یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۳
۰ نفر

پروانه معصومی: من سال ۵۶ از ایران به فرانسه رفتم. زمانی که از کشور خارج شدم در ایران خبری از تظاهرات و اعتراض‌های مردمی نبود.

پراونه معصومی

خاطرم هست در روزهايي كه در فرانسه به‌سر مي‌بردم وقتي شنيدم مردم به خيابان آمده‌اند و شعار مرگ بر شاه سر داده‌اند، فكر مي‌كردم ماجرا شوخي است. باورم نمي‌شد و به دوستي كه خبر تظاهرات را به من داد، گفتم: «مگر مي‌شود مردم در خيابان راه بروند و مرگ بر شاه بگويند؟ كي جرأت دارد چنين كاري را انجام دهد؟»

روزي كه از ايران مي‌رفتم هنوز آنقدر فضا بسته بود كه باورم نمي‌شد بتوان به آن فضاي پرخفقان خدشه‌اي وارد كرد. در فرانسه همراه پسرم زندگي مي‌كردم. وقتي امام به فرانسه آمد، فرزندم كه پسربچه‌اي كوچك بود، معمولا آخرهاي هفته از پانسيون كه مي‌آمد به نوفل‌لوشاتو مي‌رفت.

پسرم به شدت امام را دوست داشت و كلي هم عكس با ايشان گرفت. حتي يك بار فيلمي از دوران حضور امام در نوفل‌لوشاتو پخش شد كه رهبر انقلاب نماز جماعت مي‌خواند و پسرم هم با اينكه كم‌سن و سال بود در صف نماز ايستاده بود. وقتي انقلاب پيروز شد همچنان در فرانسه بودم و البته پسرم اصرار مي‌كرد كه به ايران بازگرديم.

او مي‌گفت: «هميشه منتظر چنين روزي بودي. حالا كه انقلاب پيروز شده بيا برگرديم ايران» و من در 22 بهمن 1358 به ايران بازگشتم؛ به وطنم كه حال و هوايش به كل متفاوت بود با روزي كه آنجا را ترك كرده بودم. تصوير تهران انقلابي كه قبلا در تلويزيون ديده بودم را حالا از نزديك مشاهده مي‌كردم. خيابان‌هايي كه در قسمت‌هايي از آن سنگر به چشم مي‌خورد و جوان‌هاي انقلابي اسلحه به دست ايستاده بودند. اوايلش كمي ترسيدم ولي خيلي زود متوجه شدم اينها براي امنيت ما و حفظ انقلاب اسلامي در صحنه حاضرند؛ انقلابي كه با خون بهترين جوان‌هاي اين سرزمين همچنان پابرجا مانده است.

  • بازيگر سينما و تلويزيون
کد خبر 361122

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha