همشهری آنلاین: آقای ایکس، تعامل و وحدت نیروهای سیاسی و ... از جمله موضوعاتی بود که در ستون سرمقاله‌های روزنامه‌های دوشنبه-۹ اسفند- جای گرفتند.

عباس عبدي فعال سياسي اصلاح‌طلب در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با تيتر« آغازي اميد بخش»نوشت:

روزنامه اعتماد، ۹ اسفند

سخنان آقاي جهانگيري درباره محتواي گفت‌وگوهاي ايشان با مقام معظم رهبري را مي‌توان نقطه آغاز خوبي براي عبور از گذشته و وارد شدن به دوره جديدي از تعامل و وحدت همه نيروها در ذيل ساختار سياسي كشور و در عين حال حفظ هويت‌هاي تاريخي آنان دانست. شايد اين ذهنيت پيش آيد كه چرا در اين شرايط اصلاح‌طلبان اقدام به چنين ارتباطي كرده‌اند؟ واقعيت اين است كه اتفاقات سال ٨٨ فارغ از علل و عوامل ايجادكننده آن موجب شكاف و گسستي در جامعه سياسي ايران شد كه طمع بيگانگان به اين مرز و بوم را برانگيخت ولي هر دو طرف ماجرا به سرعت متوجه شدند كه حفظ كشور و انقلاب را بايد بر هر عنصر ديگري مقدم شمرد؛ اتفاقي كه اگر در كشورهاي ديگر منطقه رخ مي‌داد، با تبعات فاجعه‌باري همراه مي‌شد ولي در ايران و با تكيه بر يك تجربه سياسي ارزشمند و در نهايت با يك انتخابات آزاد و قابل قبول در چهار سال بعد؛ آن رويدادهاي تاسف‌آور به تاريخ سپرده شد. در عين حال فراموش نكنيم كه كماكان بدبيني‌ها و رفتار ناشي از آن اتفاقات در دل‌ها باقي مانده بود و هنوز هم هست و برخي گمان داشتند كه مي‌توان التيام اين زخم‌هاي پيش آمده را به دست مرور زمان سپرد ولي معلوم نبود كه اين راه نتيجه‌بخش باشد لذا براي پيدا كردن راهي جهت تعامل و گفت‌وگو اقدام كردند؛ اقدامي كه تاكنون هم انجام آن دير شده بود.

آنچه از اين ملاقات منتشر شده است نشان‌دهنده نگرش تاريخي رهبري نظام نسبت به دو جناح سياسي كشور است كه در گذشته به عنوان چپ و راست و سپس محافظه‌كار و اصلاح‌طلب و اكنون اصولگرا و اصلاح‌طلب شناخته مي‌شوند. واقعيت اين است كه اين دوگانه‌ها را نمي‌توان از جامعه زدود. اينها بخشي از واقعيت اجتماعي هستند. از اين رو حتي اگر يك بخش از اين دو گرايش به هر دليل حذف شوند، ‌دير يا زود جناح باقيمانده نيز تقسيم بر دو خواهد شد. چرا؟ به اين دليل هر كسي كه راي مردم را مي‌خواهد بايد به مطالبات آنان پاسخ دهد و چون اين جناح‌بندي كلي در بطن جامعه وجود دارد هر كدام نيروي سياسي متناظر خود را ايجاد خواهد كرد. بنابراين اگر جناح چپ حذف شود، جناح راست به سرعت تبديل به دو جناح راست و چپ جديد خواهد شد، زيرا بخش چپ آن بايد مطالبات چپ جامعه را نمايندگي كند و بر عكس. پس چه بهتر كه سوداي حذف را از سر بيرون كنيم.

سودايي كه تا پيش از اين ذهن همه را به خود مشغول مي‌كرد، در سال‌هاي اخير تبديل به اين شده كه چگونه مي‌توان در كنار يكديگر همزيستي مسالمت‌آميزي را تجربه كرد؟ اين پرسش كه چگونه مي‌توان ستيزه را با رقابت جايگزين كرد؟ براي تحقق اين هدف موثرترين راه و حتي شرط لازم آن داشتن ارتباط نزديك و گفت‌وگوي مستقيم با همه كنشگران سياسي است و مهم‌ترين مقامي كه بايد در سرتيتر اين گزاره قرار گيرد رهبري نظام است. اصلاح‌طلبي بدون عبور از حكومت و حضور در آن فقط يك شعار پوچ و لقلقه زباني است به همين دليل بايد رابطه تعريف شده و مشخصي را با همه و به‌طور ويژه با رهبري داشته باشد. البته اين ارتباطات بايد همراه با اقدامات روشن و عملي نيز باشد و شامل گفت‌وگو با افراد و گروه‌هاي بيشتري شود. فقط هم به گفت‌وگو ختم نشود. بلكه مي‌توان آن را به امور عملي نيز تعميم داد. براي اعتمادسازي نمي‌توانيم فقط به سخنان يكديگر بسنده كنيم. بهتر از گفتار؛ كردار و رفتار طرفين است. اصلاح‌طلبان مي‌توانند و ‌بايد از سوي خود نقشه راهي براي تحقق اين هدف ترسيم كنند و خود را ملتزم و متعهد به اجراي آن بدانند.

اين نقشه راه بايد كمك كند تا جامعه ايران همدل‌تر از گذشته و با گسست كمتري ديده شود. تنها عاملي كه مي‌تواند اجماع نظري ميان نخبگان كشور ايجاد كند و پيام روشني را نيز به دشمنان اين كشور دهد، كوشش براي تشكيل دادن اين تفاهم است. مجموعه اخبار و اطلاعاتي كه از ديدار آقاي جهانگيري با مقام معظم رهبري به‌صورت رسمي يا غيررسمي منتشر شده، نقطه اميدي را ايجاد كرده است و اكنون اصلاح‌طلبان هستند كه مي‌توانند نقشه راه خود را بر اساس اين ملاحظات تنظيم كنند و زمينه را فراهم نمايند تا براي نخستين بار شاهد شكل‌گيري پيوند دوستي و اتحاد ميان نيروهايي باشيم كه يك بار تا مرز گسست از يكديگر پيش رفته‌اند، هر چند اجازه ندادند اين پيوند براي هميشه قطع و بريده شود.

  • چنین گفت آقای ایکس!

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان، ۹ اسفند

70 سال پیش یکی از دیپلمات‌های آمریکا در روسیه متنی محرمانه را از مسکو به واشنگتن مخابره کرد که برخلاف پیام‌های مرسوم و دیپلماتیک بود. این پیام که بیش از 5هزار واژه بود به «تلگرام طولانی» شهرت یافت. جولای 1947 مقاله‌ای بلند بالا در نشریه مشهور آمریکایی فارین افرز تحت عنوان «ریشه‌های رفتار اتحاد جماهیر شوروی» به چاپ رسید. مقاله برخلاف رویه معمول با امضای «آقای ایکس» منتشر شده بود. به زودی مشخص شد نویسنده این مقاله همان کسی است که سال گذشته «تلگرام طولانی» را به واشنگتن مخابره کرده بود و هر دو متن محتوایی مشابه داشتند. آقای ایکس، جرج کنان، دیپلمات آمریکایی بود و متن مذکور به مقاله ایکس شهرت یافت و اهمیت آن در این بود که پایه‌گذار سیاست راهبردی آمریکا در مواجهه با اتحاد جماهیر شوروی در نیم قرن رقابت این دو ابرقدرت شد.

مقاله جرج کنان حاصل سال‌های متمادی تحقیق و مطالعه درباره فرهنگ، جامعه و سیاست شوروی بود. ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا بر اساس همین متن، دکترین خود را بنیان نهاد و روسای جمهور بعدی آمریکا نیز همین راهبرد را در پیش گرفتند. راهبردی که در ادبیات سیاسی به «سد نفوذ» شهرت دارد. جرج کنان بعدها از کار دیپلماتیک رسمی کناره گرفت و به سیاست آمریکا انتقاد داشت و معتقد بود واشنگتن پیام تئوری وی را دریافت نکرده است. اگر چه قسمت اعظم راهبرد کنان معطوف به مهار و سد نفوذ شوروی در برابر آمریکا بود اما به موازات آن وی معتقد بود واشنگتن در کنار رقابت، تضعیف و مهار مسکو باید رابطه و گفت‌و‌گو با شوروی را نیز پیش ببرد. آنچه در سال‌های پایانی عمر اتحاد جماهیر شوروی رخ داد و در نهایت به فروپاشی آن منجر شد، درستی نظریه جرج کنان را اثبات کرد. واشنگتن در آن سال‌ها از در مذاکره و گفت‌و‌گوی به اصطلاح سازنده و در جهت کاهش تنش‌ها با رقیب خود درآمد. کنان معتقد بود اگر این سیاست از ابتدا به اجرا گذاشته می‌شد، جنگ سرد نیم قرن به طول نمی‌انجامید و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خیلی زودتر از اینها اتفاق می‌افتاد.

نشریه آتلانتیک اخیراً در مقاله‌ای به سیاست دولت ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی پرداخته و با تایید مواضع خشن کاخ سفید علیه تهران، می‌نویسد این رویکرد به تنهایی کافی نیست؛ «دو سیاست متضاد در برخی مواقع می‌تواند مکمل یکدیگر باشند و هنوز برای ترامپ دیر نشده است تا رویه خود را تغییر دهد. در این راستا ترامپ می‌تواند از درس‌های باقی‌مانده از سیاست آمریکا در قبال شوروی بهره ببرد که بر پایه آن استراتژی بلند‌مدت «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» پی گرفته شد و در نتیجه آن آمریکا به پیروزی در برابر شوروی دست یافت.» آنچه آتلانتیک از آن به عنوان درس‌های سیاست آمریکا در قبال شوروی و «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» یاد می‌کند، در واقع ارجاع و برگردانی از همان نسخه قدیمی «تلگرام طولانی» یا «مقاله ایکس» است.

نسخه 7 بندی اسکات مودل - مامور بخش عملیات ویژه سیا که سال‌ها تجربه کار در منطقه غرب آسیا را در کارنامه خود دارد- که چندی پیش به جلسه استماع کنگره آمریکا ارائه شد در این مورد بسیار قابل توجه و تامل است. وی که به زبان فارسی نیز مسلط است در این نسخه که در واقع می‌توان آن را «طرح مهار ایران» نامید به طور خلاصه و فهرست‌وار به موارد بسیار مهم و قابل توجهی اشاره می‌کند. اولین جمله این طرح بسیار کلیدی است. مودل با ادبیاتی خصمانه تاکید می‌کند باید «پایه حمایت مردمی از رژیم» را هدف قرار داد. توجه به همین نکته کوتاه اما پرمغز برای تحلیل و بررسی بسیاری از مسائل کافی است و یک معیار اصولی و تعیین‌کننده به حساب می‌آید. از این جهت که هر اقدامی - از سوی هر فرد، گروه، نهاد، مسئول و...- که موجب تضعیف اعتماد و حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی شود - اعم از آگاهانه یا ناآگاهانه- در واقع تکمیل‌کننده پازل دشمن و گامی در راستای رسیدن دشمن به هدف مورد نظر خود است.

اصلی‌ترین نکته‌ای که مودل در ادامه مقدمه طرح خود به آن اشاره می‌کند آن است که با مطالعه‌ای منطقی و حساب شده، جمهوری اسلامی به هیچ عنوان در شرایط یک تغییر ناگهانی و همه‌جانبه نیست و کاخ سفید رویای فروپاشی جمهوری اسلامی را باید کنار بگذارد. وی با ارائه جدول « شاخص‌های برجسته برای تغییر» در ایران از زمان انقلاب اسلامی ایران تاکنون به این نتیجه درست رسیده است و پس از آن می‌نویسد؛ «پیشنهاداتی که در ذیل ارائه خواهند شد به دنبال افزایش فشار نظامی و غیرنظامی هستند تا در طول زمان رفتار رژیم تعدیل شود.»

این نسخه همانطور که برای جامعه و نهادهای سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و رسانه‌ای آمریکا برای چگونگی مواجهه با جمهوری اسلامی ایران یک نقشه راه است، می‌توان برای نهادهای مزبور در ایران نیز یک نقشه تدافعی و در مواردی نیز تهاجمی باشد. چرا که دشمن به روشنی و آشکارا اعلام کرده است بر چه موضوعات و مسائلی تمرکز دارد و چه می‌خواهد انجام دهد. طرح مودل از جهات مختلفی جالب توجه بوده و نشان دهنده عمق خباثت و پیچیدگی استراتژی آمریکا علیه جمهوری اسلامی است. در این استراتژی حتی از توجه به موضوعاتی مانند تغییرات آب و هوایی و مشکلات زیست محیطی و آلودگی هوا نیز برای تضعیف جمهوری اسلامی دریغ نشده است! و یا در ششمین بند این طرح که نویسنده تاکید می‌کند باید حوزه علمیه و مرجعیت نجف را در مقابل قم تقویت کرد و از مراجعی همچون شیرازی که با سیاست‌های استکباری مشکلی ندارند و تشیع را حداکثر در سطح عبادات فردی و جدای از سیاست تعریف می‌کنند، در برابر مرجعیت انقلابی حمایت کرد.

مروری بر مواضع و تحلیل‌های تصمیم‌سازان و اندیشکده‌های آمریکایی به روشنی گویای این واقعیت است که آنان پس از 70 سال یکبار دیگر نسخه «آقای ایکس» را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران روی میز گذاشته‌اند. نسخه‌ای که دو راهکار تعامل و فشار را به شکل موازی توصیه می‌کند. دولت ترامپ آمادگی خود برای ادامه و افزایش فشار را نشان داده است و تصمیم‌سازان آمریکایی در پی فهماندن این نکته به تازه‌واردان کاخ سفید هستند که از مسئله اول نیز نباید غفلت کند. در همین راستا به تازگی فارین پالیسی در مقاله‌ای با عنوان «‌حلقه مفقوده بزرگ سیاست ترامپ در قبال ایران»‌ تاکید کرد؛ « کاملا منطقی و در واقع معقولانه است که در خصوص رفتارهای ایران که مغایر با منافع آمریکا و شرکای آن در خاورمیانه است‌،‌ رویکرد سختگیرانه‌تری اتخاذ شود. ولی با این همه دولت ترامپ باید کانال‌های ارتباطی که دولت باراک اوباما با ایران باز کرده بود‌،‌ همچنان باز نگه‌ دارد.» و یا سوزان مالونی که سال‌های متمادی روی مسائل ایران کار کرده است در وبسایت اندیشکده بروکینگز با انتقاد از فرمان اجرایی ترامپ در ممنوعیت ورود اتباع ایران به آمریکا نوشت؛ «واشنگتن درهای آمریکا را بر روی ایران بسته و در بلندمدت از نفوذ قابل‌توجه بر آینده ایران باز خواهد ماند.» عقب‌نشینی ترامپ از وعده پاره کردن برجام و گنجاندن نام سپاه در لیست تروریسم آمریکا، نشانه‌هایی است از اینکه مستاجران کاخ سفید کم کم دارد گوشی دستشان می‌آید که چه باید کنند و چه نکنند. آیا در اینجا نیز گوشی دست آنهایی که باید، آمده است؟!

کد خبر 363368

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha