حسینجانی

همه تأكيد مولا علي- در نهج‌البلاغه و در نامه‌اي كه به فرزند ارشد خودش حسن‌بن‌علي مي‌نويسد- آن است:
لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ، وَ قَدْ جَعَلَكَ‌اللّهُ حُرّاً! [ نهج‌البلاغه،‌نامه شماره 31]
در بند بندگي و انقياد هيچ احدالناس نباش؛ چرا كه خداي يكتا، خودش، تو را «آزاد» نهاده ا‌ست. نهاد و نهادينه‌ آدمي، ‌در نگاه و نگرش مولا، آزادگي و آزاد نهادي از قيد و بند اين و آن است؛ افيون ريشه‌دار توده‌ها، افسار ذهني و زباني آنهاست. با خرافه‌ها و كژبافه‌ها، هيچگاه نمي‌توان سبكبار و سبكبال و با نشاط و شادمان و با انگيزه زيست.

ولايت، فقرآفريني و فقيرپروري نيست. ولايت، آزادسازي و بيدارگري است...ويژه‌سالاري، در مرام مولا نيست. رفتار علوي، رفتار ناب قرآني است. همه حواس مولا به جانب رضايتمندي و آسوده‌خاطري توده همگاني و مردمي است ‌كه همين توده‌هاي مردمي‌اند كه هماره به همراه انقلاب و حركت‌هاي انساني/ الهي‌اند. هيچگاه، ‌رضايت كامل عده‌اي طلبكار پرتوقع افزون‌خواه را نمي‌‌توان به دست آورد. امتياز‌خواهان،‌ هرگز تن به عدالت نمي‌دهند. از علي مي‌پرسند كه «جود» را برتر مي‌انگاريد، يا «عدل» را؟ كه قاطعانه و بي‌ترديد جواب مي‌دهد: عدل را!

چرا كه عدل مقوله و برنامه‌اي «همگاني» است و نتيجه‌اش را در سفره و صلاحديد همگان مي‌شود ديد؛ اما جود و بخشش- اگر چه بسيار هم زيبا به نظر مي‌رسد- چون معادله همگاني و جامعه‌شمول نيست،‌ بنابراين مقوله و برنامه‌اي برگزيده و برتر - نيز - نمي‌تواند بود! ولايت، مردمي‌ترين مديريت انساني/جهاني، مبتني بر آموزه‌هاي ديني است. دين چيست؟- دين،‌ انساني/الهي‌ترين شيوه و روشمندي محروميت‌زدايي و آزادسازي خلق خدا، با دربرگيري و بهره‌گيري از راه‌حل‌هاي وحياني است. دين، ذات زندگي است. دين، آزادسازي دنياي آدمي است. دين محدوديت نيست، آزادي‌گري است. دين، خط خداست. دين، سختگيري نيست؛ آسان‌سازي است: يُريدُاللّه بِكُمَ الْيُسْرَ، وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ! [ قرآن، سوره بقره، آيه 185]

خدا براي شما آسان‌گيري را اراده كرده است؛ و نه سختگيري را...و ما تنها از راه «ديد درست» است كه مي‌توانيم به «دين درست» فرا رسيد: ... وَ يَصْنَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَالْاَغْلالَ الَّتي كانَتْ عليهم [ قرآن، سوره اعراف، ‌آيه 157]

دين،‌ براي آن است كه بندها و بارها و قلاده‌ها و زنجيرهاي گرفتاري و نداري و بيماري و ناداني را از شانه‌ها و دل‌ها و دست‌ها و پاهاي آدميان بگسلد و بردارد... كيست مولا؟ آنكه آزادت كند/ بند رقيّت، ز جانت واكند! جاهليت، ‌ريشه‌اي‌ترين و زيربنايي‌ترين دشمن بشريت است؛ و مولا علي بر همين مبنا بود كه مي‌گفت: النَّاسُ اَعْداءُ لِما جَهِلوُا[ نهج‌البلاغه،‌ حكمت شماره 172]

آدميان، دشمنان همان چيزهايي‌اند كه نمي‌دانند! اگر جهل نبود، جنگ هم نبود. اگر ناداني نبود، ‌ناداري هم نبود. ناداني و جاهليت، ريشه تمام‌عيار همه فقرها و مرض‌ها و دشمني‌ها و جنگ‌ها و جدل‌ها و شكنجه‌ها و نژندي‌هاست؛ و تنها راه رهايي از آنها، يادگرفتن است و ياد دادن، ياد گرفتن، «تغييركردن» است، و ياددادن، «تغييردادن»... هر آموزشي، يك گام از جنگ و قهر و ناكامي و قيد و بند و حصر، دورشدن است. تنها از راه توسعه آزادي و آزادسازي جهاني «زندگي» - بر پايه آگاهي و عقلانيت انساني/ الهي - است كه مي‌توان از عهده كارها و راهكارهاي وسيع و چالش‌هاي چشم پركن و بحراني برآمد. مديريت علوي، مديريت آگاهانه و مردمي چالش‌ها و چاره‌گري‌هاست.

هر جا كه چالش نيست، گورگاه و گورستاني بيش نيست. جامعه نقدگريز، «جامعه جاهليت» است. چالش‌ها و چالشگري‌ها، مواد اوليه مباركي هستند كه «نقدآفريني» و «نقدپذيري» و «آزادسازي» را ميسر و ممكن مي‌سازند!چالش‌ها و چالندگي‌ها،‌ نيازهاي زيربنايي انسان، ‌براي توليد و توسعه «جامعه دانايي» است. تنگ‌نظري‌ها، سياهچاله‌هاي هولناكي است. امتيازطلبي‌ها، سياهچاله‌هاي مرگباري است. خودكامگي‌ها و خودخواهي‌ها و خودمحوري‌ها، ‌سياهچاله‌هاي فروخورنده و فروپاشنده‌اي است.

جعل‌ها و جهل‌ها و خرافه‌ها و گزافه‌ها، ‌سياهچاله‌هاي عالم و آدم است... جهالت و عوامي‌گري و روزمرگي‌هاي مرگ‌آور، علت اصلي و زيربنايي در توليد و بروز مشكلات و چالش‌هاي ريشه‌اي است؛ و «مأموريت مولا»، در رهايي‌گري و چاره‌گري و آزادسازي انسان و جهان ‌از دست همه اينهاست... .

  • شاعر و نويسنده ، نماينده اسبق مجلس
کد خبر 366710

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha